English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 163 (8 milliseconds)
English Persian
fork pocket محفظهانشعابی
Other Matches
fork پوشهای که فایل فایلهای سیستم و اطلاعات مربوط به یک فایل یا برنامه کاربردی است
a fork یک چنگال
to fork over دادن
to fork over پرداختن
to fork over تسلیم کردن
Could we have a fork please? ممکن است لطفا یک چنگال برایمان بیاورید؟
fork over <idiom> کمک کردن ،بخشیدن
fork out <idiom> پرداختن
fork دوشاخه
fork سه شاخه
fork چنگال
fork مثل چنگال شدن
fork پنجه
fork محل انشعاب چند شاخه شدن
fork دوشاخه منشعب شدن
fork شاخه
fork انشعاب
telescopic fork انشعابتلسکوپی
fork stacker فورک لیفت ترازو دار
salad fork چنگالسالادخوری
oyster fork چنگالمخصوصصدف
hay fork چنگال مخصوص بلندکردن بسته علف ویونجه
knight fork چنگال اسب شطرنج
coke fork چنگال یا انبر مخصوص ذغال کک
iron fork قلاب
fork crow دوشاخه
fork of ... river شاخه رودخانه ...
hay fork چنگک
I don't have a fork. من چنگال ندارم.
fork lever اهرم دوشاخه
hoe-fork کجبیلچنگالی
fork stacker لیفت تراک
carving fork چنگالبرش
digging fork بیلچهحفاری
dinner fork چنگالغذاخوری
fish fork چنگالمخصوصخوردنماهی
fondue fork چنگالبرگردان
dessert fork چنگالدسر
safety fork گیره ضامن
hand fork جنگکدستی
safety fork دوشاخه امنیت
tuning fork دوشاخه
tuning fork دیاپازون
tuning fork دو شاخه صوتی
fork-lift truck نوعیوسیلهحرکتی
cuban fork ball پرتاب توپی که بامایعی اغشته و لغزنده شده
to play a good knife and fork ازروی اشتهاخوراک خوردن خوب چیز خوردن
she had him in her pocket کاملابراواختیارمیکرد
she had him in her pocket خوب جلوش را گرفته بود
pocket جیب دار درجیب گذاردن
pocket درجیب پنهان کردن
pocket پیش رفتگی خط جبهه
pocket محاصره شدن
pocket پولی
pocket نقدی
pocket کوچک جیبی
pocket کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket پاکت تشکیل کیسه در بدن
pocket کیسه هوایی
pocket فرورفتگی
pocket جیب
pocket حباب
pocket بجیب زدن
pocket rule خط کش تاشو [ابزار]
gusset pocket جیبپاکتی
front pocket جیبجلو
air pocket دست انداز هوایی
interior pocket جیبداخلی
foot pocket قالب پا
flap pocket جیبلبهدار
exterior pocket کیفبازشو
door pocket جیبدر
centre pocket مرکزی
hidden pocket جیبمخفی
pocket rules خط کش های تاشو [ابزار]
inset pocket جیبمخفی
pocket-sized جیبی
pocket money . پول تو جیبی ( مقرری روزانه ؟ هفتگه یا غیره )
Take your money out of your pocket. پولت را از جیب دربیاور
They picked my pocket. جیبم رازدند
trouser pocket جیب شلوار
pocket calculator ماشین حساب جیبی
pocket watch ساعت جیبی
welt pocket جیبنواری
mock pocket جیبساختگی
outside ticket pocket جیبکوچکبیرونی
pocket rules خط کش های جیبی [ابزار]
patch pocket جیبرویسینه
stake pocket جیبتودهای
pocket rule خط کش جیبی [ابزار]
top pocket حفرهفوقانی
vertical pocket جیبعمودی
seam pocket جیبرویدرز
centre pocket گودال
armature pocket شیار ارمیچر
air pocket بادگیر
pocket billiards بیلیارد امریکایی با 51 گوی رنگی و 6 کیسه از شماره 1تا 51 بین 2 بازیگر
pocket knives چاقوی جیبی
pocket knife چاقوی جیبی
pocket book کیف بغلی
pocket book دفتر بغلی
pocket borough حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
pocket computer کامپیوتر جیبی
pocket edition چاپ جیبی کتاب
pocket expenses هزینه مختصر شخصی
pocket battleship رزمناو تندرو و سبک
out of pocket expenses هزینه واقعی
air pocket منفذ
called pocket کیسه تعیین شده از طرف بازیگر
chip pocket شیار دندانههای اره
empty pocket ادم بی پول یا تهی کیسه
i am rials in pocket سه ریال در جیب دارم
i am rials in pocket سه ریال سود بردم
i am 0 rials out of pocket 05 ریال زیان
i am 0 rials out of pocket کرده ام
lime pocket پوشش اهک
one pocket billiard بیلیارد با 51 گوی هدف که هر بازیگر سعی دارد 8 گوی را در کیسه انتخابی خوداندازد
air pocket چاه هوایی
pocket judgment سند قطعی لازم الاجرا
pocket judgment سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
slash pocket جیب عمودی درجهت درزلباس
the furniture of ones pocket دارایی جیب
vest pocket جیبی
out of pocket expenses هزینهای که از جیب شخص درامده باشد
vest pocket جیب جلیقه
watch pocket جیب ساعتی
watch pocket جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
pocket money پول جیب
back pocket جیبپشتی
batten pocket بادبان
bottom pocket سوراخمیزبیلیاردبرایتوپ
vest pocket مخصوص
pocket calculator حسابگر جیبی
pocket calculators حسابگر جیبی
pocket picking جیب بری
pocket piece سکه ازدواج افتاده یا چیزی مانندان که درجیب نگاه دارندتابرکت جیب باشد
pocket pistol طپانچه جیبی
pocket meter سنجه جیبی
pocket pistol بغلی عرق
pocket split باقی ماندن میلههای 5 و 7یا 5 و 9 بولینگ
pocket handkerchiefs دستمال جیبی
pocket lamp چراغ قوه
pocket handkerchief دستمال جیبی
pocket lamp لامپ کوچک
pocket veto رد لایحه قانونی بوسیله معوق گذاردن ان
pants pocket [American E] جیب شلوار
bottle pocket billiard بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
trousers pocket [American E] جیب شلوار
to pocket a tidy sum <idiom> پول خوبی به جیب زدن
ast welt pocket جیبپیشسینهای
burn a hole in one's pocket <idiom> پولی که تومیخواهی سریعا خرج کنی
To put ones hand in ones pocket. دست توی جیب کردن ( پول خرج کردن )
front top pocket جیببالایجلویشلوار
To pick somebodys pocket. جیب کسی را زدن
hand-warmer pocket جیبگرم کنندهیدست
poker pocket billiards بیلیارد کیسهای دونفره یابیشتر با گوی اصلی و 61گوی شماره دار
hand warmer pocket جیببقل
broad welt side pocket جیبپهنپهلو
He has feathered his nest. He has lined his pocket. اودیگر بارش را بسته است ( ازنظر مالی تأمین است )
I was a thoussand tomans out of pocket in that transaction. د رآن معامله هزارتومان هم از جیب دادم ( ضرر کردم )
Money burnes a hole in his pocket. پول تو جیب اش بند نمی شود
money burns a hole in his pocket <idiom> پول تو دستش بند نمی شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com