English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
free grace توفیق بی منت الهی
Other Matches
grace تایید کردن
grace مهلت
grace لذت بخشیدن مشعوف ساختن
grace فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
grace زینت بخشیدن
grace اراستن
grace موردلطف قراردادن
grace قرعه
grace اقبال
grace بخشش بخت
grace براز
grace خوش نیتی
grace دعای فیض و برکت
grace فرافت فریبندگی
grace خوش اندامی
grace لطف
grace مرحمت
to say grace دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
d. of grace مهلت
grace جذابیت افسونگری
grace بخشایندگی
grace زیبایی خوبی
grace تایید
with a bad grace به اکراه ازروی بی میلی
period of grace ضرب الاجل
with a good grace باحسن نیت قلبا
state of grace تائید
grace cup گیلاس مشروب پس از شام گیلاس خداحافظی
grace period دوره مهلت
grace of god موهبت الهی
period of grace مهلت پرداخت
state of grace توفیق
grace note نتی که به اهنگ برای زیبایی اصلی اضافه میگردد
act of grace امتیاز
coup de grace کشتن از روی ترحم
date of grace مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
by the grace of god به توفیق خدا
days of grace مهلت اضافی
days of grace ایام مهلت
ask for days grace دو روز مهلت خواستن
fall from grace <idiom> منتفی شدن
period of grace مهلت
bow grace دفرای سینه
saving grace وجدان
grant a period of grace امهال
grant a period of grace مهلت دادن
To give somebody a few days grace . بکسی چند روز مهلت دادن
grant a period of grace ضرب الاجل تعیین کردن تمهیل
free will اختیار
free in and out بدون هزینه تخلیه و بارگیری
You are free to go now. اکنون آزادید بروید.
free ترخیص کردن میدانی
i did that of my own free will این کار را کردم
free for all داد وبیداد
free for all زدوخوردهمگانی
free will اراده ازاد
free will طیب خاطر
free بخشودن
free تحویل
free فاقد
free پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free موجود در دیسک یا حافظه
free ازادکردن
free جایز
free رایگان سخاوتمندانه
free رها
free مجاز منفصل
free روا
free بازیگر ازاد
free مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free حرکت قایق در جلو باد
free کمی محدودیت نوع اسلحه
free بطور مجانی ازادکردن
free پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free مجانی
free will ازادی اراده
free will اختیاری
free <adj.> دست و دلباز
free-for-all اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-all مسابقه بین این اسبها
i did that of my own free will به میل خود
having free will ازادکار
free ازاد
free مطلق
having free will فاعل مختار
free مستقل
free اختیاری مختار
free throw پرتاب بدون مانع برای یار
free thinking ازادی از قیود مذهب
free thought وارستگی از مذهب
free throw پرتاب ازاد
free thought ازادی فکر لامذهب
free throw پنالتی
free throw پاس بدون مانع
free tower برج ازاد
free WAIS گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free wheel حرکت بدون رکاب زدن
free wheeling بازی بدون نقشه قبلی
free wheeling حالت خلاصی
free wheeling خلاصی
free with ones money ولخرج
free world جهان ازاد
free zone منطقه ازاد
free vortex گرداب ازاد
free volume حجم ازاد
free verse شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free tower برج پرش ازاد
free trader تجارت ازاد
free trader بدون گمرک
heart free مبرا از عشق
free zone منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
heart free ازاد ازقید عشق
guns free توپها اتش باختیار
free zone منطقه ازاد تجاری
free world کشورهای غیرکمونیست
free thinkers افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free of cost مفت
free on truck تحویل کالا روی کامیون
free oscillation نوسان ازاد
free person حر
free play بازی ازاد
free play ازاد
free play لق
free play بدون محدودیت
free position روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free radical رادیکال ازاد
free recall یاداوری ازاد
free redical بنیان ازاد
free on rail تحویل کالا روی قطار
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail تحویل در راه اهن
free of duty معاف از عوارض گمرکی
free of cost مجانی
free of expense مجانی
free of expense بیخرج
free of particular average معاف از خسارات جزئی
free of tax بدون مالیات
free on boand فوب
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free on board بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free on quay تحویل دراسکله
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free rocket موشک ازاد
free rocket موشک غیر هدایت شونده
free rotation چرخش ازاد
free spokenness ساده گویی
free spool چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream جریان ازاد
free support تکیه گاه ازاد
free surface سطح اب ازاد
free surface مخازن ازاد اب
free surface سطح ازاد
free swimming شناور
free swimming قادر به شنا
free thinker کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free thinker وبه مذهب بی اعتنا است .
free spokenness رک گویی
free spoken بی محابا
free spoken بی پرده
free sample نمونه مجانی
free silver مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space فضای ازاد
free space فضای خالی
free turbine توربین ازاد
free spillweir سرریز ازاد
free spoken رک گو
free safety مدافع در منطقه ضعف
free spoken ساده گو
free thinkers ازاد فکران
leave someone free to مخیر گذاشتن کسی
free from taxes <adj.> بدون مالیات
tax-free <adj.> معاف از مالیات
tax-free <adj.> بدون مالیات
free from taxes <adj.> معاف از مالیات
free rider آدم انگل
free rider آدم مفت خور
barrier-free بدون حائل
Free Classicism [سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
Free Gothic احیای سبک گوتیک
Free style [سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
problem-free <adj.> بدون دردسر
trouble-free <adj.> بدون زحمت
problem-free <adj.> بدون زحمت
parallax-free <adj.> بدون اختلاف منظر
trouble-free <adj.> بدون دردسر
Free Tudor [سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
free-handed, <adj.> دست و دلباز
postage-free <adj.> حمل رایگان
free shipping <adj.> حمل رایگان
postage-free <adj.> ارسال رایگان
free shipping <adj.> ارسال رایگان
postage-free <adj.> ارسال مجانی
free shipping <adj.> ارسال مجانی
parallax-free <adj.> بدون اختلاف در رویت
mean free for scattering مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
tax free بخشوده از مالیات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com