English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (10 milliseconds)
English Persian
gate transition شیر فلکه تبدیل
Other Matches
transition تغییر وضعیت از نوعی به نوع دیگر
transition نقط های در برنامه یا سیستم که تغییری رخ میدهد
transition فراگذاری
transition گذر
transition گذار
transition تحول
transition انتقال
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition برزخ
transition انتقالی
indirect transition عبور یا انتقال غیرمستقیم
inner transition elements عناصر واسطه داخلی
interband transition انتقال باند- باند
first order transition گداز مرتبه یک
approach transition تبدیل ورودی
absorption transition تحول جذب
phase transition تبدیل فاز
transition diagram نمودار گذارها
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
demographic transition انتقال جمعیتی
forbidden transition جهش الکترونی ممنوع
galss transition تبدیل شیشهای
gamma transition تبدیل شیشهای
glassy transition تبدیل شیشهای
electronic transition جهش الکترونی
electron transition عبور الکترون
electron transition انتقال الکترون
demographic transition گذار جمعیت
transition diagram گذارنما
transition element عنصر واسطه
transition temperature دمای تحول
transition period دوره گذار
transition state حالت گذار
transition ranges میدان تیر انتقالی
transition period دوره انتقال
transition series گروه عناصر واسطه
transition temperature دمای تبدیل
transition section مقطع تبدیل
transition point نقطه فراگذری
transition probability احتمال جهش
transition temperature دمای فراگذری
transition time زمان تحول
transition layer منطقه یا حدود انحراف درارتفاع پرواز
transition level سطح حداکثر انحراف درارتفاع پرواز
transition moment گشتاور انتقال
transition time زمان انتقال
transition probability احتمال انتقال
energy transition عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
transition moment گشتاورجهش
transition fittings اتصالگذرا
glass transition temperature دمای تبدیل شیشهای
light transition loss تلف عبور نور
gamma transition temperature دمای تبدیل شیشهای
magnetic transition temperature نقطه کوری
light transition loss تلف عبوری بار جزئی
post transition metals فلزات پس واسطه
magnetic transition temperature درجه حرارت تبدیل مغناطیسی
magnetic transition point نقطه تبدیل مغناطیسی
magnetic transition point نقطه کوری
rubbery transition temperature دمای تبدیل لاستیکی
Gate ورودی به باند
or gate دریچه OR
saw gate چارچوب اره
or gate دریچه یا
not or gate دریچه نا- یا
not gate دریچه نقیض
not gate دریچه نا
not and gate دریچه نا- و
nor gate دریچه نقیض یا
nor gate دریچه نایا
take out gate دریچه ابگیر ابیاری
gate مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gate قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate راه تغذیه لشعلث
gate گیت
gate قسمت فنری قلاب کوهنوردی
gate دروازه شروع اسکی
gate مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate مدخل
and gate دریچه و
and gate مدار AND
and gate دریچه و دریچه ضرب منطقی
gate یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate سوزن اتصال به یک FET
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate دریچه
gate دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gate دروازه
down gate راهگاه پایین دست
gate مدخل دریجه سد
gate وسایل ورود ورودیه
gate در بزرگ
gate فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
gate دریچه تنظیم اب در مخزن سد
roller gate دریچه غلطان
railroad gate درب ورودی راه اهن
proselte of the gate کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
pouring gate تغذیه قالب
pouring gate دریچه ریزش
upper gate دروازهبالایی
wicket gate دهانهدریچه
gate money پولبلیطورودیه
crash the gate <idiom> بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
He was approaching the gate. او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
lich-gate راهرو سرپوشیده
spillway gate درخروجآبسطحسد
gate post تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
waste gate مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
xor gate دریچه یای ضمنی
gate-leg پایهدروازهایشکل
lower gate دروازهپائینی
threshold gate دریچه استانهای
sluice gate اب بند
tainter gate دریچه لولادار
tainter gate دریچه قطائی
starting gate دروازه شروع
sluice gate دریچه
ring gate دهانهحلقوی
sluice gate ابگیره
gate keeper دروازه بان
bifurcation gate دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
gate crasher میهمان ناخوانده
gate electrode الکترود دریچهای
gate hanger التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
gate leaf بدنه دریچه سد
gate meeting انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
discharge gate دریچه تخلیه
cow gate چراگاه گاو
gate tube لامپ دریچهای
gate valve شیر قطع جریان
gate valve شیر کشویی
head gate دریچه فوقانی کانال
elementary gate دریچه مقدماتی
exjunction gate دریچه یای انحصاری
exclusive or gate دریچه یای انحصاری
exclusive nor gate دریچه نقیض یای انحصاری
flap gate دریچه یک طرفه
flood gate ابگیره
flood gate بندسیلگیر
flood gate سد دریچهای
equivalence gate دریچه هم ارزی
equality gate برابر سازی
equal gate دریچه برابری
elementary gate دریچه ابتدایی
gate vessel شناور درب حوض تعمیرات ناو
golden gate پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
burst gate لامپ پیام گذار
blind gate دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
equivalence gate دریچه معادل
caterpillar gate دریچه چرخ زنجیری
majority gate دریجه اکثریت
lich gate سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
lich gate راهرو
logic gate دروازه منطقی
check gate دریچه تنظیم
nand gate دریچه نقیض و
head gate دریچه بالادست سد
inclusive or gate دریچه یای شامل
indicator gate دریچه شاخص
complement gate دریچه متمم ساز
color gate دریچه پیام رنگی
nonequality gate دریچه نابرابری
nand gate دریچه ناو
The crowd was pressing against the gate . جمعیت به درورودی فشار می دادند
fixed wheel gate دریچه قرقرهای با محورثابت
fixed roller gate دریچه چرخ قرقرهای ثابت
master gate valve مدخلدریچهاصلی
gate operating platform سکوی مانور دریچه ها
gate operating deck سکوی مانور دریچه ها
jet flow gate دریچه با سرلوله
jet flow gate فشاراین دریچه زیاداست
mitre gate recess دریچهتنفسشمار
gate chamber wall جایگاه حرکت دریچه
gate-leg table میزپایهدروازهای
gate operating ring حلقهورودیعملکننده
memory controller gate array ارایه درگاه کنترل حافظه
bear tape shutter gate دریچه شیروانی شکل
Fortune Knocks at least once at everymans gate. <proverb> خوشبختى بالاخره یکبار در خانه هر کس را مى زند.
A creaking gate hang long. <proverb> یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
maximum gate trigger voltage ولتاژ احتراق حداکثر
maximum gate trigger current جریان احتراق حداکثر
insulated gate field effect transistor ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
job to job transition فرایند جستجوی یک برنامه وفایلهای مربوط به ان واماده کردن کامپیوتر جهت اجرای یک کار خاص
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com