English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
glass blower شیشه گر
Other Matches
blower ذوب کننده
blower فن
blower ونتیلاتور
blower دمنده وزنده
blower دم
blower پنکه
blower نوعی کمپرسور گریز از مرکز
blower پنکه
blower دمنده [دستگاه بادزن]
blower هواکش
blower دمنده
blower وزنده
blower کسی یا چیزی که بدمد یابوزد
blower ماشین مخصوص دمیدن
blower دستگاه دمنده
blower engine ماشین دمنده
cabin blower در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
cooling blower دمنده هوای سرد
heating blower دمنده ی حرارتی
evaporator blower وزندهبخار
fan blower بادزن مکانیکی یاماشینی
blower motor موتورخنککننده
shoot blower دمنده دوده کشتی
shoot blower دوده پاک کن دودکش ناو
gas blower دمنده گاز
power blower دمنده برقی
forage blower دستگاهمکندهعلوفه
blower tupe supercharger دمنده
blower tupe supercharger سوپر شارژر
high pressure blower دمنده فشار قوی
gas engine blower دمنده موتور گازی
snow blower [rotary snowplough] برف خور
glass عدسی
to f. glass شیشه گری کردن
looking glass self خود ایینهای
looking glass ایینه
glass شیشه گرفتن
glass عینک
glass استکان
glass الت شیشهای
glass شیشه الات
glass شیشه ذره بین عدسی
glass ایینه شیشه دوربین
glass گیلاس جام
glass لیوان
glass ابگینه
glass شیشه
glass عینک دار کردن شیشهای کردن
glass صیقلی کردن
glass زجاج
glass دستگاه بارومتر
glass لیوان یخ
looking glass اینه
glass دستگاه ارتفاع سنج دوربین
looking-glass ائینه
security glass شیشه ایمنی
rain glass میزان سنج
rain glass میزان الهوا
security glass شیشه نشکن
sheet glass شیشه ورقی
rolled glass شیشه نورد خورده
safety glass عینک ایمنی
sheet glass شیشه جام
safety glass شیشه ایمنی
safety glass شیشه نشکن
safety glass شیشه اطمینان
safety glass شیشه بی خطراتومبیل
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
muscovy glass سنگ طلقی
muscovy glass شیشه معدنی
night glass دوربین شب
object glass عدسی شیئی
measuring glass پیمانه
mirror glass شیشه اینه
object glass عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
objective glass عدسی شیئی
obscured glass شیشه تار
obscured glass شیشه مات
opaque glass شیشه کدر
minute glass ساعت ریگی دقیقهای
ornamental glass شیشه تزئینی
measuring glass درجه دار
opera glass دوربین مخصوص اپرا
pier glass ایینه قدی
sight glass شیشه مرئی
burgundy glass لیوان
burgundy glass بورگندی
champagne glass گیلاسگردشامپاین
cocktail glass لیوانمخصوصمشروب
glass cover پوشششیشهای
glass dome برآمدگیشیشهای
glass roof سقفشیشهای
glass slide اسلایدشیشهای
glass sphere گویشیشهای
hock glass جام پایهبلند
liqueur glass جام لیکور
port glass جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
glass fibre فایبرگلاس
a glass of water یک لیوان آب
There is a glass missing. یک لیوان کم است.
crown glass شیشه پنجره [در قرن نوزدهم انگلیس]
brandy glass گیلاسکنیاک
bordeaux glass گیلاسمخصوصشرابفرانسوی
soluble glass سدیم سیلیکات
soluble glass شیشه مایع
spun glass شیشه مذاب الیاف مانند
spun glass شیشه ریسیده
spy glass تلسکپ یادوربین کوچک
stined glass شیشه رنگی
tempered glass شیشه ابداده
watch glass شیشه ساعت
water glass شیشه محلول
water glass اب شیشه
water glass لیوان اب
water glass شیشه مایع
weather glass هواسنج میزان الهوا
wire glass شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
wired glass شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
beer glass لیوانآبجو
spun glass شیشه تاب خورده
cut glass بلور کریستال
frosted glass شیشه مات
frosted glass شیشه کدر
focusing glass ذره بین جیبی
flint glass فرف بلور
flint glass بلور
finger glass فرف انگشت شوئی
field glass عدسی درونی دوربین یاذره بین
field glass دوربین صحرایی
gauge glass درجه اب
glass blowing شیشه گری
glass eye عینک
glass electrode الکترود شیشهای
glass dust خرده شیشه
glass cutter شیشه بر
glass cutter الماس شیشه بری
glass cloth شیشه پاک کن
glass cloth کهنه شیشه پاک کن
glass bulb حباب شیشهای
eye glass عینک دستی
eye glass شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
burning glass ذره بین
stained glass شیشه بندی منقوش
bell glass مردنگی
plate glass شیشه سنگ شیشه تختهای
plate glass شیشه لوحی
magnifying glass ذره بین
stained glass شیشه کاری منقوش
burning glass عدسی محدب یاایینه مقعر
burning glass عینک جوشکاری
drinking glass فنجان
drinking glass گیلاس
cupping glass شاخ حجامت
crystal glass بلور
crown glass شیشه گردیاچرخی
colored glass شیشه رنگی
cast glass شیشه ریخته گی
cast glass شیشه جام ریختگی
glass eye چشم شیشهای
liquid glass شیشه مایع
granulated glass شیشه اج دار
ground glass نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
glass wool پشم شیشه
glass wool تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
glass wool پشم یا براده شیشه پشم شیشه
glass ware فروف شیشه
granulated glass شیشه دان دان
hand glass ایینه
lime glass شیشه اهکی
lead glass شیشه سربی
hour glass ساعت ریگی
he is blowing glass شیشه را با فوت درست کردن
hard glass شیشه سخت
hand glass ساعت شنی
hand glass ذره بین
hand glass کوچک دسته دار
glass vessels فروف شیشهای
glass eyed بی حالت
glass eye چشم مصنوعی
glass jaw بوکسوراسیب پذیر
glass jaw ارواره شیشهای
glass house گلخانه
glass paper کاغذ گلاسه
glass eyed کور
glass frit شیشه متخلخل
glass rebate دوراهه شیشه
glass fibers الیاف شیشه
glass tube لوله شیشهای
glass kiln کوره شیشه گری
glass snake نوعی سوسمارمخصوص امریکای جنوبی
glass separator میان گیر شیشهای باتری
glass rule خط کش شیشهای
glass rod میله شیشهای
black glass bottle بطری
to temper [metal or glass] آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
black glass bottle بطلی
glass membrance electrode الکترود شیشه غشایی
rough cast glass شیشه خام
glass-lined tank مخزنکوچکشیشهای
glass transition temperature دمای تبدیل شیشهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com