Dictiornary-Farsi | gas discharge relay | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
gas discharge relay	رله تخلیه گازی


Other Matches

relay	تقویت کردن
relay	امدادی
relay	باز پخش کردن رله
relay	بازپخش
relay	یچ کنترل الکترومغناطیسی
relay	ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relay	دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relay	ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relay	ذخیره
relay	ربط دادن مربوط کردن
relay	دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relay	رله کردن
relay	عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relay	رله
relay	ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relay winding	سیم پیچی رله
relay coil	سیم پیچ رله
neutral relay	رله ناقطبی
telegraph relay	رله تلگراف
polar relay	رله قطبی
polarized relay	رله قطبی
pursuit relay	دو امدادی تعقیبی
voltage relay	رله ولتاژ
relay race	دو امدادی
relay regulator	افتامات
relay station	ایستگاه رله
relay station	ایستگاه واسطه
telephone relay	رله تلفن
cutout relay	رله باتری پرکن
dimming relay	رله کاهنده
sprint relay	مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف
relay post	پست رابط پست واسطه
relay magnet	اهنربای رله
relay post	پست رابط ستون
radio relay	رادیو رله
radio relay	رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی
relay amplifier	تقویت کننده امدادی
relay baton	چوب امدادی
relay center	مرکز باز پخش
cell relay	روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند
relay contact	کنتاکت رله
relay magnet	رله تلگراف
tape relay	ارسال و دریافت پیام به وسیله نوار یا به شکل نوارضبط
impluse relay	رله ضربه جریان
induction relay	رله اندوکسیونی
frequency relay	رله سلکتیو
magnetic relay	رله مغناطیسی
induction relay	رله فراری
induction relay	رله القائی
overcurrent relay	رله جریان زیاد
impedance relay	رله ی امپدانس
measuring relay	رله اندازه گیری
non polar relay	رله ناقطبی
medley relay	مسابقه شنای امدادی مختلط 4 در001 متر دو امدادی بامسافتهای مختلف
medley relay	شنا و دو امدادی
measuring relay	رله سنجش
electromagnetic relay	کلید مغناطیسی
line relay	رله خط
electromagnetic relay	رله الکترومغناطیسی
time delay relay	رله تاخیری
line breake relay	رله شکست خط
communication relay ship	ناو تقویتی مخابراتی
vibrating relay regulation	تنظیم با رله لرزنده
line breake relay	رله شکست سیم
high impedance relay	رله پیچک دار
high impedance relay	رله باامپدانس زیاد
hoop drop relay	رله سقوطی قلاب دار
heavy duty relay	رله جریان قوی
litter relay point	نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
airborne radio relay	سیستم رادیو رله هوابرد
maximum current relay	رله جریان زیاد
magnetic time relay	رله زمانی مغناطیسی
magnetic overload relay	رله جریان زیاد مغناطیسی
lightning arrester relay	رله برقگیر
basic relay post	پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
magnetic latching relay	رله نگهدارنده مغناطیسی
magnetic control relay	رله کنترل مغناطیسی
gas filled relay	رله گازی
low voltage relay	رله فشار ضعیف
inductance current relay	رله ی القائی
ambulance basic relay post	پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
discharge	تبرئه
discharge	دشارژ
discharge	اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
discharge	خالی کردن باتری
discharge	ازاد کردن
discharge	مفاصا تصفیه
discharge	پرداخت
discharge	رفع اتهام
discharge	تخلیه بار
discharge	منفصل یااخراج کردن
discharge	ادا کردن دین بری الذمه کردن
discharge	تخلیه
discharge	ابراء
discharge	تادیه
discharge	تادیه کردن
discharge	اخراج تخلیه الکتریکی
discharge	مرخص کردن پس دادن
discharge	اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge	خارج کردن
discharge	بده
discharge	خالی کردن گلوله
discharge	انفصال ترشح
discharge	مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge	اداء کردن
discharge	مرخص کردن
discharge	درکردن
discharge	خالی کردن
discharge	تخلیه الکتریکی
discharge	ترشح کردن
discharge	گذر حجمی در واحگ زمان
discharge	برون ریزی
discharge	شلیک عصبی تخلیه
discharge	دبی
lightning discharge	تخلیه اتمسفری
non self maintained discharge	تخلیه وابسته
internal discharge	تخلیه جزیی داخلی
internal discharge	تخلیه داخلی
main discharge	تخلیه اصلی
mutual discharge	مبارات
discharge system	سیستمتخلیه
discharge pipe	لولهتخلیه
to discharge a guarantee	ضمانتی را ازاد کردن
discharge bay	صفحهشارژنشده
utilizable discharge	بده مفید
undesireable discharge	اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
to discharge of an obligation	از دینی مبرا کردن
to discharge goods	کالا را تخلیه کردن
request for discharge	عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
residual discharge	تخلیه مانده
second townsend discharge	تخلیه دوم تاونزند
self maintained discharge	تخلیه ناوابسته
spontaneous discharge	شلیک خودانگیخته
order of discharge	حکم برائت ذمه
discharge tube	مجرایتخلیه
To dismiss (discharge) someone.	کسی رابیرون کردن ( اخراج کردن )
neural discharge	تخلیه عصبی
order of discharge	حکم تصفیه
oscillating discharge	تخلیه مواج
undulatory discharge	تخلیه مواج
point discharge	تخلیه نقطهای
discharge tube	لامپ تخلیه الکتریکی [فیزیک]
rain discharge	حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
deep discharge	تخلیه الکتریکی عمیق [مهندسی برق یا الکترونیک]
total discharge	تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
surging discharge	تخلیه نوشی
implusive discharge	تخلیه غیر متناوب
discharge spout	ناودانه ی تخلیه
discharge nozzle	فواره تخلیه
discharge hydrograph	منحنی بده
discharge head	سر لوله
discharge head	ارتفاع تخلیه
discharge gate	دریچه تخلیه
discharge end	محل تخلیه
discharge end	سمت تخلیه
discharge curve	منحنی بدههای اندازه گیری شده
discharge of affect	برون ریزی هیجانی
discharge of an obligation	سقوط تعهد
discharge of chips	تخلیه براده ها
discharge resistance	مقاومت تخلیه
discharge recorder	تخلیه نگار
discharge pressure	فشار تخلیه
discharge opening	مجرای تخلیه
discharge opening	راهگاه تخلیه
sediment discharge	بده جامد
discharge of solids	بده جامد
discharge of contract	انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
discharge currect	جریان دشارژ
discharge currect	جریان تخلیه
coefficient of discharge	ضریب جریان
charge and discharge	محل بارگیری و باراندازی
brush discharge	تخلیه جارویی
average discharge	بده متوسط
average discharge	بده میانگین
average available discharge	بده متوسط مفید
average available discharge	بده میانگینی دسترس
anuual discharge	بده سالانه
coefficient of discharge	ضریب تخلیه
conditional discharge	ازادی مشروط
corollary discharge	تخلیه تبعی
discharge conveyor	نوار تخلیه
discharge cock	شیر تخلیه
discharge chute	سرسره تخلیه
discharge capacity	فرفیت تخلیه بارانداز
discharge capacity	فرفیت تخلیه بار
corona discharge	تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
corona discharge	تخلیه کورونا
corona discharge	تخلیه الکتریکی
absolute discharge	آزادی مطلق
discharge valve	سوپاپ دود
electron discharge	تخلیه الکترونها
electrostatic discharge	تخلیه الکتروستاتیکی
first townsend discharge	تخلیه اول تاونزند
flaming discharge	تخلیه مشتعل
flood discharge	بده طغیان
flood discharge	بده فزون ابی بده سیل
general discharge	ترخیص عمومی از خدمت سربازی
general discharge	خاتمه خدمت
glow discharge	تخلیه تابناک
glow discharge	تخلیه تابنده