English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
free good کالای رایگان
Other Matches
What is good for the goose is good for the gander . One cant apply double standards . یک بام ودو هوانمی شود
Good gracious ! Good heaven ! My god ! پناه برخدا
HE is good at math. He has a good head for figures. حسابش ( ریاضیات ) خوب است
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free فاقد
free تحویل
free بخشودن
free ازادکردن
free موجود در دیسک یا حافظه
free پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free for all داد وبیداد
free for all زدوخوردهمگانی
free <adj.> دست و دلباز
free in and out بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free will اختیاری
free will ازادی اراده
free will طیب خاطر
free will اراده ازاد
free will اختیار
You are free to go now. اکنون آزادید بروید.
free کمی محدودیت نوع اسلحه
free جایز
having free will فاعل مختار
free اختیاری مختار
free مستقل
having free will ازادکار
free مطلق
i did that of my own free will به میل خود
free ازاد
free-for-all اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
i did that of my own free will این کار را کردم
free مجانی
free رایگان سخاوتمندانه
free حرکت قایق در جلو باد
free مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free بازیگر ازاد
free-for-all مسابقه بین این اسبها
free ترخیص کردن میدانی
free بطور مجانی ازادکردن
free رها
free مجاز منفصل
free روا
free handedness دست بازی
free handedness سخاوت
free in trade تجارت ازاد
free hit ضربه ازاد
free handicap مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
free-range آزادچر
free haul در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
free hearted با سخاوت
free hearted نظربلند
free hearted ازاده
free hearted ازاده دل
free heartedness رک گوئی
free heartedness ازادگی
free heartedness سخاوت
weapons free جنگ افزار اتش به اختیار فرمان اتش به اختیار درپدافند هوایی
free lance کار کردن بدون وابستگی بحزب یا جماعتی
the free list صورت کالای بی گمرک
tax free معاف از مالیات
tax free بخشوده از مالیات
free moisture رطوبت ازاد
free moisture رطوبت سطحی
stimulus free محرک- نابسته
setting free ازاد کردن برده
setting free عتق
free of all average معاف از هرگونه خسارت
free of all charges بدون هیچگونه مخارج
free of charge رایگان
free maneuver حرکت ازاد
free maneuver امکان حرکت ازاد
free maneuver مانور ازاد
free lance مفرد کار کردن نویسنده غیر وابسته
free lance اعلام کنترل خودکار هواپیمادر درگیریهای هوایی
free legged بدون کلاف پا در مسابقه اسبدوانی
to set free ازادکردن
free list صورت مجانی ها
free list صورت کالاهای بی گمرک
free liver خوش گذران
free living خوش گذران
free living عیاش
free living تسلیم هوای نفس
free living بی بند وبار
free of charge معاف از حقوق گمرکی
free handed بی اسباب
free economy اقتصاد ازاد
free enthalpy انتالپی ازاد
free entrance ورود مجانی
free entry ورود ازاد بنگاهها به صنعت
fat-free بدونچربی
free expansion انبساط ازاد
free field میدان عمل ازاد
free field حوزه ازاد
free-standing آزاد
free fishery حق انحصاری ماهی گیری درابهای عمومی بموجب فرمان شاه
free house مغازهایکهچندیننوعآبجومیفروشد
free kick ضربهآزاددرفوتبال
free eddy جریان متلاطم ازاد
free electron الکترون ازاد
free electron الکترون غیرپیوندی
free pass مجوزورود
free pardon متهمیکهآزادمیشود
free energy انرژی ازاد
free flight پرواز ازاد
free flight موشک ازاد
free from backlash خالی از لقی
free from backlash بدون لقی
free from slip خالی از لغزش
free from slip بدون لغزش
free grace توفیق بی منت الهی
free gyro ژایرو ازاد
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
free hand بی اسباب
free hand بی افزار
free format در قالب ازاد
free-range خانگی
free float فرجه ازاد
free float مدت زمانی که یک فعالیت را میتوان به تعویق انداخت بدون اینکه در سایرفعالیتها اثر کند
free-standing مستقل
free flow جریان ازاد
free hearted رک گو
free exercise تمرینهای نرمش ازاد
free-standing مجزا
free-standing غیرمتصل
free-standing خودایستا
free handed با سخاوت
free spokenness رک گویی
free thinkers افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free thinking ازادی از قیود مذهب
free thought وارستگی از مذهب
free thought ازادی فکر لامذهب
free throw پنالتی
free throw پرتاب ازاد
free throw پاس بدون مانع
free throw پرتاب بدون مانع برای یار
obsolescence free دستگاه متروک
free tower برج ازاد
free thinkers ازاد فکران
free thinker وبه مذهب بی اعتنا است .
free spokenness ساده گویی
free spool چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream جریان ازاد
free support تکیه گاه ازاد
free surface سطح اب ازاد
free surface مخازن ازاد اب
free surface سطح ازاد
free swimming شناور
free swimming قادر به شنا
free thinker کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free tower برج پرش ازاد
free trader تجارت ازاد
free with ones money ولخرج
free world جهان ازاد
free world کشورهای غیرکمونیست
free zone منطقه ازاد
free zone منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free zone منطقه ازاد تجاری
mean free for scattering مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
guns free توپها اتش باختیار
leave someone free to مخیر گذاشتن کسی
heart free مبرا از عشق
free wheeling خلاصی
free wheeling حالت خلاصی
free trader بدون گمرک
free turbine توربین ازاد
mean free path مسافت ازاد میانگین
free verse شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free volume حجم ازاد
free vortex گرداب ازاد
free WAIS گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
mean free path مسافت ازاد متوسط
free wheel حرکت بدون رکاب زدن
free wheeling بازی بدون نقشه قبلی
heart free ازاد ازقید عشق
free on board بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free on quay تحویل دراسکله
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free on rail تحویل در راه اهن
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail تحویل کالا روی قطار
free on truck تحویل کالا روی کامیون
free oscillation نوسان ازاد
free person حر
free play بازی ازاد
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free on boand فوب
free of charge مجانی
free of cost مجانی
free of cost مفت
free of duty معاف از عوارض گمرکی
free of expense مجانی
free of expense بیخرج
set free ازاد کردن
free of particular average معاف از خسارات جزئی
free of tax بدون مالیات
free play ازاد
free play لق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com