Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (5 milliseconds)
English
Persian
goose-stepping
قدم اهسته
goose-stepping
رژه بابدن راست وبدون خم کردن زانوچنانکه درپیاده ن
Other Matches
stepping
گام
stepping
قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
stepping
قدم رو
stepping
مرحله
stepping
پله
stepping
قدم
stepping
صدای پا
stepping
رکاب
stepping
پلکان
stepping
رتبه درجه
stepping
قدم برداشتن
stepping
قدم زدن
stepping
حرکت یک واحد به جلو یا عقب
stepping
واحد مجزا
stepping
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
stepping
جزء واکنش
stepping
سر سطر
stepping
کف پله
stepping
مرحله رتبه
stepping
پاشنه کفش
stepping
با گام پیمودن پله
stepping
گام برداشتن
stepping
مرحله پایه
stepping
رتبه
goose
اتو
goose
گوشت غاز
goose
قاز
goose
غاز
goose
ماده غاز
goose
ساده لوح واحمق
goose
سیخ زدن به شخص
goose
به کفل کسی سقلمه زدن
goose
مثل غاز یاگردن دراز حمله ور شدن وغدغد کردن
goose
اتو کردن هیس
goose
علامت سکوت
impluse stepping
انتخاب شماره
single stepping
پیمودن تک
single stepping
دقت یگانه پیمودن یگانه
single stepping
در یک مرحله انجام دادن یا شدن
stepping stone
سنگ زیر پا
stepping stones
جاپا
stepping stones
سنگ زیر پا
stepping stone
جاپا
stair stepping
روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
stepping switch
گزینه پلهای
stepping off place
نقطه یامحل عزیمت
stepping motor
موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
goose skin
ترکیدگی پوست ازسرمایابیم
goose step
قدم اهسته
goose step
رژه روی بابدن راست و بدون خم کردن زانو
goose step
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
goose step
پا دادن
cook one's goose
<idiom>
نقش بر آب کردن
goose pimples
gooseflesh
cook one's goose
<idiom>
شانس کسی رااز اوگرفتن
goose neck
زانویی
goose neck
زانو
goose flesh
یا ترس
goose-steps
رژه بابدن راست وبدون خم کردن زانوچنانکه درپیاده ن
goose-steps
قدم اهسته
goose-stepped
رژه بابدن راست وبدون خم کردن زانوچنانکه درپیاده ن
goose-stepped
قدم اهسته
goose-step
رژه بابدن راست وبدون خم کردن زانوچنانکه درپیاده ن
goose-step
قدم اهسته
snow goose
غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
ember goose
اسفرود بیدم
ember goose
غواص
goose grass
گورکک
goose grass
رشدوک
goose grass
علف ماست
bernicle goose
سرخاب
goose flesh
ترکیدگی پوست بدن در اثرسرما
wild goose chase
<idiom>
ناامیدانه جستجو کردن
be unable to say boo to a goose
کمرو
be unable to say boo to a goose
بزدل
to goose
[American E]
the engine
موتور
[ماشین]
را روشن کردن
[که صدا مانند زوزه بدهد]
mother goose stakes
مسابقه کره مادیانهای سه ساله
wild goose chase
تلاش بیهوده
wild-goose chase
تلاش بیهوده
wild-goose chases
تلاش بیهوده
be unable to say boo to a goose
بسیار ترسو
to goon a wild goose chase
درپی کارغیرعملی یامحال رفتن
I'll cook your goose !I'll fix you good and proper !
آشی برایت بپزم که خودت حظ کنی ( درمقام تهدید )
kill the goose that layed the golden egg
<idiom>
از بین بردن چیز با ارزش
What is good for the goose is good for the gander . One cant apply double standards .
یک بام ودو هوانمی شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com