Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (9 milliseconds)
English
Persian
generated traffic
شد امد ایجادی
Other Matches
generated
زادن
generated
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generated
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generated
محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است
generated
تولید شده توسط کامپیوتر
generated
خلق کردن
generated
ساختن
generated
تولید کردن احداث کردن
generated
بوجود اوردن تناسل کردن
generated
حاصل کردن تولید نیرو کردن
generated
تولید کردن
generated
گسترش یافتن افریدن
generated
زاییدن
generated address
نشانی تولید شده
generated address
آدرس تولید شده
generated error
خطای تولید شده
generated heat
گرمای تولید شده
line generated error
خطای انتقال
through traffic
شد امد ترانزیتی
traffic
امد و شد حمل و نقل
traffic
مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
traffic
داده پیام دریافتی
traffic
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
traffic
تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
traffic
اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود
through traffic
ترافیک ترانزیتی
two-way traffic
محلعبوردوطرفه
through traffic
عبور یکسره
one-way traffic
عبوریکطرفه
through traffic
امد و رفت ترانزیتی
traffic
تجارت هدایت شده
traffic
انتقال دریانوردی
traffic
ترافیک
traffic
عبو ومرور وسائط نقلیه
traffic
داد وستدارتباط کسب
traffic
کالا
traffic
مخابره
traffic
امد وشدکردن
traffic
تردد کردن
traffic
امد و رفت
traffic
عبور و مرور
traffic
رفت و امد
traffic
امد وشد رفت وامد
traffic
شد وامد
traffic
تجارت غیرقانونی
traffic
تجمع مدافعان
traffic
تجارت
traffic
مبادله کالا
traffic
حرکت سیر
traffic
امد و شد
traffic
گذشتن
traffic
نقل
traffic
رفت و امد وسایل نقلیه
traffic lanes
خطترافیک
air traffic
رفت و آمد هواپیمایی
Is there a road with little traffic?
آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
Is there a road with little traffic?
آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
traffic warden
فردیکهمفمورکنترلنحوهپارکاتومبیلهااست
traffic jam
ترافیکوراهبندانسنگین
railway traffic
عبور ومرور راه اهن حمل و نقل راه اهن
traffic designer
نقشه کش رفت و امد
merging traffic
ترافیکخیابانفرعیاتوبان
traffic signal
علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
traffic sign
علامت عبور و مرور
traffic sign
تابلو نشانه گذاری
traffic sign
لوحه نشانه گذاری
traffic sign
تابلو علایم
traffic release
ساعت عبور ازاد خودروها
traffic post
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
traffic peak
تیزه شد امد
traffic peak
حداکثر عبور و مرور
traffic signal
چراغ راهنمایی
traffic signal
نشانه روشن
traffic circles
دایرهی یک طرفه
traffic circle
دایرهی یک طرفه
transit traffic
عبور ترانزیتی
traffic volume
بار شد و امد
traffic volume
حجم امد و شد
traffic stud
گلمیخ چهارگوش
traffic stud
سنگ راه
traffic stream
جریان رفت و امد
traffic stream
جریان امد و شد
traffic paint
خط کشی راه
heavy traffic
ترافیک سنگین
moving traffic
ترافیک در حال حرکت
to regulate the traffic
[جریان]
ترافیک را کنترل کرن
to be closed to
[all]
traffic
برای
[همه نوع]
ترافیک بسته بودن
to open something to
[the]
traffic
چیزی را برای
[دسترسی به]
ترافیک باز کردن
turning traffic
ترافیک پیچ دار
traffic lane
یک خط جاده برای یک مسیر
to direct traffic through
ترافیک را از طریق...هدایت کردن
street traffic
ترافیک
[جاده]
street traffic
رفت و آمد
[مثال در جاده یا خیابان]
The traffic is heavy.
ترافیک سنگین است.
traffic congestion
راهبندان سنگین
stop-and-go traffic
ترافیک سپر به سپر
dense traffic
ترافیک سنگین
outgoing traffic
جاده به راستای بیرونی
There is heavy traffic.
ترافیک سنگین است.
emerging traffic
جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
merging traffic
ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
incoming traffic
جاده وسایل که می آیند
bus traffic
رفت و امد اتوبوسها
inbound traffic
مسیر خارج از کشور
traffic light
چراغ راهنمایی
induced traffic
ترافیک القایی
local traffic
رفت و امد محلی
motor traffic
رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
motor traffic
رفت و امداتومبیلها
public traffic
رفت و امد همگانی
railway traffic
امد و شد راه اهن
road traffic
رفت و امد خیابان
road traffic
ترافیک جاده ترافیک خیابان
road traffic
امد وشد خیابان
telecommunication traffic
ترافیک ارتباطات
inbound traffic
مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
traffic lights
چراغ راهنمایی
bus traffic
عبور و مرور اتوبوسها
airfield traffic
عبورو مرور در فرودگاه
airfield traffic
عبور و مرور فرودگاه
density of traffic
تراکم رفت و امد
density of traffic
تراکم ترافیک
density of traffic
پر پشتی امد و شد
container traffic
تراکم حمل و نقل کانتینرها
eligible traffic
عبور و مرور مجاز
eligible traffic
حد عبورمجاز مسیرها
freight traffic
رفت و امد بار
gyratory traffic
امد و شد چرخنده
gyratory traffic
شد امدچرخشی
telecommunication traffic
ترافیک مخابرات
telephone traffic
ترافیک تلفنی
traffic lane
خط شد امد
traffic density
تکاشف عبور و مرور
traffic density
تراکم عبور و مرور
traffic density
شدت عبور و مرور
traffic density
تراکم امد و شد
traffic density
فشار امد وشد
traffic density
سنگینی شد امد
traffic density
پرپشتی شد امد
traffic flow
کشش ترافیک
traffic flow
کشش عبور ومرور
traffic induit
ترافیک القایی
traffic induit
شد امد القایی
traffic intensity
شدت عبور و مرور
traffic island
بلندی وسط خیابان مخصوص توقف پیاده رو
traffic lane
مسیر عبور و مرور
traffic cut
گره شد امد
traffic cut
تقاطع دو جریان عبور و مرور
traffic court
دادگاه عبور و مرور
tidal traffic
امد و شد ناقرینه
tidal traffic
شد امدنابرابر
traffic control
کنترل عبور و مرور
traffic control
کنترل ترافیک
traffic control
کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
traffic court
دادگاه تخلفات رانندگی
traffic court
دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
rush-hour traffic
ساعت شلوغی ترافیک
traffic on public roads
رفت و آمد
[مثال در جاده یا خیابان]
broken traffic line
خط چین برای امد و شد
broken traffic line
خط گسسته برای امد و شد
commercial road traffic
ترافیک جاده تجاری
to regulate the flow of traffic
[جریان]
ترافیک را کنترل کرن
goods traffic
[British E]
رفت و آمد بار
airport traffic area
منطقه مخصوص عبور ومرور در فرودگاه
traffic on public roads
ترافیک
[جاده]
rush-hour traffic
وقت شلوغ رفت و آمد
air-traffic control
کنترل عبور و مرور هوایی
air traffic control
کنترل عبور و مرور هوایی
air traffic section
قسمت کنترل عبور و مرورهوایی
goods traffic
[British E]
حمل و نقل بار
a low-traffic road
خیابان کم رفت و آمد
daylight traffic line
خط منع ایاب ذهاب روزانه
domestic air traffic
خطوط هوایی داخلی
domestic air traffic
رفت وامد هواپیماهای داخلی
high speed traffic
ترافیک سریع
high speed traffic
رفت و امدسریع
high speed traffic
امد شد سریع
piggy back traffic
حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
road traffic offences
جرائم راهنمایی و رانندگی
telephone traffic recorder
ثبات ترافیک
traffic signals ahead
چراغراهنمایپیشرواست
continuous traffic line
خط پیوسته امد و شد
to block
[hold up]
(the) traffic
جلوی رفت و آمد را گرفتن
to block
[hold up]
(the) traffic
ترافیک را نگه داشتن
to obstruct
[tie up]
(the) traffic
مانع ترافیک شدن
to obstruct
[tie up]
(the) traffic
رفت و آمد را سد کردن
continuous traffic line
خط پر امد و شد
to bring traffic to a standstill
ترافیک را متوقف کردن
average daily traffic
[ADT]
متوسط ترافیک روزانه
Turn left at the traffic lights.
از چراغ راهنمایی به دست چپ بپیچید.
domestic intercity freight traffic
حمل نقل بار بین شهری بوسیله راه آهن
in the case of traffic jam
[congestion]
هنگام راهبندان سنگین
air traffic regulation and identificatio
سیستم تشخیص و کنترل عبورو مرور هوایی
air traffic control clearance
اجازه حرکت و عبور و مرورهواپیما
single lane
[file]
traffic
ترافیک تک خطی
air traffic control radar system
راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
to divert
[British E]
/ detour
[American E]
[the]
traffic
منحرف کردن ترافیک
to shift freight traffic from road to rail
حمل نقل بار را از جاده به راه آهن منتقل کردن
bumper-to-bumper traffic
ترافیک سپر به سپر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com