English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
glass separator میان گیر شیشهای باتری
Other Matches
separator جداگر
separator الت خامه گیری
separator جداساز
separator دستگاه تجزیه
separator فارق
separator جدا ساز
separator تفکیک کننده
separator میان گیر باتری
separator جداکننده
separator نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
separator جداکن
group separator جداساز گروه
celluloid separator میان گیر سلولئیدی
water separator جداگرآب
argument separator جداکننده شناسه
cream separator خامه گیر
field separator جدا ساز میدان
wood separator میانگیر چوبی
rubber separator میان گیر لاستیکی
synchronizing separator جداکننده همزمان سازی
record separator جداکننده رکوردها
impluse separator جداکننده ایمپولز
oil/gas separator دستگاهتجزیهروغن
liquid/gas separator دستگاهتجزیهایگاز
thread rubber separator میانگیر نخدار
liquid/gas separator مایع
glass شیشه گرفتن
to f. glass شیشه گری کردن
glass صیقلی کردن
glass عینک
glass الت شیشهای
glass گیلاس جام
glass عینک دار کردن شیشهای کردن
glass شیشه ذره بین عدسی
glass شیشه
glass ابگینه
glass لیوان
glass استکان
glass ایینه شیشه دوربین
glass شیشه الات
glass لیوان یخ
glass دستگاه ارتفاع سنج دوربین
looking glass ایینه
looking glass اینه
glass زجاج
glass دستگاه بارومتر
looking-glass ائینه
glass عدسی
looking glass self خود ایینهای
security glass شیشه ایمنی
night glass دوربین شب
security glass شیشه نشکن
obscured glass شیشه مات
muscovy glass سنگ طلقی
muscovy glass شیشه معدنی
object glass عدسی شیئی
obscured glass شیشه تار
opaque glass شیشه کدر
opera glass دوربین مخصوص اپرا
ornamental glass شیشه تزئینی
pier glass ایینه قدی
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
object glass عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
objective glass عدسی شیئی
rain glass میزان سنج
rain glass میزان الهوا
rolled glass شیشه نورد خورده
mirror glass شیشه اینه
safety glass عینک ایمنی
safety glass شیشه ایمنی
safety glass شیشه نشکن
safety glass شیشه اطمینان
safety glass شیشه بی خطراتومبیل
sheet glass شیشه جام
bordeaux glass گیلاسمخصوصشرابفرانسوی
brandy glass گیلاسکنیاک
burgundy glass لیوان
burgundy glass بورگندی
champagne glass گیلاسگردشامپاین
cocktail glass لیوانمخصوصمشروب
glass cover پوشششیشهای
glass dome برآمدگیشیشهای
glass roof سقفشیشهای
glass slide اسلایدشیشهای
glass sphere گویشیشهای
hock glass جام پایهبلند
liqueur glass جام لیکور
port glass جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
glass fibre فایبرگلاس
a glass of water یک لیوان آب
There is a glass missing. یک لیوان کم است.
beer glass لیوانآبجو
wired glass شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
sheet glass شیشه ورقی
sight glass شیشه مرئی
soluble glass سدیم سیلیکات
soluble glass شیشه مایع
spun glass شیشه تاب خورده
spun glass شیشه مذاب الیاف مانند
spun glass شیشه ریسیده
spy glass تلسکپ یادوربین کوچک
stined glass شیشه رنگی
tempered glass شیشه ابداده
watch glass شیشه ساعت
water glass شیشه محلول
water glass اب شیشه
water glass لیوان اب
water glass شیشه مایع
weather glass هواسنج میزان الهوا
wire glass شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
crown glass شیشه پنجره [در قرن نوزدهم انگلیس]
glass eye چشم مصنوعی
glass blower شیشه گر
gauge glass درجه اب
frosted glass شیشه مات
frosted glass شیشه کدر
focusing glass ذره بین جیبی
flint glass فرف بلور
flint glass بلور
finger glass فرف انگشت شوئی
glass blowing شیشه گری
glass bulb حباب شیشهای
glass eye چشم شیشهای
glass eye عینک
glass electrode الکترود شیشهای
glass dust خرده شیشه
glass cutter شیشه بر
glass cutter الماس شیشه بری
glass cloth شیشه پاک کن
glass cloth کهنه شیشه پاک کن
field glass عدسی درونی دوربین یاذره بین
field glass دوربین صحرایی
burning glass عدسی محدب یاایینه مقعر
burning glass ذره بین
bell glass مردنگی
plate glass شیشه سنگ شیشه تختهای
stained glass شیشه کاری منقوش
magnifying glass ذره بین
cut glass بلور کریستال
burning glass عینک جوشکاری
cast glass شیشه جام ریختگی
cast glass شیشه ریخته گی
eye glass عینک دستی
eye glass شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
drinking glass فنجان
drinking glass گیلاس
cupping glass شاخ حجامت
crystal glass بلور
crown glass شیشه گردیاچرخی
colored glass شیشه رنگی
stained glass شیشه بندی منقوش
minute glass ساعت ریگی دقیقهای
hand glass ذره بین
hand glass کوچک دسته دار
hand glass ایینه
ground glass نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
granulated glass شیشه دان دان
granulated glass شیشه اج دار
hand glass ساعت شنی
hard glass شیشه سخت
measuring glass درجه دار
liquid glass شیشه مایع
lime glass شیشه اهکی
lead glass شیشه سربی
measuring glass پیمانه
plate glass شیشه لوحی
hour glass ساعت ریگی
he is blowing glass شیشه را با فوت درست کردن
glass wool پشم شیشه
glass wool تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
glass rod میله شیشهای
glass fibers الیاف شیشه
glass rebate دوراهه شیشه
glass paper کاغذ گلاسه
glass kiln کوره شیشه گری
glass frit شیشه متخلخل
glass jaw بوکسوراسیب پذیر
glass jaw ارواره شیشهای
glass rule خط کش شیشهای
glass snake نوعی سوسمارمخصوص امریکای جنوبی
glass wool پشم یا براده شیشه پشم شیشه
glass ware فروف شیشه
glass vessels فروف شیشهای
glass house گلخانه
glass eyed کور
glass eyed بی حالت
glass tube لوله شیشهای
He emptied the glass to the last drop . لیوان را تا آخرین قطره خالی کرد
Empty this glass of water. این لیوان آب راخالی کن
white wine glass جام مشروبسفید
to temper [metal or glass] آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
black glass bottle بطری
rough cast glass شیشه خام
glass membrance electrode الکترود شیشه غشایی
glass type tube لامپ الکترونی شیشهای
glass transition temperature دمای تبدیل شیشهای
glass-lined tank مخزنکوچکشیشهای
black glass bottle بطلی
The glass is full of water. لیوان پر از آب است
glass-fronted display cabinet بوفه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com