Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3 milliseconds)
English
Persian
free hand
بی اسباب
free hand
بی افزار
free hand
<idiom>
کاملاآزاد درانجام کاری
Search result with all words
I have a free hand in this matter.
دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
To give someone a free hand.
دست کسی را باز گذاشتن
Other Matches
pass from hand to hand
ترتب ایادی
to shuffle from hand to hand
دست بدست کردن
Hand to hand fighting
جنگ تن به تن
free for all
داد وبیداد
i did that of my own free will
این کار را کردم
i did that of my own free will
به میل خود
free
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free
موجود در دیسک یا حافظه
free
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
<adj.>
دست و دلباز
free will
طیب خاطر
free will
اراده ازاد
free will
اختیار
free for all
زدوخوردهمگانی
free will
اختیاری
free in and out
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free will
ازادی اراده
You are free to go now.
اکنون آزادید بروید.
free
فاقد
free
تحویل
free
بخشودن
free
مطلق
free
مستقل
free
اختیاری مختار
free
مجانی
free
ترخیص کردن میدانی
free
بطور مجانی ازادکردن
free
رها
free
مجاز منفصل
free
رایگان سخاوتمندانه
free
روا
free
ازاد
free
بازیگر ازاد
free
مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free
حرکت قایق در جلو باد
having free will
فاعل مختار
free
کمی محدودیت نوع اسلحه
having free will
ازادکار
free-for-all
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free
جایز
free-for-all
مسابقه بین این اسبها
free
ازادکردن
free hearted
نظربلند
free hearted
رک گو
free of charge
مجانی
free hearted
با سخاوت
free haul
در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
free handed
با سخاوت
free handed
بی اسباب
free maneuver
مانور ازاد
free handedness
دست بازی
free handedness
سخاوت
free hearted
ازاده دل
free handicap
مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
free heartedness
سخاوت
free heartedness
رک گوئی
free living
تسلیم هوای نفس
free living
بی بند وبار
free maneuver
امکان حرکت ازاد
free maneuver
حرکت ازاد
free moisture
رطوبت ازاد
free moisture
رطوبت سطحی
the free list
صورت کالای بی گمرک
free of all average
معاف از هرگونه خسارت
free of all charges
بدون هیچگونه مخارج
free of charge
رایگان
free living
عیاش
free living
خوش گذران
free liver
خوش گذران
free heartedness
ازادگی
free hit
ضربه ازاد
free in trade
تجارت ازاد
to set free
ازادکردن
free lance
کار کردن بدون وابستگی بحزب یا جماعتی
free lance
مفرد کار کردن نویسنده غیر وابسته
free lance
اعلام کنترل خودکار هواپیمادر درگیریهای هوایی
free legged
بدون کلاف پا در مسابقه اسبدوانی
free list
صورت مجانی ها
free list
صورت کالاهای بی گمرک
free of charge
معاف از حقوق گمرکی
free climbing
صعود ازاد
free eddy
جریان متلاطم ازاد
free electron
الکترون ازاد
free electron
الکترون غیرپیوندی
free-standing
مستقل
free-standing
مجزا
free energy
انرژی ازاد
free-standing
غیرمتصل
free-standing
خودایستا
free economy
اقتصاد ازاد
free-standing
آزاد
free competition
رقابت ازاد
free kick
ضربهآزاددرفوتبال
free house
مغازهایکهچندیننوعآبجومیفروشد
fat-free
بدونچربی
free dance
قسمت ازاد مسابقه رقص بااسکیت
free docks
تحویل در بارانداز
free docks
نوعی قرارداد که در ان کالا را دربندر مبدا به بندرگاه تحویل می دهند
free drop
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
free-range
خانگی
free entrance
ورود مجانی
free flow
جریان ازاد
free form
نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
free format
در قالب ازاد
free from backlash
خالی از لقی
free from backlash
بدون لقی
free from slip
خالی از لغزش
free from slip
بدون لغزش
free good
کالای رایگان
free grace
توفیق بی منت الهی
free gyro
ژایرو ازاد
free float
مدت زمانی که یک فعالیت را میتوان به تعویق انداخت بدون اینکه در سایرفعالیتها اثر کند
free float
فرجه ازاد
free entry
ورود ازاد بنگاهها به صنعت
free-range
آزادچر
free exercise
تمرینهای نرمش ازاد
free expansion
انبساط ازاد
free field
میدان عمل ازاد
free field
حوزه ازاد
weapons free
جنگ افزار اتش به اختیار فرمان اتش به اختیار درپدافند هوایی
free fishery
حق انحصاری ماهی گیری درابهای عمومی بموجب فرمان شاه
free flight
پرواز ازاد
free flight
موشک ازاد
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
free stream
جریان ازاد
free throw
پنالتی
free throw
پرتاب ازاد
free throw
پاس بدون مانع
free throw
پرتاب بدون مانع برای یار
set free
ازاد کردن
sailing free
باد ازاد
running free
بادبانی با باد پاشنه
free tower
برج ازاد
free tower
برج پرش ازاد
running free
خلاص کار کردن
free thought
ازادی فکر لامذهب
free thought
وارستگی از مذهب
free thinking
ازادی از قیود مذهب
free support
تکیه گاه ازاد
free surface
سطح اب ازاد
free surface
مخازن ازاد اب
free surface
سطح ازاد
free swimming
شناور
free swimming
قادر به شنا
free thinker
کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free thinker
وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinkers
ازاد فکران
free thinkers
افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free trader
تجارت ازاد
free trader
بدون گمرک
free zone
منطقه ازاد
free zone
منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free zone
منطقه ازاد تجاری
guns free
توپها اتش باختیار
obsolescence free
دستگاه متروک
mean free path
مسافت ازاد میانگین
mean free path
مسافت ازاد متوسط
mean free for scattering
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
leave someone free to
مخیر گذاشتن کسی
heart free
مبرا از عشق
free world
کشورهای غیرکمونیست
free world
جهان ازاد
free with ones money
ولخرج
free turbine
توربین ازاد
post free
بدون نیاز به تمبر زدن
free verse
شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free volume
حجم ازاد
free vortex
گرداب ازاد
free WAIS
گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free wheel
حرکت بدون رکاب زدن
free wheeling
بازی بدون نقشه قبلی
free wheeling
حالت خلاصی
free wheeling
خلاصی
heart free
ازاد ازقید عشق
free on rail
تحویل در راه اهن
free on rail
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail
تحویل کالا روی قطار
free on truck
تحویل کالا روی کامیون
free oscillation
نوسان ازاد
free person
حر
free play
بازی ازاد
free play
ازاد
free play
لق
free play
بدون محدودیت
free on quay
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free on quay
تحویل دراسکله
free on board
بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free of cost
مجانی
free of cost
مفت
free of duty
معاف از عوارض گمرکی
free of expense
مجانی
free of expense
بیخرج
tax free
معاف از مالیات
free of particular average
معاف از خسارات جزئی
free of tax
بدون مالیات
free on boand
فوب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com