Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 197 (9 milliseconds)
English	Persian
garlic press	سیرخودکن
Other Matches
garlic	سیر
bear's garlic	والک کوهی
wood garlic	والک کوهی
wild garlic	والک کوهی
bear's garlic	پیاز خرسی
wood garlic	پیاز خرسی
hedge garlic	یکجورخردل بیابانی که بوی سیرمیدهدودرطب انرابکارمیبرند
garlic salt	سیر و نمک
garlic salt	سیر نمک
garlic oil	روغن سیر
wild garlic	سیرخرس
wood garlic	سیرخرس
bear's garlic	سیرخرس
wild garlic	پیاز خرسی
broad-leaved garlic	سیرخرس
broad-leaved garlic	والک کوهی
broad-leaved garlic	پیاز خرسی
Naples/Neapolitan/daffodil/white/wood garlic	سیر ناپل
in the press	زیر چاپ
to press up	با فشار بالابردن
to press up	سوی بالافشار دادن
press	قاب راکت تنیس
in the press	تحت طبع
press	فشار
press	دادن
press	ماشین فشار
press	عامل موثر
press	دستگاه فشار
press	تاکتیک دفاعی فشرده
press	فشار روی دفاع
press	بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
press	چاپ
press	چاپ فشار
press	مطبعه
press	ازدحام
press	جمعیت
press	ماشین چاپ
press	مطبوعات جراید
press	وارداوردن
press	فشردن زور دادن
press	ازدحام کردن اتوزدن
press	دستگاه پرس
press	مطبوعات
press	فشار دادن
press up	از حالت زاویه به بالانس کشیدن
press	له کردن
press-up	از حالت زاویه به بالانس کشیدن
press	فشار دادن با انگشتان
press	قفسه
press	فشردن
press	عصاره گرفتن
press	فشاراوردن
solids press down	دج ها سوی پایین فشار می اورند
solids press down	اجسام جامد سوی
straightening press	پرس مستقیم کنی
tiger press	حرکت از بالانس ساق دست به روی کف دست
press gallery	جای ویژه مخبرین جراید درمجلس
to press the button	دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
to press for an answer	با صرار یا فشار پاسخ خواستن
to press against any thing	بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
to press back	با فشار عقب بردن
sewing press	ماشین کتابدوزی
screw press	منگنه
screw press	قید
press hot	فشردن گرم
press key	تکمه فشاری
press law	قانون مطبوعات
press mark	علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
press part	بخش فشرده
punch press	پرس منگنه
punching press	پرس سوراخ کننده
rolling press	الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
press gallery	لژ نمایندگان مطبوعات
press vice	منگنه
press corps	گروهیازخبرنگارانکهباهمکارمیکنند
to send to the press	برای چاپ فرستادن
press report	گزارش خبری
stop press	خبریابخشیکهپسازچاپسایرقسمتهایروزنامهچاپشود
To press ones luck .	لگد به بخت خود زدن
to press charges against someone	ازکسی قانونی شکایت کردن [کسی را متهم کردن]
in the press conference	در مصاحبه مطبوعاتی
press officer	سخنگوییکارگانیاموسسه
press cutting	برش دهنده فشاری
press wheel	چرخفشار
treadle press	ماشین چاپ پایی
to press ahead with	با زور ادامه دادن
wine press	چرخشت
etching press	ماشینچاپقلمزن
lithographic press	چاپزغالی
pollen press	فشارگرده
press bar	دستهفشار
press chamber	حفرهفشار
yellow press	مطبوعات جنجالی
press fit	پرس شده
die press	فشردن
briquetting press	پرس متعادل یا بالینگ پرس
bench press	پرس میزی
baling press	پرس متعادل
freedom of the press	ازادی نگارش
baling press	بالینگ پرس
press conferences	مصاحبه مطبوعاتی
hot press	اهار زدن
hot press	برق انداختن
hot press	جلادادن
hot press	مهره کشیدن
hot press	منگنه ماشین اهار
hot press	مهره
hot press	پرس کردن گرم
hydraulic press	پرس هیدرولیکی
hydrostatic press	منگنه ابی
freedom of the press	ازادی مطبوعات
c frame press	پرس با قالب "سی " شکل
cutting press	پرس قطع کننده [مهندسی]
crank press	پرس کششی اهرم
copying press	منگنه سوادبرداری
printing press	ماشین چاپ
clothes press	گنجه جا رختی
drawing press	پرس کششی
drill press	متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
drill press	دستگاه مته
clean and press	حرکت پرس وزنه برداری
cabbaging press	پرس هیدرولیک
drop press	پتک خودکار اهنگری
extrusion press	اشترانق پرسه
filter press	صافی فشاری
folding press	پرس خم کاری
forging press	پرس چکش کاری
press-gangs	دسته مامور جلب مشمولین
press-ganging	دسته مامور جلب مشمولین
plate press	پرس صفحه باتری
pneumatic press	پرس بادی
press-ups	از حالت زاویه به بالانس کشیدن
press conference	مصاحبه مطبوعاتی
press agent	مامور اگهی و تبلیغ
press attache	وابسته مطبوعاتی
press bed	بخش زیرین پرس
press board	مقوای فشرده
press brake	پرس خمشی
gutter press	نگارش هایامطبوعات پست
press releases	مطلب مطبوعاتی
press campaign	مبارزه مطبوعاتی
press release	مطلب مطبوعاتی
press cast	ریختن تحت فشار
press casting	ریخته گری فشاری
power press	پرس
percussion press	پرس ضربهای
oil press	دستگاه عصاری
oil press	چرخ روغن گیری
press-ganged	دسته مامور جلب مشمولین
legg press	تمرین تقویت عضلههای پا بافشار دادن وزنه به بالا با پاخوابیده به پشت
letter press	مواد چاپی
letter press	نوشته وابسته به عکسها
liberty of the press	ازادی مطبوعات
mechanical press	پرس
press-gang	دسته مامور جلب مشمولین
moulding press	منگنه
need press theory	نظریه نیاز- فشار
press gangs	دسته مامور جلب مشمولین
press gang	دسته مامور جلب مشمولین
press box	لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
press boxes	لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
beam bending press	پرس خم کننده میله
concrete tile press	پرس صفحهای بتن
rotating table press	پرس مدور
column screw press	پرس پیچی ستونی
air operated press	پرس بادی پنوماتیکی
dial feed press	پرس میزی گردان
dial feed press	پرس رولور
hand screw press	پرس پیحی دستی
pressing: standing press	پایهفشار
i gave it a slight press	انرا کمی فشار دادم
press copy book	دفتر کپیه
multi stage press	پرس چند طبقه
to correct yhe press	چیز چاپ شده غلط گیری کردن
the press of modern life	فشارو نیازمندیهای زندگی امروز
stretch press die	قالب انبساطی
power press extrusion	طریقه اشترانق پرس
press of sail or canvas	ان مقداربادبان که باد اجازه دهد
press of sail or canvas	بادبان بفراخور باد
press campaingn or stunt	مبارزه سیاسی بوسیله مقاله نویسی در روزنامه ها
gap frame press	پرس "سی " شکل
Press the elevator button.	تکمه آسانسور رافشار بدهید
press (push) one's luck <idiom>	به شانس بستگی داد
die stamping press	پرس حدیده
die stamping press	پرس قالب گیری حدیدهای
double accentric press	پرس خارج از مرکز بایاطاقان دوبل
drill press vise	گیره ماشینی
drop forging press	پرس اهنگری حدیدهای
press cast process	فرایند ریخته گری فشاری
double action press	پرس دو واکنشی
four column friction screw press	پرس اصطکاکی چهار ستونی
double action drawing press	پرس کششی دوکاره
vincent friction screw press	پرس وینسنت
double action cam drawing press	پرس کششی دو واکنشی
to push your luck [British English] to press your luck [American English]	زیاده روی کردن [شورکاری را در آوردن] [اصطلاح مجازی]
backing: backing press	پرسپشتیبان

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com