English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
gang board تخته پل درازوباریک
Other Matches
gang دسته
gang خرامش
gang up on someone <idiom> دست به دست هم به کسی صدمه دادن
gang جمعیت تشکیل دادن
gang دسته جمعی عمل کردن
gang سفرکردن
gang رفتن
gang مشی گام برداری
gang گروه
gang جمعیت
gang way تخته پل
gang دسته جنایتکاران
gang up ملاقات کردن
gang up جمع شدن
gang way پل راهرو
gang up گردهم امدن
gang way گذرگاه
black gang غلام سیاه
gang tackle با چند بازیگر حریف را فروداوردن
gang hook دو یا سه قلاب ماهیگیری متصل بهم
deck gang ملوان
gang week هفتهای سه روزدران بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
section gang دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
press-gang دسته مامور جلب مشمولین
black gang اتشکار موتورکشتی
gang hook دو یا سه قلاب ماهی گیری متصل بهم
gang punch منگنه دسته جمعی
gang capacitor چندکاره
gang capacitor خازن واریابل
deck gang ملوان پل کشتی
gang punch منگنه گروهی
chain gang هم زنجیر
chain gang دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
boat gang نگهبان قایق
gang switch کلید گروهی
gang days روزهایی که بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
press gang دسته مامور جلب مشمولین
head of a gang سردسته
gang drilling machine ماشین مته سری
to crack [break up] a gang دسته جنایتکاران را منحل کردن [اصطلاح روزمره]
gang milling cutter دستگاه فرز گروهی
gang drilling machine دستگاه مته سری
gang tuning condenser خازن قطاری
by the board از طرف پهلوی ناو
board سوار
with whom do you board پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
go by the board از ناو پرت شدن
i got it over board انرادرکشتی اوردم
on board <idiom> وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
board تخته حاوی نقشه
To get on board. سوار کشتی شدن
to board out بیرون ازخانه خود غذاخوردن
board کمیته تخته کار صفحه چارت
i/o board تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
board هیئت ژوری
board هیئت کمیسیون
board هیات
board سوارشدن بکنارکشتی امدن
board هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board میزشوریادادگاه
board اغذیه
board غذای روی میز
board میز غذا
board تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board تابلو
to go on board سوارکشتی شدن
board تخته
board پانسیون شدن
board منزل کردن
board تخته پوش کردن
board وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board جلد کردن تخته
board شدن
board روکش کردن
board تابلوی امتیازات
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
above board به طور آشکار
above board بی حیله
over the board بازی شطرنج حضوری
across the board شامل تمام طبقات
across the board یکسره
board صفحه یامیز شطرنج
board مقوا
board صفحه مدار
board برد
board سکوی شیرجه
board وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
across the board سرجمع
board تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board کشتی
board تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
sliding board سرسره
open board صحنه خلوت شطرنج
status board تابلوی وضعیت
spotting board طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
spring board تخته شیرجه
sliding board سراشیبی
splash board سپر پاشنه قایق
board and lodging خوابگاه با پذیرایی غذا [در مهمانسرا یا هتل]
on board spares قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
eaves-board لب بام
runing board رکاب
clap-board [تخته ی رو کوبی یا روکار ساختمان]
barge-board [تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
status board تابلو وضعیت
press board مقوای فشرده
status board تابلوی نشان دهنده وضعیت
skim board تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
paddle board تخته شنا
reserve on board مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
range board طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
panel board تابلوی برق
range board میز تنظیم مسافت
programmer board برد برنامه ریز
particle board نوتخته
particle board تخته خرده چوب
populated board یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
plotting board صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
plotting board پلاتینگ برد
paste board مقوا
paste board کارت
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
playing the board بازی فی نفسه
playing the board بازی بر صفحه
running board تخته رکاب اتومبیل
scaffold board تخته چوب بست
scaffold board تخته زیر پا
side board میز قفسه دار
ouija board لوح احضار
side board میز کناری
side board میز پا دیواری
side board میز دم دستی
pack board وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
shoulder board پیش فنگ
shoe board علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
selection board هیات گزینش
seguin board تخته سگن
sea board خط ساحلی
sea board دریاکنار
sea board کناردریا
sea board کناره دریا
scale board تخته نازک
pit board تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
story board مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
board weave تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
To sweep the board . کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
To board a plane. سوار هواپیما شدن
sandwich board آگهیتبلیغاتیکهبهشانهمیاندازند
ironing board میزاتو
half board هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
full board هتلیکهدرآنهمهوعدههایغذائیسرومیشود
draining board آبچکانفرفشوئی
chopping board تختهسبزیو گوشت
board meeting جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
board and lodging غذاییبرایخوردنومکانیبرایخوابیدن
tote board تختهحملونقل
skirting board تختهپارچهای
route board تختهتعیینمسیر
pressing board تختهفشرده
placard board تختهپلاکارد
louvre-board سکویروزنهدار
lighting board تختهروشنایی
for full board برای تمام پانسیون
for half board برای نیم پانسیون
governing board کمیته حاکمه
board of managers کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board of management کمیته مباشر [شرکت سهامی]
management board کمیته مباشر [شرکت سهامی]
managing board کمیته مباشر [شرکت سهامی]
to board a flight سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی]
for full board برای تختخواب و تمام وعده های غذا
for half board برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
front board مقوایجلویی
board insulation عایقتختهای
backing board تختهپشتیبان
tread board کف پله
top board میز نخست شطرنج
to fall over board ازکشتی پرت شدن
tilting board صفحه کج شونده
three ply board تخته سه لا
thin board لا
terminal board تخته ترمینال
terminal board تخته کلم
terminal board محوراتصال سیمها
terminal board تخته اتصال سیم
tea board سینی
takeoff board تخته پرش طول
system board برد سیستم
switch board تابلوی برق
switch board صفحه تقسیم برق
switch board صفحه کلید برق یاتلفن
string board تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
unpopulated board تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
valley board اب رو درهای
back board جلدپشتی
alighting board تختهتراز
emery board سوهان ناخن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com