Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (8 milliseconds)
English
Persian
gold beetle
سوسک طلایی
Other Matches
beetle
سوسک
beetle
زمین کوب
beetle
کلوخ کوب
beetle
سوسک وار
beetle
پیش امدن
beetle
پوشیده شدن
beetle
اویخته شدن
beetle
:
dung beetle
سوسک سرگین خور
carpet beetle
بالشک مار
black beetle
سوسک گرمابه
beetle brow
ابروی پرمو
carpet beetle
نوعی سوسک که در حالت لارو حشره الیاف پشم را مورد تغذیه خود قرار داده و اصطلاحا باعث بیدزدگی فرش می شود
beetle brow
پیشانی پیش امده
beetle headed
کودن
carpet beetle
بالشتک مار
beetle eyed
نزدیک بین
goldsmith beetle
یکجورسوسک طلایی
potato beetle
سوسک افت سیب زمینی
lady beetle
سوسک خانواده Coccinellidae
paving beetle
کوبه
paving beetle
تخماق دستی
long horned beetle
سوسک شاخک درازخانواده Cerambycidae
death-watch beetle
موریانه
Gold
<adv.>
<noun>
رنگ طلائی
best gold
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
gold
دایره مرکزی هدف
gold
زر
gold
اندود زرد نخ زری
gold
جامه زری
gold
ثروت رنگ زرد طلایی
gold
پول
gold
طلا
gold
سکه زر
gold
چشم گاومیش
gold
Au :symb
gold standard
پایه طلا
gold standard
نظام پولی طلا
ingot gold
شمش طلا
gold standards
حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
gold standard
نظام پایه طلا
gold thread
گلابتون زر
gold standards
سیستم پشتوانه طلا
gold standard
واحد طلا
gold market
بازار طلا
gold mining
استخراج طلا
gold or silver
گلابتون
gold palm
نوعی نشان جنگی
gold palm
نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
gold parity
برابری طلا
gold parting
تصفیه طلا
gold refining
تصفیه طلا
gold refinery
واحد تصفیه طلا
gold reserve
اندوخته طلا
gold solder
لحیم طلا
ingot of gold
شمش طلا
inlaid with gold
زرنشان
inlaid with gold
زرکوب
white gold
الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
gold dust
گرد طلا
gold dust
خاک طلادار
gold-plated
آبطلا دادهشده - طلااندودشده
gold-rimmed
آنچهلبهوقالبطلاداشتهباشد
heart of gold
<idiom>
شخصیت بخشنده داشتن
All that glitters is not gold .
<proverb>
هر چیزى که مى درخشد طلا نیست.
All is not gold that glitters.
<proverb>
هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
to prospect for gold
جستجوی زردر محلی کردن برای جستجوی زر در جایی پی کردن
to dig gold
زردراوردن
inlaid with gold
طلا کوب
paper gold
منظور حق برداشت مخصوص است
gold washing
شستن طلائی
[نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
paper gold
طلای کاغذی
the name of the unit of gold
دینار
red gold
زر
red gold
پول
to dig gold
زرکندن
as good as gold
<idiom>
مثل یک تکه جواهر
gold carats f.
زرهیجده عیار
gold bug
سوسک طلایی
gold pool
صندوق مشترک طلا
fool's gold
سولفور اهن
gold cloth
زری
gold beater
زرورق ساز
gold contacts
اتصالات الکتریکی
gold contacts
که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند
gold crisis
بحران طلا
gold beating
زرورق سازی
gold beating
زرکوبی
gold amalgam
جیوه امیخته بازر
gold washer
کسیکه خاک زرداررابرای زرجویی میشوید لاوک خاکشویی
gold washer
خاکشو
gold tisane
زربفت
gold tisane
زر بافت
gold fish
ماهی طلایی
gold bar
شمش طلا
dutch gold
زرورق بدل
fool's gold
پیریت
gold digger
جوینده طلا
gold digger
زنی که با افسونهای زنانه مردان را تیغ میزند
gold leaf
زرورق نازک
gold leaf
ورقه طلای نازک
gold fish
ماهی قرمز
gold flow
انتقال طلا
gold medal
مدال طلا
gold foil
زرورق کلفت
gold medals
مدال طلا
gold foil
ورقه زر
gold flow
جریان طلا
gold fever
حرص زرجویی
gold filled
دارای روکش طلا
gold field
ناحیه زرخیز
gold embroidery
زردوزی
gold fever
اتش حرص که درجویندگان زرافروخته میشود
gold cloth
زربفت
gold worked steel
فولاد اصلاح شده
The gold market is booming .
بازار طلااینروزها گرم است
gold lace
[braids]
گلابتون
[نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
My gold ring is in pawn.
انگشتر طلایم درگرو است
rolled gold bracelet
دست بند طلایی
[غلتیده ]
the streets are paved with gold
<idiom>
از در و دیوار شهر پول می بارد
gold and silver plant
حشیشه القمر
gold import point
طلای خالص به فروشنده میدهد
gold import point
حالتی است که کشور خریداری کننده کالابه جای ارز یا پول
gold import point
نقطه ورود طلا
gold leaf electroscope
الکتروسکپ با برگههای طلا
gold bullion standard
پایه شمش طلا
gold export point
قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
gold exchange standard
پایه ارز طلا
gold currency system
نظام پولی طلا
gold bullion standard
پایه طلای غیر مسکوک
gold oak leaf
برگ خرما
gold backing system
نظام پشتوانه طلا
to alloy gold with copper
امیختن
to alloy gold with copper
عیارزدن
to alloy gold with copper
بارزدن
gold backing system
نظام پایه طلا
silver inwrought with gold
سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
international gold standard
پایه طلای بین المللی
the morning hour has gold in its mouth
<proverb>
سحرخیز باش تا کامروا باشی
full bodied gold coin
سکه طلای تمام عیار
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed.
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com