English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 199 (9 milliseconds)
English Persian
gate meeting انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
Other Matches
meeting مجمع
in the meeting of d may در جلسه سوم می
meeting اتصال برخورد میتینگ
meeting ملاقات اجتماع
meeting یک دوره مسابقه
meeting تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
meeting انجمن جلسه
meeting نشست
meeting انجمن
meeting ملاقات میتینگ
meeting اجتماع
meeting تلاقی همایش
meeting جلسه
meeting جنگ تن به تن
to hold a meeting انجمن کردن
to hold a meeting مجلس
to hold a meeting داشتن
to hold a meeting جلسه منعقد کردن
town meeting انجمن شهری
track meeting مسابقه دوومیدانی
board meeting جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
meeting place مکانملاقات
race meeting برگزاریچنددورمسابقهاسبدوانیدریکدورمسابقه
to call a meeting جلسهای را اعلام کردن
meeting house معبد
meeting house عبادتگاه
open the meeting رسمیت جلسه را اعلام کردن
prayer meeting انجمن دعا
public meeting تجمع
public meeting اجتماع
quaker meeting انجمن کواکرهاکه اعضای ان خام
quaker's meeting انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
quaker's meeting انجمن خاموش
official meeting ملاقات رسمی
statutory meeting مجمع عمومی قانونی
general meeting گردهمایی عمومی
The meeting was postponed. جلسه را عقب انداختند
meeting house پرستش گاه
hunt meeting برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
to have a closed meeting نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
I very much look forward to meeting you soon. من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
general meeting مجمع عمومی شرکت
general meeting مجمع عمومی
general meeting جلسه عمومی
closed meeting گردهمایی محرمانه
indignation meeting مجمع برای افهارتنفریا خشم همگانی
official meeting اجتماع رسمی
Those who attended the meeting. کسانیکه در جلسه حاضر بودند
meeting engagment روز تصادمی
mass meeting انجمن یا مجمعی که از عده زیادی مردم تشکیل شود
town meeting انجمن بلدی شورای شهری
extraordinary meeting نشست ویژه
international meeting مجمع بین المللی
extraordinary meeting نشست فوق العاده
closed meeting نشست مسدود
extraordinary general meeting مجمع عمومی فوق العاده
option of meeting place خیار مجلس
closed-door meeting مجلس جدا از مردم عمومی [سیاست]
annual general meeting مجمع عمومی سالیانه
annual general meeting مجمع عمومی سالانه
The date of the meeting has been advanced. تاریخ جلسه جلو افتاده است
My sister says she's looking forward to meeting you. خواهر من می گوید که مشتاق است با شما آشنا شود.
to call a meeting of the board of directors برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
general meeting of share holders مجمع عمومی صاحبان سهام
round robin (meeting or discussion) <idiom> جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
To conduct a meeting in an orderly manner. جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
Fancy meeting you here ! this is indeed a small woeld ! this is pleasant surprise ! شما کجا اینجا کجا !
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting. من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
Gate ورودی به باند
or gate دریچه OR
saw gate چارچوب اره
not or gate دریچه نا- یا
not gate دریچه نقیض
take out gate دریچه ابگیر ابیاری
not and gate دریچه نا- و
nor gate دریچه نایا
nor gate دریچه نقیض یا
or gate دریچه یا
not gate دریچه نا
and gate دریچه و دریچه ضرب منطقی
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gate دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gate دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
and gate مدار AND
and gate دریچه و
gate مدخل
down gate راهگاه پایین دست
gate سوزن اتصال به یک FET
gate یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate راه تغذیه لشعلث
gate دریچه
gate دروازه
gate در بزرگ
gate مدخل دریجه سد
gate وسایل ورود ورودیه
gate دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gate محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate دروازه شروع اسکی
gate فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate قسمت فنری قلاب کوهنوردی
gate گیت
gate فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
sluice gate ابگیره
sluice gate اب بند
sluice gate دریچه
threshold gate دریچه استانهای
gate keeper دروازه بان
starting gate دروازه شروع
tainter gate دریچه لولادار
tainter gate دریچه قطائی
lower gate دروازهپائینی
He was approaching the gate. او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
indicator gate دریچه شاخص
inclusive or gate دریچه یای شامل
lich-gate راهرو سرپوشیده
gate money پولبلیطورودیه
wicket gate دهانهدریچه
upper gate دروازهبالایی
spillway gate درخروجآبسطحسد
ring gate دهانهحلقوی
crash the gate <idiom> بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
gate-leg پایهدروازهایشکل
xor gate دریچه یای ضمنی
waste gate مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
bifurcation gate دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
gate crasher میهمان ناخوانده
flap gate دریچه یک طرفه
gate post تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
gate vessel شناور درب حوض تعمیرات ناو
exclusive or gate دریچه یای انحصاری
exjunction gate دریچه یای انحصاری
nand gate دریچه نقیض و
nand gate دریچه ناو
nonequality gate دریچه نابرابری
majority gate دریجه اکثریت
logic gate دروازه منطقی
gate electrode الکترود دریچهای
flood gate سد دریچهای
head gate دریچه بالادست سد
flood gate ابگیره
head gate دریچه فوقانی کانال
golden gate پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
lich gate راهرو
gate hanger التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
gate leaf بدنه دریچه سد
lich gate سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
exclusive nor gate دریچه نقیض یای انحصاری
gate valve شیر کشویی
gate valve شیر قطع جریان
pouring gate دریچه ریزش
pouring gate تغذیه قالب
complement gate دریچه متمم ساز
proselte of the gate کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
color gate دریچه پیام رنگی
check gate دریچه تنظیم
caterpillar gate دریچه چرخ زنجیری
burst gate لامپ پیام گذار
blind gate دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
railroad gate درب ورودی راه اهن
cow gate چراگاه گاو
discharge gate دریچه تخلیه
roller gate دریچه غلطان
equivalence gate دریچه معادل
gate tube لامپ دریچهای
equivalence gate دریچه هم ارزی
gate transition شیر فلکه تبدیل
equality gate برابر سازی
equal gate دریچه برابری
elementary gate دریچه ابتدایی
flood gate بندسیلگیر
elementary gate دریچه مقدماتی
The crowd was pressing against the gate . جمعیت به درورودی فشار می دادند
gate operating platform سکوی مانور دریچه ها
gate operating deck سکوی مانور دریچه ها
gate chamber wall جایگاه حرکت دریچه
gate operating ring حلقهورودیعملکننده
gate-leg table میزپایهدروازهای
master gate valve مدخلدریچهاصلی
mitre gate recess دریچهتنفسشمار
fixed roller gate دریچه چرخ قرقرهای ثابت
fixed wheel gate دریچه قرقرهای با محورثابت
jet flow gate فشاراین دریچه زیاداست
jet flow gate دریچه با سرلوله
maximum gate trigger voltage ولتاژ احتراق حداکثر
maximum gate trigger current جریان احتراق حداکثر
A creaking gate hang long. <proverb> یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
memory controller gate array ارایه درگاه کنترل حافظه
Fortune Knocks at least once at everymans gate. <proverb> خوشبختى بالاخره یکبار در خانه هر کس را مى زند.
bear tape shutter gate دریچه شیروانی شکل
insulated gate field effect transistor ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com