English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 36 (4 milliseconds)
English Persian
frozen wages مزدهای ثابت
frozen wages مزدهای غیرقابل تغییر مزدهای منجمد
Other Matches
frozen برخورد یک گوی با گوی دیگریا لبه میز
frozen بدون ترقی
frozen محکم
frozen بی حرکت
frozen سرمازده غیر قابل پرداخت تاانقضامدت
frozen منجمد یا یخ زده
frozen assets دارائیهای مسدود
frozen assets دارائی که بعلت ادعای فرد یا افرادی قابل فروش نمیباشد
I was frozen to death . از سرما سیاه شدم
Frozen meat ( food ) . گوشت ( غذای ) یخ زده
wages ضمانت حسن انجام کار
d. wages مزد دوبرابر
wages اجرت کارمزد
wages مزد
wages دستمزد
wages اجرت
wages کار مزد دسترنج
wages حمل کردن
wages جنگ برپا کردن
wages اجیر کردن
wages اجر
board wages جیره خشکه
The wages wI'll be raised. دستمزد ها بالاخواهند رفت
wages tax مالیات مزد و حقوق
rigidity of wages انعطاف ناپذیری مزدها
i paid his d. wages مزد او را انچه لازم بود دادم
spiral of wages and prices حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
subsistence theory of wages نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
subsistence theory of wages به قانون مفرغ مزدها نیزمعروف است
All wages were scaled up to 15 per cent . کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
index of real wages شاخص دستمزدهای واقعی
general level of wages سطح عمومی مزدها
bargaining theory of wages نظریه چانه زنی مزدها
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com