English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
free climbing صعود ازاد
Other Matches
climbing صعود کردن
climbing بالارفتن
climbing اوج
climbing بالا رفتن از کوه یادرخت
climbing ترقی کردن
climbing صعودکردن
climbing بالا کشیدن
climbing صعود
balance climbing صعود تعادلی
artificial climbing صعود مصنوعی
climbing sack کوله پشتی
climbing pack کوله پشتی
pole climbing از تیر بالا رفتن
climbing boots پوتین کوهنوردی
climbing lane خط اضافی در سر بالایی
climbing wax واکس مخصوص صعود دراسکی نوردیک
consecutive climbing صعود نوبتی
climbing frame وسیلهایمخصوصبازیکودکان
climbing harness نوارکوهنوردی
hill climbing روش رسیدن به هدف در سیستم خبره
mountain climbing کوهنوردی
rock-climbing صخرهنوردی
continuous climbing صعود طبیعی
i saw one climbing the tree یکی را دیدم که از درخت بالامی رفت
Mountaineering . Mountain - climbing . کوه نوردی ( بعنوان ورزش )
back and knee climbing صعود تنورهای
i did that of my own free will به میل خود
having free will ازادکار
having free will فاعل مختار
i did that of my own free will این کار را کردم
free will اختیاری
You are free to go now. اکنون آزادید بروید.
free for all زدوخوردهمگانی
free for all داد وبیداد
free in and out بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free will اختیار
free will اراده ازاد
free will طیب خاطر
free <adj.> دست و دلباز
free حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free رها
free مجاز منفصل
free پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free فاقد
free بخشودن
free حرکت قایق در جلو باد
free روا
free کمی محدودیت نوع اسلحه
free رایگان سخاوتمندانه
free ازادکردن
free اختیاری مختار
free مجانی
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free بطور مجانی ازادکردن
free تحویل
free ازاد
free will ازادی اراده
free-for-all اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-all مسابقه بین این اسبها
free جایز
free پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free موجود در دیسک یا حافظه
free بازیگر ازاد
free ترخیص کردن میدانی
free مستقل
free مطلق
free throw پاس بدون مانع
free throw پرتاب بدون مانع برای یار
free throw پرتاب ازاد
free swimming قادر به شنا
free thought وارستگی از مذهب
free thinking ازادی از قیود مذهب
free throw پنالتی
free thinkers افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free swimming شناور
free thinker کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free thinker وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinkers ازاد فکران
free thought ازادی فکر لامذهب
free tower برج ازاد
free world جهان ازاد
free world کشورهای غیرکمونیست
free zone منطقه ازاد
free zone منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free zone منطقه ازاد تجاری
guns free توپها اتش باختیار
heart free ازاد ازقید عشق
heart free مبرا از عشق
free wheeling بازی بدون نقشه قبلی
free of charge رایگان
free with ones money ولخرج
free wheeling خلاصی
free wheeling حالت خلاصی
free tower برج پرش ازاد
free trader تجارت ازاد
free trader بدون گمرک
free turbine توربین ازاد
free verse شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free volume حجم ازاد
free vortex گرداب ازاد
free WAIS گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free wheel حرکت بدون رکاب زدن
free rocket موشک غیر هدایت شونده
free of all charges بدون هیچگونه مخارج
free surface سطح ازاد
free of cost مفت
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free on rail تحویل در راه اهن
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on truck تحویل کالا روی کامیون
free oscillation نوسان ازاد
free person حر
free play بازی ازاد
free play ازاد
free play لق
free play بدون محدودیت
free on quay تحویل دراسکله
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free on boand فوب
free of cost مجانی
free of charge مجانی
free of charge معاف از حقوق گمرکی
free of duty معاف از عوارض گمرکی
free of expense مجانی
free of expense بیخرج
free of particular average معاف از خسارات جزئی
free of tax بدون مالیات
free position روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free radical رادیکال ازاد
free recall یاداوری ازاد
free spoken بی پرده
free spoken بی محابا
free spokenness رک گویی
free on rail تحویل کالا روی قطار
free on board بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free spokenness ساده گویی
free spool چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream جریان ازاد
free support تکیه گاه ازاد
free surface سطح اب ازاد
free spoken ساده گو
free spoken رک گو
free spillweir سرریز ازاد
free redical بنیان ازاد
free rocket موشک ازاد
free rotation چرخش ازاد
free safety مدافع در منطقه ضعف
free sample نمونه مجانی
free silver مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space فضای ازاد
free space فضای خالی
free surface مخازن ازاد اب
leave someone free to مخیر گذاشتن کسی
free from taxes <adj.> بدون مالیات
tax-free <adj.> معاف از مالیات
tax-free <adj.> بدون مالیات
free from taxes <adj.> معاف از مالیات
free rider آدم انگل
free rider آدم لاشخور
free rider آدم مفت خور
barrier-free بدون حائل
Free Classicism [سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
Free Gothic احیای سبک گوتیک
Free style [سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
problem-free <adj.> بدون دردسر
trouble-free <adj.> بدون زحمت
problem-free <adj.> بدون زحمت
parallax-free <adj.> بدون اختلاف منظر
trouble-free <adj.> بدون دردسر
Free Tudor [سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
free-handed, <adj.> دست و دلباز
postage-free <adj.> حمل رایگان
free shipping <adj.> حمل رایگان
postage-free <adj.> ارسال رایگان
free shipping <adj.> ارسال رایگان
postage-free <adj.> ارسال مجانی
free shipping <adj.> ارسال مجانی
parallax-free <adj.> بدون اختلاف در رویت
mean free for scattering مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
tax free معاف از مالیات
the free list صورت کالای بی گمرک
to set free ازادکردن
weapons free جنگ افزار اتش به اختیار فرمان اتش به اختیار درپدافند هوایی
free-range آزادچر
free-range خانگی
free-standing خودایستا
free-standing غیرمتصل
free-standing مجزا
free-standing مستقل
tax free بخشوده از مالیات
stimulus free محرک- نابسته
mean free path مسافت ازاد متوسط
mean free path مسافت ازاد میانگین
obsolescence free دستگاه متروک
post free بدون نیاز به تمبر زدن
running free خلاص کار کردن
running free بادبانی با باد پاشنه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com