English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
forces of production نیروهای تولید
Other Matches
forces ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forces تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces پاس بی هدف
forces یکان قسمت نظامی
forces قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
forces نیروی نظامی
forces وادار کردن
forces مجبورکردن
forces قدرت
forces مجبور کردن کسی به انجام کاری
forces کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
forces شروع به عمل یا کار
forces نافذ
forces تحمیل کردن
forces مجبور کردن
forces شدت عمل
forces عده
forces قوا
forces نفوذ
forces عنف
forces جبر
forces نیرو
forces زور
forces فشار دادن
forces بردار نیرو
forces خشونت نشان دادن
forces بازور جلو رفتن تحمیل
forces بیرون کردن
forces راندن
forces بی عصمت کردن
forces بزور بازکردن
forces مجبورکردن بزورگرفتن
forces مسلح کردن
forces درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
conventional forces نیروهای رزمی معمولی
differential forces نیروهای دیفرانسیلی
distribution of forces تقسیم نیروها
enemy forces نیروهای دشمن
special forces نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
seato forces نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
screening forces نیروهای پاسیور
restraining forces نیروهای مهار کننده
resolution of forces تجزیه نیروها
four forces of nature چهار نیروی بنیادی طبیعت
friendly forces نیروهای خودی
regional forces نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
garrison forces نیروهای پادگانی
contingencey forces نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
composition of forces ترکیب نیروها
component forces نیروهای مولفه
naval forces نیروی دریایی
auxiliary forces قوای کمکی
auxiliary forces نیروی کمکی
barrier forces نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
blue forces نیروهای خودی
blue forces نیروهای ابی
triangle of forces سه گوشه نیروها
triangle of forces مثلث نیروها
transient forces نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
system of forces دستگاه نیروها
combat forces نیروهای رزمی
combined forces نیروهای مرکب
component forces نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
assigned forces نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
garrison forces قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
naval forces نیروهای دریایی
polygon of forces بس گوشه نیروها
polygon of forces کثیرالاضلاع نیروها
political forces نیروهای سیاسی
people forces نیروی چریکی دفاع از خود در شهرو دهات
people forces نیروی پایداری
parallelogram of forces متوازی الاضلاع نیروها
package forces نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
orientation forces نیروهای دو قطبی- دو قطبی
orange forces علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
opposing forces نیروهای درگیر نبرد
opposing forces نیروهای متخاصم
nato forces نیروهای پیمان ناتو
market forces عوامل موثردر بازار
ground forces نیروی زمینی
ground forces نیروهای زمینی
irregular forces نیروهای نامنطم
irregular forces نیروهای چریکی
land forces قوای بری
land forces نیروی زمینی
landing forces نیروها پیاده شونده به ساحل
landing forces قوای اب خاکی
landing forces نیروهای پیاده شونده
lateral forces نیروهای عرضی
marine forces تفنگداران دریایی
marine forces نیروی تفنگدار
market forces نیروهای بازار
nuclear forces نیروهای هستهای
assigned forces نیروهای زیر امر
distribution of forces واگذاری نیروها
police forces نیروی انتظامی
police forces نیروی پلیس
police forces دادگاه پلیس
task forces گروه کار
fundamental forces نیروهای بنیادی [فیزیک]
air forces نیروی هوایی
expeditionary forces قشون استعماری
expeditionary forces نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
special forces نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
task forces تاسک فورس
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces نیروی اجرای عملیات
expeditionary forces نیروی اعزامی
armed forces مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
armed forces نیروهای مسلح
fundamental forces اندرکنش های بنیادی [فیزیک]
army forces نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
army forces نیروهای زمینی
production ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production حاصل دادن
production ارائه
production اقامه
production تولید محصول
over production عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
production تولید کردن
production ایجاد
over production محصول زیادی
production کنترل ساخت یک محصول
production فراوری
production تولید
production عمل اوری ساخت
production استخراج
production فراورده محصول
production محصول عمل
production ساخت مواد برای فروش
production فرآورده کارگاه
production تولید دستهای
production تولید حجم بزرگ محصولات
production سرعت ساخت محصول
production الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
production ارائه ساخت
armed forces courier پیک نیروهای مسلح
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
peace keeping forces نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
amphibious striking forces نیروهای ضربتی اب خاکی
sum of all external forces حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
armed forces courier پیک ارتشی
balance collective forces نیروهای کلی متعادل
armed forces police دژبان نیروهای مسلح
volume of production حجم تولید
production process روند ساخت
track production شروع تعقیب هدف
track production فهور هدف
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
production program برنامه تولید
electricity production تولیدالکتریسیته
production process جریان تولید
production missile موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
production of oil استخراج نفت
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
production part بخش تولید
production period دوره تولید
production planning برنامه ریزی تولید
production desk میزمحصولات
production process فرایند تولید
production method روش تولید
production adviser مشاوره محصولات
production platform سکویتولیدات
surplus production فزونی تولید
surplus production مازاد تولید
production of sound تولیدات صدا
surplus production تولید اضافی
production efficiency کارائی در تولید
series production سری سازی
production engineer مهندس تولید
production facility سهولت تولید
scale of production مقیاس تولید
roundabout production تولید با کارائی بیشتر
production frontier مرز تولید
relations of production رابطه تولید
production function تابع تولید
production gap شکاف تولید
production time زمان تولید
production efficiency کارائی تولید
production cost ارزش ساخت
production programme برنامه تولید
production routine روال تولید
production rule قاعده
production rule تولید
production run اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند
production technique فن تولید
production technique روش فنی تولید
production account حساب تولید
production base مبنای تولید یا تولیدات ملی
production capacity فرفیت تولید
production coefficient ضریب تولید
production control کنترل تولید
production cost هزینه تولید
production time زمان ساخت
bulk production تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
food production تولید غذا
full production تولید کامل
full production تولید در حداکثرفرفیت
batch production تولید زیاد یک نوع کالا
ingot production تولید شمش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com