Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
framing control
پیچ تنظیم تصویر
Other Matches
framing
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
framing
قاب بندی
space framing
قالب بندی فضائی
timber framing
استخوانبندی چوبی
framing systems
سیستمهای قابدار
framing error
خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
beam column framing
ساختمان با قابهای متشکل ازتیر و ستون
control
کنترل کردن فرمان
control
بازرسی کردن
control
نظارت و ممیزی کردن
control
توپزن دقیق
control
فرمان
control
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
بازرسی نظارت جلوگیری
control
بازدید
self-control
خویشتنداری
self-control
خودداری
self-control
خودگردانی
control
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control
واپاد
control
کنترل کردن مهار کردن
control
مهار
self control
قوه خودداری
control
اختیار
I cant help it. It is beyond my control.
دست خودم نیست
control
نظارت کردن
self control
مسک نفس
self control
خودداری
to keep under control
تحت نظارت نگه داشتن
control
کنترل کردن
self control
کف نفس
control
نظارت کردن تنظیم کردن
control
بازرسی
control
کنترل بازبینی
control
کاربری
control
کنترل
control
نظارت
ground control
دستگاه کنترل کننده زمینی
ground control
کنترل زمینی
grid control
کنترل شبکه
government control
کنترل دولتی
government control
نظارت دولتی
geodetic control
نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
frequency control
کنترل فرکانس
geodetic control
نقاط کنترل ژئودزی
forms control
کنترل فرم ها
fire control
کنترل یا هدایت اتش
fiscal control
نظارت مالی
fiscal control
کنترل مالی
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
flight control
سیستم کنترل هواپیماها
flood control
سیل بندی
flow control
کنترل جریان
fly control
برج کنترل
fly control
قسمت کنترل پرواز
flight control
کنترل پرواز
focusing control
تنظیم تمرکز
fire control
دستگاه کنترل اتش توپخانه
hold control
نافم همزمانی
lighting control
کنترل روشنایی
light control
کنترل نور
light control
کنترل روشنایی
line control
کنترل خط
linearity control
نافم خطی
load control
تنظیم با بار خارجی
loop control
کنترل حلقه زنی
magnetci control
کنترل فرمان مغناطیسی
manpower control
کنترل نیروی انسانی
manual control
کنترل دستی
material control
کنترل مواد
minor control
کنترل ضعیف
minor control
کنترل کم
mixture control
کنترل مخلوط
monetary control
کنترل پولی
lift control
کنترل اسانسور
lever control
کنترل اهرمی
horizontal control
کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
hue control
پیچ فام
shading control
پیچ فام
ignition control
کنترل احتراق
image control
کنترل تصویر
indirect control
کنترل غیرمستقیم
input control
کنترل ورودی
intensity control
پیچ رنگ
intensity control
کنترل شدت
inventory control
کنترل موجودی
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
lateral control
کنترل جانبی
lateral control
کنترل در عرض جبهه
level control
کنترل سطح
monetary control
نظارت پولی
fire control
کنترل اتش
control structure
ساخت کنترل
control wheel
صفحه کنترل
control wheel
صفحه تنظیم کننده
control word
کلمه کنترل
control words
کلمات کنترلی
control zone
منطقه کنترل هوایی
control zone
منطقه فضای هوایی تحت کنترل
corrosion control
جلوگیری و کنترل خوردگی
cortical control
کنترل مغزی
cruise control
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
crystal control
تنظیم با بلور
cursor control
کنترل مکان نما
damage control
کنترل خسارات
damage control
کنترل کردن خسارات
control vehicle
خودرونافم ستون یا نافم حرکت
control vehicle
تانک نافم حرکت
control variable
متغیر کنترل شده
control structure
ساختار کنترلی
control structure
ساختارکنترل
control surface
کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
control surface
سطح کنترل
control surface
سطح فرمان
control switch
کلید فرمان
control system
سیستم فرمان
control system
سیستم کنترل
control total
جمع فیلدهای عددی برای بررسی صحت ورودی پردازش داده یا داده خروجی
control transmitter
دستگاههای همگرد
control unit
واحد کنترل
control unit
قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
control vane
تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
damage control
اسیب گیری
data control
کنترل داده ها
exchange control
نظارت ارز
exchange control
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
exchange control
جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange control
کنترل ارزی
experimental control
کنترل ازمایشی
external control
کنترل خارجی
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
field control
کنترل میدان
fighter control
کنترل شکاریها
fighter control
کنترل عملیات هواپیماهای جنگنده
fire control
اطفاء حریق
fire control
جلوگیری از اتش سوزی
fire control
سیستم کنترل اتش
exchange control
کنترل ارز
esi control
control Index ExternallySpecified کنترل با فراست
decentralized control
کنترل غیر تمرکزی
delusion of control
هذیان کنترل شدگی
digital control
کنترل دیجیتالی
direct control
کنترل مستقیم
disaster control
روش کنترل سوانح
disaster control
روش مقابله با سوانح و بلایا
electric control
کنترل الکتریکی
electronic control
تنظیم الکترونیکی
electronic control
کنترل الکترونیکی
electronic control
فرمان الکترونیکی
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
engagement control
کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
erosion control
جلوگیری از فرسایش
error control
کنترل خطا
fire control
کنترل کردن اتش کنترل اتش
tone control
پیچ اهنگ
control bar
میلهکنترل
control box
جعبهکنترل
control deck
کنترلعرشه
control keys
کلیدهایکنترل
control knob
دکمههایکنترل
control knobs
دکمهکنترل
control pad
صفحهکنترل
control room
اتاقکنترل
control stand
جایگاهکنترل
control valve
دریچهیکنترل
detachable control
کنترلقابلتفکیک
fan control
تنظیممقدارخنکی
foot control
کنترل پایی
colour control
کنترلرنگ
climate control
کنترلدما
centring control
دکمهکنترلصفحه
traffic control
کنترل عبور و مرور
traffic control
کنترل ترافیک
traffic control
کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
trigger control
تنظیم با ماشه
vertical control
کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
visual control
کنترل دید
voltage control
کنترل ولتاژ
volume control
پیچ صدا
volume control
کنترل شدت صوت
wage control
کنترل دستمزد
control towers
برج مراقبت
control towers
برج کنترل
fuel control
کنترلسوخت
gain control
کنترلصدا
heat control
کنترلگرما
ticket control
کنترلبلیط
tuning control
کنترلصدا
wiper control
سیستمبرفپاککن
It is beyond my authority(control).
اینکار از اختیار من خارج است
I am not up to it . It is beyond my control. I cannot cope .
از عهده من خارج است
Quality Control
کنترل کیفیت
remote control
کنترل از دور
remote control
فرمان از دور
remote control
فرمان از راه دور
remote control
کنترل از راه دور
remote control
ریموت کنترل
identity control
بررسی هویت
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...