English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (7 milliseconds)
English Persian
grade separation تقاطع شاهراه یا راه اهن که در ان دو جاده دارای اختلاف سطح از یکدیگر هستند
Other Matches
separation جداکنی
separation تفکیک
separation تجزیه
separation حکم تفرقه ابدان زوجین
separation تفریق
separation جدائی
separation متارکه
separation عمل جدا کردن
separation طبله جداشدگی
separation جداسازی
separation جدایی
separation مستقل شدن یکانها
separation از زیر امر خارج شدن
separation تفکیک کردن
separation جدا کردن
separation جدا شدن
separation انفصال
separation تفکیک متارکه
separation دوری
separation فراق
altitude separation اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
altitude separation حد سطوح مبنای ارتفاع
color separation تفکیک رنگ
dust separation جداسازی گرد و غبار
frequency separation جداسازی فرکانس
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
volatility separation جداسازی از طریق فراریت
sieve separation جداسازی دانه ها با الک
separation zone منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
separation zone منطقه حد
separation method روش جداسازی
separation factor ضریب جداسازی
separation anxiety اضطراب جدایی
isotope separation جداسازی ایزوتوپ
stepped up separation حرکت پلهای هواپیماها ارایش پلهای در حرکات هوایی
principle of separation of powers اصل تفکیک قوا
launcher/satellite separation جسمشماورماهوارهجدا
separation of ownership and control جدائی مالکیت از کنترل جدائی مالکیت از مدیریت
separation of interfering substances جدا کردن اجسام مزاحم
of the same grade هم رتبه
grade گرادیان [یکای زاویه] [ریاضی]
grade گراد [یکای زاویه] [ریاضی]
grade گواهی
grade مدرک
on the down grade پایین رونده
at grade در یک ترازو
on the up grade بالارونده
sub grade لایه زیرین
which grade are you in? که درجه شما را در؟
grade نمره دادن
grade نمره
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade شیب منظم دادن تسطیح کردن
grade اصلاح نژادکردن هموارکردن
grade جورکردن باهم امیختن
grade درجه بندی کردن
grade کلاس
grade شیب
grade مرحله گراد
grade رتبه
grade الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
grade طبقه
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade دسته بندی کردن
grade طبقه بندی کردن کلاسه کردن
grade درجه رتبه
grade کلاس کیفیت
grade زبری
grade نوع
grade سطح یا محدوده
grade پایه
grade درجه
grade نوع درجه بندی کردن
grade در پایهای قرار گرفتن
grade درجه بندی
grade انحراف ازسطح تراز
grade درجه شدت
grade مرحله
grade درجه بندی رتبه
technical grade خلوص صنعتی
low grade کم ارزش
cotton grade درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
low grade کم اثر
low grade کم درجه
make the grade <idiom> منظم کردن، موفق بودن ،حاضر شدن
low grade کم طبقه بندی
pay grade ضریب حقوقی
analytical grade خلوص ازمایشگاهی
grade crossing تقاطع شاهراه
pay grade ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
grade crossing تقاطع راه اهن
grade norm هنجار کلاسی
grade line خط مبنا
grade equivalent معادل کلاسی
fuel grade درجه سوخت
field grade افسر ارشد درجه افسر ارشدی
field grade رده رزمی
field grade افسر ارشد ارتش
conduct grade درجه هدایت یک ماده
conduct grade نمره انضباط
company grade پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
grade school مدرسه ابتدایی
company grade در رده گروهان
analytical grade خلوص واکنشگری
grade crossings تقاطع راه اهن
grade crossings تقاطع شاهراه
grade crossing تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
grade of channel درجه کانال
grade scale مقیاس کلاسی
high grade خیلی پیشرفته پرقدرت
grade crossings تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
high grade مرغوب
high grade عالی
high grade قوی
high grade درجه اعلی
grade score نمره کلاسی
high grade steel فولاد قیمتی
captain junior grade ناخدا دوم
high grade steel فولاد درجه بالا
age grade scaling مقیاسیابی سنی- کلاسی
high grade product محصول درجه یک
lieutenant junior grade ناوبان یکم
lieutenant juinior grade ستوان سوم
premium grade petrol بنزین سوپر
primary standard grade خلوص استاندارد اولیه
forging grade steel فولاد اهنگری
high grade zink زینک فریف
voice grade channel مجرای از درجه صدایی
voice grade channel کانال ارسال گفتار
voice grade channel ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
low grade defective عقب مانده ذهنی تراز پایین
high grade petrol بنزین سوپر
He was granted a grade promotion. یک پایه ترفیع ( ارتقاء درجه ) گرفت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com