Total search result: 114 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
four o'clock |
ساعت چهار |
four o'clock |
لاله عباسی |
four o'clock |
گل لاله عباسی |
|
|
Search result with all words |
|
o'clock |
ساعت از روی ساعت |
grandfather clock |
ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد |
cuckoo clock |
ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند |
clock |
زمان سنج |
clock |
تپش زمان سنجی ساعت |
clock |
سنجیدن باساعت |
clock |
ساعت ورزشگاه |
clock |
زمانگیری |
clock |
سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند |
clock |
ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند |
clock |
دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب |
clock |
وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند |
clock |
باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن |
clock |
تعداد باس هایی که ساعت هر ثانیه ایجاد میکند |
clock |
خط علامت روی دیسک یا نوار که حاوی داده درباره محل نوک خواندن است |
clock |
سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند |
clock |
مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت |
clock |
ماشینی که زمان را نشان میدهد |
clock |
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند |
clock |
ساعت |
alarm clock |
ساعت شماطهای |
alarum clock |
ساعت شماطهای |
alarum clock |
خیزانک |
at eight o'clock |
در ساعت هشت |
atomic clock |
ساعت اتمی |
chess clock |
ساعت شطرنج |
clock calendar board |
تخته ساعت / تقویم |
clock code position |
سمت روبروی دماغه هواپیمایا کشتی هدف رو به دماغه هواپیما |
clock frequency |
بسامد زمان سنجی |
clock generator |
مولد زمان سنجی |
clock generator |
ساعت زا |
clock interrupt |
وقفه زمان سنجی |
clock maker |
ساعت ساز |
clock method |
روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت |
clock paradox |
پارادکس زمانی |
clock pulse |
تپش زمان سنجی |
clock rate |
نرخ زمان سنجی |
clock signal |
علامت زمان سنجی |
clock skew |
اریب زمان سنجی |
clock speed |
سرعت ساعت |
clock stagger |
رتبه زمان سنجی |
clock track |
شیار زمان سنجی |
clock work |
چرخهای ساعت |
delta clock |
مین میکند و باعث میشود کامپیوتر یا مدار از نو آغاز به کارکنند |
delta clock |
که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته |
digital clock |
زمان سنج رقمی |
digital clock |
ساعت رقمی |
effectiveness clock |
دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد |
electric clock |
ساعت الکتریکی |
game clock |
ساعت ورزشگاه |
horizontal clock system |
طریقه هواسنجی برای به دست اوردن جهت باد |
internal clock |
ساعت داخلی |
lady clock |
کفشدوز |
lady clock |
پینه دوز |
master clock |
شاه زمان سنج |
master clock |
زمان سنج اصلی |
military clock |
ساعت یا وقت نظامی |
physiological clock |
ساعت فیزیولوژیکی |
quartz clock |
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود |
real time clock |
زمان سنج بلادرنگ |
real time clock |
ساعت بلادرنگ |
relocation clock |
دایره تنظیم تیر |
relocation clock |
دایره تنظیم هدف |
roller clock |
چشمی بسته قرقره دار |
selective clock stetching |
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم |
shot clock |
ساعت مسابقه |
the clock was put back |
عقربههای ساعت را عقب بردند |
the two o'clock d. |
توزیع ساعت دو |
three second clock |
ساعت نشاندهنده قانون 3ثانیه در بسکتبال |
time clock |
ساعتی که زمان ورودوخروج کارمندان را ثبت میکند |
time clock |
گاه ساعت |
to set the clock forward |
ساعت را جلو آوردن |
tower clock |
برج ساعت |
twentyfour second clock |
ساعت نشاندهنده قانون 42ثانیه در بسکتبال |
biological clock |
ساعت زیستی |
biological clock |
زیست گشت |
biological clock |
زیستآهنگ |
five-o'clock shadow |
ته ریش |
five-o'clock shadows |
ته ریش |
round-the-clock |
شبانه روزی |
round-the-clock |
بیست و چهار ساعته |
round-the-clock |
روز و شب |
round-the-clock |
لاینقطع |
round-the-clock |
پیوسته |
clock operator |
تنظیمکنندهوقت |
clock timer |
زمانموردنظر |
weight-driven clock mechanism |
مکانیزم ساعتپانولدار |
The clock is fast (gaining). |
ساعت دیواری تند کار می کند |
The clock has stopped. |
ساعت دیواری خوابیده است |
Does this clock keep good time? |
این ساعت دیواری درست کار می کند ؟ |
He works day and night (round the clock). |
روز وشب کارمی کند |
This is a self - winding clock . |
این ساعت دیواری کوک لازم ندارد ( اتو ماتیک است ) |
turn the clock back <idiom> |
زمان را به عقب برگرداندن |
One cannot put back the clock. <proverb> |
هیچکس نمى تواند زمان را به عقب بر گرداند . |
I want to depart tomorrow morning [noon, afternoon] at ... o'clock. |
من می خواهم فردا صبح [ظهر شب] ساعت ... حرکت کنم. |
The plane to ... departs at ... o'clock. |
هواپیمای ... ساعت ... پرواز می کند. |
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. |
او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید. |
work against the clock |
بکوب کار کردن |
round the clock |
۲۴ ساعته |
set the clock |
ساعت را تنظیم کردن |
Other Matches |
|
clock |
ساعت |
clock |
زمان |
to clock out [in the workplace] |
مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن |
to clock in [in the workplace] |
مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن |
wall clock |
ساعت دیواری |
face of the clock |
صفحه ساعت |
to watch the clock |
[با بیحوصلگی] دائما به ساعت نگاه کردن |
to advance the hand of a clock |
عقربه ساعت را جلو کشیدن |
Please don't wake me until 9 o'clock! |
لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید! |
to clock on [British E] [in the workplace] |
مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن |
to clock off [British E] [in the workplace] |
مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن |