Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
grade school
مدرسه ابتدایی
Other Matches
grade
مرحله
grade
کلاس
grade
رتبه
grade
مرحله گراد
grade
نمره دادن
grade
نمره
grade
درجه شدت
grade
انحراف ازسطح تراز
grade
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
grade
درجه بندی کردن
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
جورکردن باهم امیختن
grade
اصلاح نژادکردن هموارکردن
grade
شیب منظم دادن تسطیح کردن
grade
شیب
grade
درجه رتبه
grade
کلاس کیفیت
grade
زبری
grade
نوع
grade
سطح یا محدوده
grade
درجه بندی
grade
طبقه بندی کردن کلاسه کردن
grade
دسته بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade
طبقه
grade
نوع درجه بندی کردن
grade
در پایهای قرار گرفتن
at grade
در یک ترازو
grade
گرادیان
[یکای زاویه]
[ریاضی]
on the up grade
بالارونده
sub grade
لایه زیرین
of the same grade
هم رتبه
which grade are you in?
که درجه شما را در؟
grade
مدرک
grade
گواهی
grade
گراد
[یکای زاویه]
[ریاضی]
on the down grade
پایین رونده
grade
درجه بندی رتبه
grade
درجه
grade
پایه
conduct grade
درجه هدایت یک ماده
grade crossing
تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
grade crossing
تقاطع راه اهن
grade crossing
تقاطع شاهراه
grade equivalent
معادل کلاسی
high grade
عالی
fuel grade
درجه سوخت
high grade
درجه اعلی
high grade
مرغوب
high grade
قوی
grade crossings
تقاطع شاهراه
grade crossings
تقاطع راه اهن
grade line
خط مبنا
conduct grade
نمره انضباط
company grade
در رده گروهان
grade of channel
درجه کانال
grade norm
هنجار کلاسی
grade scale
مقیاس کلاسی
grade score
نمره کلاسی
grade separation
تقاطع شاهراه یا راه اهن که در ان دو جاده دارای اختلاف سطح از یکدیگر هستند
field grade
افسر ارشد ارتش
field grade
رده رزمی
analytical grade
خلوص واکنشگری
analytical grade
خلوص ازمایشگاهی
grade crossings
تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
field grade
افسر ارشد درجه افسر ارشدی
high grade
خیلی پیشرفته پرقدرت
low grade
کم درجه
technical grade
خلوص صنعتی
pay grade
ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
make the grade
<idiom>
منظم کردن، موفق بودن ،حاضر شدن
pay grade
ضریب حقوقی
cotton grade
درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
low grade
کم اثر
low grade
کم طبقه بندی
company grade
پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
low grade
کم ارزش
lieutenant juinior grade
ستوان سوم
primary standard grade
خلوص استاندارد اولیه
captain junior grade
ناخدا دوم
forging grade steel
فولاد اهنگری
low grade defective
عقب مانده ذهنی تراز پایین
lieutenant junior grade
ناوبان یکم
premium grade petrol
بنزین سوپر
high grade zink
زینک فریف
high grade steel
فولاد قیمتی
He was granted a grade promotion.
یک پایه ترفیع ( ارتقاء درجه ) گرفت
high grade steel
فولاد درجه بالا
voice grade channel
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
age grade scaling
مقیاسیابی سنی- کلاسی
voice grade channel
کانال ارسال گفتار
high grade product
محصول درجه یک
high grade petrol
بنزین سوپر
voice grade channel
مجرای از درجه صدایی
the school is out
مدرسه تعطیل است
to go to school to
یاد گرفتن یا تقلید کردن از
school
مدرسه
first school
پایهدبسبان
first school
-مخصوصبچههایبین5تا9سال
go to school
خواننده میله نوری
to go to school
باموزشگاه رفتن
to go to school
درس خواندن
school
مکتب نحله
school
دسته ماهی
school
تربیب کردن
school
گروه پرندگان
school
تادیب یا تربیت کردن
school
بمدرسه فرستادن درس دادن
school
پیروان یک مکتب اموزشگاه
school
مکتب
school
تربیت اسب
school
رام کردن وعادت دادن
school
مرکز اموزش نظامی
school
گروه
school
جماعت
school
اموزشگاه
school
مکتب دبستان
school
دبیرستان
school
تحصیل در مدرسه
school
تدریس درمدرسه
school
دانشکده
school
جماعت همفکر
school
دسته
school
مکتب علمی یافلسفی
vienna school
مکتب وین
school of tecnology
مدرسه عالی فنی
school of jurisprudence
مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
school neurosis
روان رنجوری اموزشگاهی
pre-school
وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
to leave school
ترک تحصیل کردن
to leave school
ازتحصیل دست کشیدن
to leave school
ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
school report
گزارش اموزشگاه
training school
کاراموزگاه
vocational school
اموزشگاه حرفهای
school pence
پول هفتگی اموزشگاه
theological school
مدرسه علوم دینی
school phobia
مدرسه هراسی
school psychology
روانشناسی اموزشگاهی
school readiness
امادگی ورود به مدرسه
school slang
اصطلاح ویژه اموزشگاه
school teacher
اموزگار
school truancy
مدرسه گریزی
school year
سال تحصیلی
secondery school
دبیرستان
secondery school
مدرسه متوسطه
special school
اموزشگاه استثنایی
technical school
اموزشگاه فنی
school psychologist
روانشناس اموزشگاهی
technical school
مدرسه فنی
training school
اموزشگاه حرفهای
wurzburg school
مکتب وورتسبورگ
zurich school
مکتب زوریخ
school-leaver
کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
The last school day.
آخرین روز مدرسه
Since I left school.
ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
I must take the kid to school .
باید بچه راببرم مدرسه
It is some distance to the school .
تا مدرسه فاصله زیاد است
drop out (of school)
<idiom>
ترک مدرسه
to be moved to another school
به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
to enrol somebody at a school
کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
technical school
هنرستان دبیرستان فنی
Glasgow School
[نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
school shooting
تیراندازی در مدرسه
school friend
دوستمدرسهای
graduate school
دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
day school
مدرسهی روزانه
day school
مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
old school tie
کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
old school tie
سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
pre-school
شیرخوارگاه
pre-school
مهدکودک
pre-school
پیش دبستانی
prep school
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
school age
سن آغاز تحصیل
school age
سن مدرسه
school age
سالهای تحصیل
Sunday School
مدرسهی یکشنبه
school zone
قلمرومدرسه
business school
مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
driving school
آموزشگاهرانندگی
school miss
دخترکم رو یانا ازموده
nancy school
مکتب نانسی
elementary school
دبستان
primary school
دبستان
infant school
کودکستان
nursery school
کودکستان
nursery school
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
liberal school
مکتب اقتصادی کلاسیک
liberal school
مکتب ازادی اقتصادی
leipzig school
مکتب لایپزیک
high school
دبیرستان
high school
مدرسه متوسطه دبیرستان
manchester school
مکتب منچستر
monetary school
مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
monetary school
مکتب پولی
mixed school
اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
mathematical school
مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
mathematical school
مکتب ریاضی
maternal school
اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com