English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (6 milliseconds)
English Persian
freedom from defect بی عیبی
freedom from defect عاری بودن ازعیب
Other Matches
freedom آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedom قار بودن به بررسی رکوردهای کامپیوتر
freedom حریت
freedom روانی
freedom معافیت اسانی
freedom استقلال
freedom ازادی
freedom of the will فاعل مختاری
freedom of the will اختیار
academic freedom آزادی عمل و بیان
degree of freedom درجه ازادی
degrees of freedom درجات ازادی
academic freedom آزادی علمی
freedom of seas ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
academic freedom آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
academic freedom آزادی بحث و تحقیق
economic freedom ازادی اقتصادی
freedom to choose ازادی در انتخاب
market freedom ازادی بازار
medal of freedom مدال ازادی
freedom of the press ازادی نگارش
freedom of the press ازادی مطبوعات
freedom of seas ازادی دریاها
freedom fighter گروههایبراندازوضدرژیم
To speak with freedom. آزادانه صحبت کردن .
freedom of trade ازادی تجارت
freedom of enterprise ازادی تجارت
freedom of choice ازادی انتخاب
freedom of belief ازادی عقیده
freedom of experssion ازادی بیان
market freedom ازادی تجاری
To taste the jouys of freedom . مزه آزادی را چشیدن
freedom from evil record عدم سو سابقه
freedom of information act قانون فدرالی که به شهروندان عادی اجازه میدهد تا به اطلاعاتی که توسط نمایندگی فدرالی جمع اوری شده است دسترسی یابند
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
freedom from evil record نداشتن پیشینه بد
in defect کم
in defect دارای کاستی
in defect ناقص
defect اهو
defect خطا
defect عیب و نقص
defect معیوب ساختن
defect مرتدشدن
defect ترک کردن
defect نقص
defect عیب
defect کاستی
defect آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
schottky defect نقص شوتکی
crystal defect نقص بلور
point defect نقص نقطهای
defect skipping روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
immune defect کمبود ایمنی [پزشکی]
defect description توضیح اشکال
defect description توضیح خرابی
defect description توضیح مشکل
defect description توضیح عیب
defect description توضیح نقص
immune defect نقص ایمنی [پزشکی]
option of defect خیار عیب
mental defect نقص عقلی
dislocation defect نقص جابجایی
compensation for defect ارش عیب
frenkel defect نقص فرنکل
frenkel defect زوج فرنکل
functional defect نقص کارکردی
deficiency and defect کسر و نقصان
conspicuous defect عیب اشکار
insulation defect نقص ایزولاسیون
latent defect عیب ناپیدا
latent defect نقض پوشیده
lattice defect نقص شبکه
line defect دررفتگی
line defect نقص خطی
insulation defect نقص عایق بندی
conspicuous defect نقض مشهود
mass defect نقصان جرم
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) . عیب پوشی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com