English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
game theory نظریه بازیها
game theory این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
game theory نظریه بازی
game theory تئوری بازی
Other Matches
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
game joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
game کامپیوتر مخصوص
game وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
game اتصالی که joystick را به کامپیوتر وصل میکند
game بازی کامپبیوتری با نرم افزار مخصوص
game آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
the game is on بازی دایر است
the best game out بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
name of the game <idiom> قسمت اصلی یک موضوع
i was very u. at that game خیلی در ان بازی بد اوردم
game keep قرق چی
game keep پاسبان شکار
game and game یک بیک
game and game یکدست ویکدست
game keep شکاربان
game معیوب
game چلاق
game شوخی
game مسابقههای ورزشی
game شکار گرفته شده
game مسابقه
game یک دوربازی
game جانور شکاری
game سرگرمی شکار
the game is up بازی باخت
game بازی
game دست انداختن
game تفریح کردن
the game is up بازی تمام شد
game هرنوع ورزش بامقررات
game سرگرمی دوربازی بازی کردن
game شکار
game سرحال
game اهل حال
game cycle دوره بازی
game bag خرجین شکاری
short game ضرورت کنترل ضربههای کوتاه
game ball توپ بازی
game clock ساعت ورزشگاه
three knights' game بازی سه اسب
game cock خروس جنگی
game bird یک امتیاز
game bird پرنده موردنظر درشکار
shell game گردو بازی
four knight's game بازی چهار اسب
suspension of the game تعویق و تاخیر بازی
stoppage of the game توقف بازی
small game پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
team game بازی گروهی
small game پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
exhibition game بازی نمایشی به نفع خیریه
skin game فریبکاری
skin game تقلب درقمار
spanish game بازی شطرنج اسپانیایی روی لوپس
shell game قمار با گردو
four handed game بازی چهارنفره
enter the game وارد بازی شدن
game cycle دورههای عملیاتی بازی جنگ
game fish ماهی مجاز برای صیادی
ground game روش استفاده از مانور دویدن
perfect game باحداکثر 003 امتیاز
perfect game یک سری بازی بولینگ با 21استرایک
passing game حمله با استفاده از پاس به جلو
hard game بازی دشوار
off hand game بازی جنبی
off hand game بازی غیررسمی
middle game وسط بازی
losing game بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
long game بازی با لزوم ضربههای طولانی
laws of the game مقررات مسابقه
game point امتیاز پایانی
game playing playing computerizedgame
game plan استراتژی بازی
game fish ماهی موردنظر
game fowl مرغ شکاری
game fowl خروس جنگی
game fowl نژاد خروس جنگی
open game بازی باز شطرنج
game keeper قرق چی
game keeper قرق چی میدان
game law قانون شکار
game management شکارداری
game management شکاربانی
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
game of chance بازی قمار
italian game بازی شطرنج ایتالیایی جوئوکو پیانو
fair game شکار قانونی
fair game شکار مجاز
board game بازی روی تخته
ball game شرایط وضعیت
power game بازی قدرتی
video game بازی دیدنی
acrade game نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
adventure game بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
ball game هماورد
arcade game بازی پیشرفتهای که روی یک ماشین در محل عمومی انجام میشود
ball game مسابقه
ball game گوبازی
ball game ورزش یا بازی با توپ
fair game آماج روا
skin game قمار از روی تقلب
big game شکار حیوانات بزرگ
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
Now that you're here, it's a whole new ball game. حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
a whole new ball game <idiom> یک ماجرای کاملا متفاوت
football game بازی فوتبال
fair game <idiom> موضوع تهاجم
a game of chess یک مسابقه شطرنج
Do you know how to play this game ? این بازی رابلد هستید ؟
game cartridge محلورودیبازی
waiting game صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
fair game مسخره کردنی
fair game دست انداختنی
fair game طعمهی حاضر و آماده
zero sum game بازی با جمع صفر در تئوری بازیها
war game بازی جنگ
to die game مردانه جان دادن
complete game یک بازی کامل از طرف توپزن
computer game بازی کامپیوتری
to spoil ones game نقشه یاکارکسیراخراب کردن
to play the game رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
crampet game بازی شطرنج
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
to make game of مسخره کردن ریشخند کردن
to make game of دست انداختن
to kill game شکارزدن
to game away one's money درقمارپول ازدست دادن
parlour game بازیخانوادگیمثلبازیباکلمات
two pawns game بازی دو پیاده در سیستم روسی در دفاع گرونفلد
two person game بازی دو نفره در تئوری بازیها
war game جنگ ازمون
vienna game بازی وینی شطرنج
centre game بازی مرکزی
choose up game بازی غیررسمی
war game مانورنظامی عملیات جنگی اموزشی
war game بازی جنگ کردن
upland game پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
war game اجرای بازی جنگ
closed game بازی بسته
baseline game بازی در انتهای زمین تنیس
this game is proper to spring این بازی مخصوص بهار است
to fly at a higher game همت برچیزعالی ترگماشتن
Shall we play a game of cards? یک مسابقه ورق با هم بازی بکنیم؟
to deal out [card game] کارت دادن [ورق بازی]
two person zero sum game در تئوری بازیها
video game machine ماشین بازی تصویری
to play a poor game ناشی بودن مهارت نداشتن
to play a poor game بدبازی کردن
scotch four knights' game بازی چهاراسب اسکاتلندی شطرنج
queen's pawn game بازی پیاده وزیر شطرنج
pre game drills تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
two person zero sum game بازی دو نفره با مجموع صفر
semi open game بازی شطرنج نیمه باز
half giuoco game بازی نیمه جوئوکو شطرنج
big game reel قرقره صید ماهیهای بزرگ
computerized game playing بازیهای کامپیوتری
game misconduct penalty 01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
theory علم نظری
theory نگره فرضیه
theory تئوری
in theory درعلم نظری
in theory د رعالم فرض
theory of value نظریه ارزش
second best theory نظریه بهترین دوم
second best theory نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
value theory نظریه ارزش
theory مباحث ریاصیاتی محض
theory فرضیه علمی تعلیم
theory نظریه
theory نگرش
theory اصول نظری
So much for theory! <idiom> به اندازه کافی از تئوری صحبت شد.
theory اصل کلی
theory فرض علمی
theory تحقیقات نظری
theory فرضیه
She is romantically inclined. She i8s game. از دو حال خارج نیست
He plays a beautiful game of volleyball. مثل ماه والیبال بازی می کند
switch theory نظریه راه گزینی
switching theory تئوری سوئیچینگ
electomagnetic theory نظریه الکترومغناطیسی
emission theory فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
three component theory نظریه سه مولفهای
duplicity theory نظریه دو جزیی
decision theory تئوری تصمیم
decision theory نظریه تصمیم گیری
continuity theory نظریه پیوستگی
consumption theory نظریه مصرف
tetrachromatic theory نظریه چهاررنگی
electron theory تئوری الکترونی
theory of preformation فرضیهای که بموجب ان هربخشی ازموجودالی درنطفه موجودبوده بایدبزرگ شود
theory of numbers نظریه اعداد
molecular theory نظریه مولکولی
theory of fault تئوری تقصیر
electron theory نظریه الکترونی
theory of epigensis فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
theory of accumulation نظریه انباشته
theory of rent نظریه اجاره
theory of relativity نظریه نسبیت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com