Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 118 (6 milliseconds)
English	Persian
forceble entry and detainer	تصرف عدوانی
forceble entry and detainer	هتک حرمت منازل
Other Matches
forcible entry and detainer	تصرف عدوانی
forcible entry and detainer	ید عدوانی
detainer	نگهداری
detainer	حبس مال غیر نزد خود به عنف
detainer	حکم ادامه توقیف
detainer	ضبط
re entry	فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re entry	نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
re entry	اعاده تصرف
re entry	ورود
entry	مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
re-entry	ورود
re-entry	اعاده تصرف
re-entry	نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
re-entry	فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
no entry	ورودممنوع
right of entry	حق ورود
entry	عمل ورودی
entry	در پایگاه دادههای یا کتابخانه
entry	مدخل
entry	ادخال
entry	ثبت
entry	شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
entry	نقطه شروع پرش یا چرخش
entry	شرکت کننده
entry	ورود
entry	چیزثبت شده یاواردشده قلم
entry	فقره
entry	ثبت دردفتر ثبت
entry	راه راهرودر
entry	دخول
entry	نقط های در زمان که یک برنامه یا کار یادسته اجرا میشود توسط تقویم سیستم عامل
entry	اولین دستور اجرا شده در تابع فراخوانده شده
entry	قلم
entry	آدرسی که از آن یک برنامه یا تابع اجرا میشود
entry	موقعیتی که باید پیش از ورود یک تابع انجام شود
entry	ورود راهرو
port of entry	بندرمحل ورود
port of entry	مرز ورود کالا یا فرد به کشور
portfolio entry	قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
port of entry	بندر مقصد
make an entry	وارد کردن
forcible entry	ورود عدوانی
forcible entry	هتک حرمت منازل
entry instruction	دستورالعمل دخول
make an entry	ثبت کردن
home use entry	اعلامیه مصرف
home use entry	اعلامیه مصرف شخصی
key entry	دخول کلیدی
free entry	ورود ازاد بنگاهها به صنعت
post entry	ثبت پس از موقع
re entry vehicle	نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
entry door	ورودی
lobby-entry	مدخل
lobby-entry	راهرو
gable-entry	راهروی ورودی
entry door	در جلویی [ساختمان]
head-first entry	پرشباسر
entry doors	در های ورودی
undefined entry	فقره تعریف نشده
to make an entry of	وارد
to make an entry of	کردن
to make an entry of	ثبت
single entry	حسابداری ساده
single entry	حسابداری فردی
feet-first entry	پرشسیخی
entry door	در ورودی
entry group	گروه واجد شرایط
entry side	جهت ورود
entry condtion	شرط دخول
entry block	کنده مدخل
ease of entry	سهولت ورودبه یک صنعت
ease of entry	سهولت ورود
cost to entry	هزینه ورود
customs entry	افهار یا اعلام ورود به گمرک
double entry	سیستم دفترداری دوبل
double entry	دفتر داری مضاعف
deffered entry	ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
data entry	ثبت داده ها
data entry	داده دهی
entry fee	مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
entry group	واجدین شرایط تخصصی شغلی
entry side	جهت دخول
entry point	نقطه ورود
entry point	نقطه دخول
entry plan	طرح دخول به سر پل
entry plan	طرح ورود به بندر
data entry	ثبات داده ها ورود داده ها
entry keydoard	صفحه کلید ادخال
bill of entry	افهارنامه ورودی
entry keydoard	صفحه کلیدورودی
bill of entry	افهارنامه ورودی افهارنامه گمرکی
entry line	سطر ورودی
barrier to entry	منع ورود به صنعت
end lobby-entry	مدخل
to refuse somebody entry [admission]	اجازه ندادن ورود کسی [به کشوری]
customs entry form	افهارنامه گمرکی
to refuse somebody entry [admission]	کسی را در مرز برگرداندن
data entry specialist	متخصص داده دهی
double entry bookkeeping	حسابداری دوبل
direct data entry	داده دهی مستقیم
remote job entry	ادخال کار از دور
double entry table	جدول دو سویی
law of prior entry	قانون تقدم ورود
data entry operator	متصدی داده دهی
data entry mode	حالت ثبت داده ها
data entry form	فرم ورودی داده ها
clear-entry key	کلیدصفحههوشیار
entry level jobs	شغلهای غیر تخصصی
freedom of entry and exit	ازادی ورود و خروج
data entry device	دستگاه داده دهی
remote job entry	وارد کردن کار از راه دور ورود برنامه از راه دور
fine data entry control	کنترلدخولاطلاعاتعالی
fast data entry control	کنترلدخولاطاعاتسریع
To make a forcible entry into a building.	بزور وارد ساختمانی شدن
facilitator [of illegal migration/immigration / entry] [British E]	قاچاقچی آدم [در سر مرز]

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com