Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 85 (5 milliseconds)
English	Persian
functional validation	اعتباریابی کارکردی
Other Matches
validation	تصدیق
validation	تصدیق ارزیابی
validation	معتبرسازی
validation	بررسی انجام شده برای معتبر بودن داده
validation	اعتباریابی
validation	صحت
validation	تنفیذ درستی
validation	تایید معتبر سازی
validation	اعتبار
validation of a hypothesis	اعتبار یک فرضیه
validation of a hypothesis	تحقق پذیری یک فرضیه
data validation	معتبرسازی داده
cross validation	وارسی اعتبار
validation of a model	اعتبار یک الگو
validation of a model	تحقق پذیری یک الگو
functional <adj.>	به درد بخور
functional <adj.>	قابل اجرا
functional <adj.>	دارای مزیت
functional <adj.>	باصرفه
functional <adj.>	مفید
functional <adj.>	اجرا شدنی
functional <adj.>	هدفمند
functional <adj.>	شایسته
functional <adj.>	درست
functional <adj.>	سودمند
functional <adj.>	قابل استفاده
functional <adj.>	عملی
functional <adj.>	مناسب
functional <adj.>	کارکردی
functional <adj.>	بدرد خور
functional	وابسته به وفایف اعضاء وفیفهای
functional	مربوط به نحوه کار چیزی
functional	سخت افزار یا نرم افزاری که آن طور که باید کار میکند
functional	رسم امور داخلی و فرآیندهای ماشین یا نرم افزار
functional	مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
functional	اصول مبادی
functional	اصلی
functional	اساسی
functional	تابعی
functional	وابسته به شغل وپیشه
functional	وفیفه دار
functional	تابعی وفیفه مندی
functional	در حال کار
functional	کارکردی
functional defect	نقص کارکردی
functional description	شرح وفیفهای
functional deafness	ناشنوایی کارکردی
functional character	دخشه وفیفه بندی
functional blindness	نابینایی کارکردی
functional autonomy	خود مختاری کارکردی
functional analysis	آنالیز تابعی [ریاضی]
functional team	تیم اجرایی
functional programming	برنامه نویسی تابعی
functional fixedness	تثبیت کارکردی
functional design	طرح وفیفه مندی
functional group	گروه عاملی
functional team	تیم عمل کننده
functional maps	نقشههای کارکردی
functional psychology	روانشناسی کارکردی
functional psychosis	روان پریشی کارکردی
functional relation	رابطه تابعی
functional relationship	رابطه تابعی
functional disorders	اختلالهای کارکردی
functional specification	مشخصه عملیاتی
functional unit	واحد وفیفه مند
functional unit	واحد در حال کار
functional distribution	توزیع اساسی
functional design	طرح وفیفهای
functional diagram	نمودار وفیفه مندی
functional distribution	توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
functional shift	تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
functional unit	واحد در حال کار واحد تابعی
functional unit	واحدعملیاتی
functional finance	سیاست مالی اصولی
functional finance	سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
functional residual capacity	فرفیت باقیمانده عملی
functional distribution of income	توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
functional units of a computer	واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
functional condition code	کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
functional principle [Technology]	کارکرد
functional principle [Technology]	عاملیت
activating effect of functional group	گروه زیاد کننده فعالیت
activating effect of functional group	گروه فعال ساز
directive effect of functional groups	اثر جهت دهندگی گروههای عاملی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com