Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
glass membrance electrode	الکترود شیشه غشایی
Other Matches
membrance electrode	الکترود غشایی
liquid membrance electrode	الکترود مایع غشایی
gas sensing membrance electrode	الکترود غشایی گاز حس کن
glass electrode	الکترود شیشهای
membrance	غشاء
membrance	شامه
membrance	پوسته
membrance	غشا
postsynaptic membrance	غشاء پس سیناپسی
mucous membrance	غشا مخاطی
mucous membrance	شامه مخاطی
impermeable membrance	غشای ناتراوا
membrance keyboard	صفحه کلید صاف
membrance keyboard	صفحه کلید غشایی
permeable membrance	غشای تراوا
asphalt membrance	اندود قیری برای عایقکاری
fibrous membrance	غشای لیفی
electrode	قطب الکتریکی
electrode	قطب مغناطیسی
electrode	الکترود
electrode	الکترد
zinc electrode	الکترود روی
five electrode valve	لامپ پنتود
focusing electrode	الکترود تمرکزده
electrode voltage	ولتاژ الکترد
electrode sweep	جمع اوری مین با استفاده ازکابل الکتریکی یا مغناطیسی
gate electrode	الکترود دریچهای
electrode susceptance	پذیرندگی الکترد
electrode support	پایه الکترد
electrode resistance	مقدار مقاومت الکترد
electrode admittance	گذرایی الکترد
electrode bias	ولتاژ استراحت
electrode characteristic	مشخصه الکترد
electrode conductance	رسانایی الکترد
electrode current	جریان الکترد
electrode dissipation	اتلاف توان الکترد
electrode holder	انبر جوشکاری
electrode holder	انبر جوش
electrode impedance	ناگذرایی الکترد
electrode position	رسوبگیری الکتروشیمیایی
electrode radiator	رادیاتور الکترد
electrode reactance	راکتانس الکترد
earth electrode	الکترد زمین
two electrode valve	دیود
metallic electrode	الکترود فلزی
inert electrode	الکترود بی اثر
input electrode	الکترود ورودی
input electrode	الکترود اولیه
instenifier electrode	الکترود تشدیدکننده
intensifier electrode	الکترد شتابده ثانوی
internal electrode	الکترود داخلی
main electrode	الکترود اصلی
output electrode	الکترد خروجی
needle electrode	الکترد سوزنی
modulator electrode	الکترد تحمیل گر
indicator electrode	الکترودنشان دهنده
indicator electrode	الکترود شاخص
two electrode valve	لامپ دو قطبی
starting electrode	الکترد اغازگر
signal electrode	الکترد پیام ساز
sheathed electrode	الکترود روکش دار
reference electrode	الکترود مرجع
precipitate electrode	الکترود حالت جامد
precipitate electrode	الکترود رسوبی
positive electrode	الکترد مثبت
ignition electrode	الکترود اتش زنه
ignition electrode	الکتروداحتراق
negative electrode	الکترد منفی
contour electrode	الکتروددوره دار
welding electrode	الکترود جوشکاری
collector electrode	الکترود کلکتور
accelerating electrode	الکترود شتاب ده
accelerating electrode	الکترود شتابده
collective electrode	الکترود جمع کننده
battery electrode	الکترود باتری
reference electrode	الکترود مبنا
adherent electrode	الکترود
adherent electrode	نگهدارنده
igniting electrode	الکترودآتشزن
auxiliary electrode	الکترود کمکی
control electrode	الکترود فرمان
covered electrode	الکترود پوشش دار
contour electrode	الکترود پروفیلی
centre electrode	الکترودمرکزی
drilling electrode	الکترود مته کاری
fluxed electrode	الکترود شناور
dipped electrode	الکترود شناور
deflecting electrode	صفحه منحرف کننده
deflecting electrode	الکترد منحرف کننده
side electrode	الکترودکناری
electrode lead	راهنمایالکترود
decelerating electrode	الکترد شتاب گیر
fault electrode current	جریان نابهنجار الکترد
inverse electrode current	جریان الکتردی معکوس
soild state electrode	الکترود حالت جامد
total electrode capacitance	فرفیت کلی الکترد
soild state electrode	الکترودرسوبی
specific ion electrode	الکترود یون ویژه
spot welding electrode	الکترود جوشکاری نقطهای
selective ion electrode	الکترود یون گزین
standard hydrogen electrode	الکتورد هیدروژن استاندارد
standard electrode potential	پتانسیل الکترود استاندارد
standard electrode potential	پتانسیل استاندارد الکترود
high potential electrode	الکترود فشار قوی
inter electrode capacity	فرفیت میان الکتردها
surge electrode current	جریان نابهنجار الکترد
multi electrode valve	لامپ چند قطبی
electrode dark current	جریان تاریک
electrode current averaging time	زمان میانگین شدن
perveance of a multi electrode valve(tub	پروه انس لامپ چند قطبی
glass	صیقلی کردن
glass	عدسی
glass	لیوان یخ
glass	دستگاه ارتفاع سنج دوربین
looking-glass	ائینه
glass	زجاج
glass	عینک دار کردن شیشهای کردن
glass	دستگاه بارومتر
glass	استکان
glass	گیلاس جام
glass	لیوان
glass	ابگینه
glass	شیشه
glass	شیشه ذره بین عدسی
glass	ایینه شیشه دوربین
glass	شیشه الات
glass	شیشه گرفتن
looking glass self	خود ایینهای
to f. glass	شیشه گری کردن
glass	عینک
looking glass	اینه
looking glass	ایینه
glass	الت شیشهای
There is a glass missing.	یک لیوان کم است.
objective glass	عدسی شیئی
obscured glass	شیشه تار
a glass of water	یک لیوان آب
burgundy glass	بورگندی
object glass	عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
obscured glass	شیشه مات
opaque glass	شیشه کدر
opera glass	دوربین مخصوص اپرا
pier glass	ایینه قدی
ornamental glass	شیشه تزئینی
crown glass	شیشه پنجره [در قرن نوزدهم انگلیس]
glass fibre	فایبرگلاس
champagne glass	گیلاسگردشامپاین
weather glass	هواسنج میزان الهوا
water glass	شیشه مایع
water glass	لیوان اب
water glass	اب شیشه
glass sphere	گویشیشهای
hock glass	جام پایهبلند
water glass	شیشه محلول
watch glass	شیشه ساعت
liqueur glass	جام لیکور
glass slide	اسلایدشیشهای
wire glass	شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
cocktail glass	لیوانمخصوصمشروب
glass cover	پوشششیشهای
burgundy glass	لیوان
brandy glass	گیلاسکنیاک
bordeaux glass	گیلاسمخصوصشرابفرانسوی
beer glass	لیوانآبجو
glass dome	برآمدگیشیشهای
glass roof	سقفشیشهای
wired glass	شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
port glass	جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
tempered glass	شیشه ابداده
security glass	شیشه ایمنی
safety glass	شیشه اطمینان
safety glass	شیشه نشکن
safety glass	شیشه بی خطراتومبیل
safety glass	شیشه ایمنی
safety glass	عینک ایمنی
rolled glass	شیشه نورد خورده
rain glass	میزان الهوا
rain glass	میزان سنج
security glass	شیشه نشکن
sheet glass	شیشه جام
stined glass	شیشه رنگی
spy glass	تلسکپ یادوربین کوچک
spun glass	شیشه ریسیده
spun glass	شیشه مذاب الیاف مانند
spun glass	شیشه تاب خورده
soluble glass	شیشه مایع
soluble glass	سدیم سیلیکات
sight glass	شیشه مرئی
sheet glass	شیشه ورقی
race glass	دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
object glass	عدسی شیئی
glass eyed	بی حالت
glass blower	شیشه گر
gauge glass	درجه اب
frosted glass	شیشه مات
frosted glass	شیشه کدر
focusing glass	ذره بین جیبی
flint glass	فرف بلور
flint glass	بلور
finger glass	فرف انگشت شوئی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com