Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 80 (5 milliseconds)
English	Persian
giving possession	تملیک
Other Matches
giving	واگذار کردن
giving	تقاضای رای
giving	فروریختن تاب نیاوردن
self giving	فداکار
self giving	از خود گذشته
giving	گریه کردن
giving	شرح دادن افکندن
giving	دادن
giving	بخشیدن
giving	دهش
giving <adj.>	دست و دلباز
giving	دادن پرداخت کردن
giving	اتفاق افتادن فدا کردن
giving	ارائه دادن
giving	بمعرض نمایش گذاشتن
giving	نسبت دادن به بیان کردن
giving	رساندن تخصیص دادن
life giving	نیروبخش روانبخش
giving a respite	امهال
giving evidence	اداء شهادت
life giving	حیات بخش
health giving	صحت بخش
prize-giving	مراسماعطایجایزه
giving a respite	مهلت دادن
Green tea is esteemed for its health-giving properties.	ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
to have possession of	دارا بودن
to have possession of	داشتن
right of possession	حق تصرف
to take possession of	تصرف کردن
self possession	متانت
to get possession of	داراشدن
self possession	ارامی
self possession	خودداری
take possession of	تصرف کردن
take possession of	متصرف شدن تصاحب کردن تملک کردن
to get possession of	تصرف کردن
to have possession of	مالک بودن
possession	تسخیر
possession	ید تصرف
possession	مایملک مستملکات
possession	دارایی متصرفات
possession	حیازت
possession	تصاحب توپ
possession	تملک
possession	جن زدگی
be in possession of	متصرف بودن
self-possession	خونسردی
possession	تصرف
possession	مالکیت
possession	ثروت ید تسلط
self-possession	خودداری
possession	دارایی
self-possession	متانت
to put in possession	دارا کردن
to put in possession	مالکیت دادن متصدی کردن
vacant possession	ملک بدون مستاجر
to put in possession	اگاه کردن
unity of possession	تصرفات مشاعی چند تن در یک ملک واحد تصرفات فرد واحددر دو مال مختلف که ناشی از عناوین مختلفه باشد
vested in possession	واگذاری مال تحت تصرف
writ of possession	حکم تملیک
vacant possession	ملک خالی
the house is in my possession	خانه در تصرف من است خانه در دست من است
things in possession	اموالی که بالفعل در تصرف شخص هستند
possession money	حق الاجرا
possession money	حق النسبی
possession money	حق الحفظ دستمزدی که در برای اجرای حکم تملیک یا صیانت ملک تملیک شده از طریق اجرای حکم به مامور اجراداده میشود
prior possession	all against ownership titleof good a is better showa cannot who
prior possession	تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
prior possession	قاعده ید
put in possession	متصرف کردن
put in possession	تصرف کردن
reduction into possession	از قوه به فعل دراوردن تصرف
chose in possession	حق عینی
taking possession	حیازت
taking possession	قبض
things in possession	اموال عینی
chose in possession	حق بالفعل
possession by title of ownership	تصرف به عنوان مالکیت
He is giving her French lessons in exchange for English lessons	به اودرس فرانسه می دهد ودرعوض انگیسی می گیرد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com