English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
goods trains قطار باربری
goods trains قطار حمل کالا
Other Matches
trains اموزش دادن
trains بنه اماد
trains بنه دریایی
trains کاروان
trains مسیرجریان کار
trains ترن
trains تعلیم دادن
trains یک رشته موج
trains اماده کردن اسب
trains تمرین
trains رشته
trains سلسله
trains عقبه یکان
trains بنه یکان
trains پیش قطار
trains سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trains نظم ترتیب
trains متلزمین
trains رشته سلسله
trains ازار
trains دم
trains دنباله
trains قطار
trains حیله
trains تله
trains فریب اغفال
trains کاراموزی کردن
trains نشانه رفتن
trains ورزش کردن
trains فرهیختن
trains پروردن ورزیدن
trains تربیت کردن
boat trains ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
freight trains قطار باری
ammunition trains بنه مهمات
Do I have to change trains? آیا باید قطار عوض کنم؟
Do the trains connect? [خط] قطارها به هم اتصال دارند؟ [برای عوض کردن قطار]
trains area منطقه بنه رزمی یکان
trains area منطقه بنه
gravy trains منبع در امد نامشروع
gravy trains منبع درامد بدون زحمت
combat trains بنه رزمی
Is there enough time to change trains? آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
available goods کالاهای موجود
d. of goods تحویل کالا یا اجناس
goods کالا
goods اجناس
goods کالاها
goods جنس
get the goods on someone <idiom> فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
goods امتعه
perishable goods کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
producer's goods مواد تولیدی
producer's goods کالاهای مولد
perishable goods perishables
producer's goods کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
producer goods کالاهای سرمایهای
piece goods کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
producer goods کالاهای تولیدی
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
secondhand goods کالاهای دست دوم
rationed goods کالاهای جیره بندی شده
heavy goods محصول صنایع سنگین
public goods کالاهای عمومی
proprietary goods کالاهای اختصاصی
proprietary goods کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
prohibited goods کالاهای منع شده
prohibited goods اشیاء ممنوع
prohibited goods کالاهای ممنوعه
perishable goods کالاهای فاسد شدنی
overdue goods کالاهای تحویل نشده
merit goods کالاهای مطلوب
marketable goods کالاهای قابل عرضه به بازار
lien on goods حق حبس کالا
knit goods کالای کش بافت
heavy goods ماشین الات سنگین
knit goods کش بافت
inwards goods کالاهای وارداتی
investment goods کالاهای سرمایهای
merit goods کالاهای ایده ال
mixed goods کالاهای مختلط
order for goods سفارش کالا
household goods her by girl married anewly to given parents جهیزیه
intermediate goods کالاهای واسطهای
on receipt of the goods بوصول کالا
nonessential goods کالاهای غیر اساسی
nondurable goods کالاهای بی دوام
narrow goods نوار قیطان
narrow goods کاذی باریک
intermediate goods کالاهای واسطه
smuggled goods کالای قاچاق
goods wagon واگنحملکالا
goods station ایستگاهکالاهایتجارتی
yard goods اجناس ذرعی
white goods حوله سفید ملافه
white goods پارچه سفید نخی
we ran out of these goods این کالای ما تمام شد
valuable goods اشیاء باارزش
valuable goods اشیاء بهادار
manufactured goods کالایکارخانهساز
Contraband goods. کالای قا چاق
transport of goods حمل و نقل بار
transport of goods رفت و آمد بار
substandard goods اجناس بنجل
Goods to declare همراه داشتن کالاهای گمرکی
deliver the goods <idiom> موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
to t. a cusomer for goods کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
to discharge goods کالا را تخلیه کردن
stolen goods مال دزدی کالای دزدیده شده
stolen goods اموال مسروقه
staple goods کالای بسیار ضروری
spot goods کالاهای اماده تحویل
spot goods کالاهای موجود
soft goods کالاهای مصرف شدنی
soft goods کالاهای بی دوام
stolen goods مال مسروقه
to countermand goods سفارش کالا را پس گرفتن
to boycott goods تحریم کردن کالا
the goods in question کالای موردبحث
the goods are on order کالا را سفارش داده ایم
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
supporting goods کالاهای حمایتی
substitute goods کالاهای جانشین
stolen goods کالای مسروقه
heavy goods کالاهای سنگین
discount of goods تخفیف روی کالا
consumer goods کالاهای مصرفی
consolidate goods کالاها را ادغام کردن
consumer goods کالای مصرفی
acceptance of goods قبول کردن کالا
consumption goods کالاهای مصرفی
contrabanded goods اموال و اشیا قاچاق
consumer goods اشیاء مصرفی
goods train قطار حمل کالا
d. in second hand goods دست فروش
luxury goods کالاهای تشریفاتی
consumer's goods کالای مصرفی
d. in second hand goods سمسار
luxury goods کالاهای تجملی
custody of goods حفافت یا نگهداری کالا
on receipt of the goods برسیدن کالا
competitive goods کالاهای مورد رقابت
common goods کالای مورد نیاز عموم
collective goods پارک و غیره
capital goods کالاهای سرمایهای
business goods کالای تولیدی
branded goods کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
bonded goods کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
bonded goods کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
bill of goods فهرست تجارتی
bill of goods صورت کالا
capital goods دارایی ثابت
acceptance of goods پذیرفتن کالا
collective goods مانند جاده
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
collective goods کالاهای جمعی
collection of goods دریافت کالا
checking of goods بررسی امتعه
carriage of goods حمل و نقل کالا
appropriation of goods ضبط مال التجاره
attractive goods کالاهای جذاب
hazardous goods امتعه خطرناک
complementary goods کالاهای مکمل
goods receiving کالاهای درحال تحویل
goods receiving کالاهای دریافتی
goods inwards کالاهای درحال تحویل
goods inwards کالاهای دریافتی
goods intake کالاهای درحال تحویل
goods intake کالاهای دریافتی
goods in transit کالاهای عبوری
dry goods اجناس خشک
goods on approval تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
hazardous goods کالاهای خطرناک
hard goods اجسام سخت
hard goods اجسام پایدار ومقاوم
handling of goods جابجایی امتعه
handling of goods جابجایی کالا
goods on consignment کالاهای امانی
dry goods خشکبار
goods train قطار باربری
goods in pledge کالای گروی
goods and services کالاها و خدمات
fate of goods وضعیت کالا
dutiable goods کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
final goods کالای نهائی
final goods کالا برای مصرف نهائی
durable goods کالاهای بادوام
finished goods کالاهای ساخته شده
finished goods کالاهای اماده فروش
durable goods کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
goods and chattels اموال و دارائیهای منقول
goods afloat کالای در راه
futures goods کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
fancy goods کالاهای تجملی
dress goods قماشهای زنانه
Consumer ( consrmers ) goods . کالاهای مصرفی
He swore to having paid for the goods . قسم می خورد که پول کالاها را پرداخته است
To import goods [from abroad] کالا از خارج وارد کردن
The goods were shipped by air . کالاها از راه هوا ( هوائی ) حمل شد
goods traffic [British E] رفت و آمد بار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com