Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
green pepper
فلفل سبز
Other Matches
pepper
فلفل زدن به تیرباران کردن
pepper
فلفلی باضربات پیاپی زدن
pepper
فلفل کوبیده
pepper
فلفل دلمه ای
pepper
فلفل پاشیدن
to pepper with stones
سنگ زدن
sweet pepper
فلفل شیرین
pepper sauce
ترشی فلفل
pepper pot
اش تندهندی
water pepper
زنجبیل سگ
pepper pot
فلفل دان
water pepper
فلفل ابی
white pepper
فلفل سفید
long pepper
دار فلفل
red pepper
فلفل قرمز
salt-and-pepper
نمک و فلفل
salt-and-pepper
فلفل نمکی
salt-and-pepper
خاکستری
cayenne pepper
پودر فلفلقرمز
pepper mill
فلفل سا
pepper pot
فلفل پاش
pepper mill
فلفل ساب
hot pepper
بوته فلفل قرمز
hot pepper
فلفل قرمز
guinea pepper
فلفل قرمز هندی فلفل فرهنگی
pepper and salt
فلفل نمکی
pepper and salt
پارچه فلفل نمکی رنگ فلفل نمکی
pepper box
فلفل دان
pepper box
ادم اتشی مزاج
pepper caster
فلفل دان
pepper caster
فلفل پاش ششلول
pepper caster
هفت تیر
pepper castor
فلفل دان
pepper castor
فلفلپاش
pepper castor
ششلول
pepper castor
هفت تیر
to pepper with stones
سنگسار کردن
chilli pepper
فلفل قرمز
pepper box
فلفل پاش
pepper plant or vine
درخت فلفل
pepper corn rent
اجاره فاهری
pepper corn rent
اجاره اعتباری
pepper corn rent
اجاره غیر واقعی
green
رنگ سبز
green
بی تجربه
green
ترو تازه نارس
green
تازه
green
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green PC
رایانه زیست بوم دوستانه
green
سبزیجات
green
سبز کردن
through the green
منطقه قابل استفاده در بازی گلف
green
سبزه چمن
green
معتدل
green PC
رایانه سبز
green
خرم
green
<idiom>
green
سبزشدن
green
سبز
prophet's green
رنگ سبز نبی
[این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
malachite green
سبز مالاشیت
green run
اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
mead green
سبز چمنی
olive green
رنگ سبز زیتونی روشن
pace of the green
سرعت گوی
pea green
زرد مایل بسبز
sap green
رنگ زرد مایل به سبز سیر
pea green
سبز نخودی
Green architecture
معماری سبز
to turn green
سبز رنگ شدن
green beans
لوبیا سبز
green roof
[سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
Green architecture
[ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
green stool
مدفوع سبز رنگ
[پزشکی]
deep green
رنگ سبز تند و تیره
green ball
توپسبز
green beam
شعلهیسبز
green cabbage
کلمسبز
green peas
نخودفرنگی
green russula
نوعیقارچسبز
green space
فضایسبز
green walnut
گردویتازه
bottle green
سبزپررنگ
Green Beret
تکاور - کماندو
green fingers
متبحردرپرورشگیاهانوسبزیجات
By the green grass .
کنار چمن های سبز وخرم
Green Party
حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
green salad
سالادسبز
Light green.
رنگ سبز روشن
green thumb
<idiom>
green with envy
<idiom>
pomona green
رنگ سبزو زردامیخته بهم که زردی ان بیشترنمایان باشد
practice green
شروعبهسبزشدن
sea green
رنگ سبز مایل بابی
to incline to green
بسیبزی زدن
to incline to green
یا مایل بودن
as green as grass
<idiom>
کم تجربه و ناشی
Green Paper
برگهنظرخواهی
village green
میدان دهکده
green with envy
از حسادت ترکیدن
Green Berets
سبز کلاهان
green card
کارت سبز
green cards
کارت سبز
green peppers
فلفل سبز
Dear Mr. Green .
آقای گرین عزیز ( محترم )
long green
دلار کاغذی پشت سبز
green jaundice
سبزی
green crop
علف تازه
green corn
ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
green concrete
بتن تر
green concrete
بتن تازه
green concrete
بتن تازه ریخته شده
Green Book
مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
green bone
نیزه ماهی
green blind
نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
green dragon
ارن
green dragon
فیل گوش
green house
گرمخانه
green house
گلخانه
green gun
لوله پرتاب سبز
green flag
پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
green eyed
حسود
green eye
حسد
green eye
رشک
green dragon
درافیون
green dragon
لوف کبیر
green bice
رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
green bean
لوبیای سبز
green crop
علیق سبز
bowling green
چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
pea-green
سبز نخودی
green belts
کمربند سبز
green belt
کمربند سبز
green revolution
انقلاب سبز
putting green
قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
putting green
چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
almond green
رنگ مغز پستهای
bromocresol green
سبز برموکرزول
green alga
جلبک سبز
grass green
رنگ سبز چمنی
forest green
رنگ سبز تیره مایل بزرد
forest green
سبز زیتونی
emerald green
سبززمردی
emerald green
زمردین
emerald green
زمردی
drive the green
با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
dark green
سبزسیر
green light
چراغ سمت راست
green jaundice
یرقان سبز
long green
اسکناس پشت سبز
green tea
چایی سبز
green tea
چای سبز
green stuff
سبزیجات
green wood
چوب تر
green stick
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
green soap
صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
green stuff
سبزی
green sand
ماسه تر
green thumb
استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
green thumbed
کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
green turtle
لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
kendal green
پارچه پشمی سبزرنگ
jade green
رنک سبزمایل به ابی
jade green
رنگ سبز یشمی
in the green tree
بخت سبز
in the green tree
خوشبخت
in the green tree
سرسبز
green vitriol
زاج سبز
green vegetable
سبزی خوراکی
green room
انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
green phosphor
فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
green peak
دارکوب سبز
green old age
پیری باتندرستی وزنده دلی
green mold
کفک سبز
green old wound
زخم تازه
green meat
گیاه خوراکی
green meat
سبزی
green onion
پیازچه
green pea
نخود اتابکی
green old wound
زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد
green meat
گوشت کهنه
green pea
نخود سبز
green manure
گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
to paint adoor green
رنگ سبز بدری زدن
give someone the green light
چراغ سبز نشان دادن
Here ist my Green card.
بفرمائید این کارت سبز من است.
all nature looked green
همه جا سبز بود
moss green color
رنگ سبز ماشی
moss green color
سبز جلبکی
green with a blue tint
سبز مایل به ابی
green sand mold
قالب تر
to paint adoor green
دری را رنگ سبز زدن
yellow green alga
جلبک دارای رنگدانه زرد تا سبز
crown green bowls
بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
red, green, blue
سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
fine green marble
سنگ گندمی
give someone the green light
<idiom>
اجازه ادامه به کار رادادن
green sand molding
قالب ریزی تر
green mountain boy
مرد بومی یا ساکن ورمونت
This painting has a green background.
زمینه این تابلو سبز است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com