English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (8 milliseconds)
English Persian
green salad سالادسبز
Other Matches
salad سالاد
salad dressings چاشنی وادویه مخصوص سالاد
salad fork چنگالسالادخوری
fruit salad سالاد میوه
word salad اشفته گویی
potato salad سالاد سیب زمینی
to dress [salad] چاشنی زدن [آرایش دادن ] [سالاد]
salad dish فرفسالاد
salad crisper جایگاهسبزیجات
salad bowl کاسهسالاد
salad plate بشقابسالادخوری
word salad سالاد کلمات
salad spinner سالادخردکن
salad burnet مشکک
salad days ایام جوانی وبی تجربگی
salad oil روغن زیتون اعلی
salad dressing چاشنی وادویه مخصوص سالاد
to dress a salad with mayonnaise مزین کردن [ترتیب دادن ] سالاد با مایونز
green PC رایانه سبز
green PC رایانه زیست بوم دوستانه
through the green منطقه قابل استفاده در بازی گلف
green <idiom>
green تازه
green سبز
green خرم
green ترو تازه نارس
green رنگ سبز
green سبزیجات
green سبزشدن
green سبز کردن
green سبزه چمن
green چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green معتدل
green بی تجربه
green pepper فلفل سبز
green cards کارت سبز
green card کارت سبز
Green Berets سبز کلاهان
to incline to green بسیبزی زدن
village green میدان دهکده
to incline to green یا مایل بودن
sea green رنگ سبز مایل بابی
sap green رنگ زرد مایل به سبز سیر
in the green tree سرسبز
in the green tree بخت سبز
jade green رنگ سبز یشمی
jade green رنک سبزمایل به ابی
in the green tree خوشبخت
kendal green پارچه پشمی سبزرنگ
long green اسکناس پشت سبز
long green دلار کاغذی پشت سبز
malachite green سبز مالاشیت
mead green سبز چمنی
olive green رنگ سبز زیتونی روشن
pace of the green سرعت گوی
pea green زرد مایل بسبز
pea green سبز نخودی
pomona green رنگ سبزو زردامیخته بهم که زردی ان بیشترنمایان باشد
green wood چوب تر
green peppers فلفل سبز
By the green grass . کنار چمن های سبز وخرم
green thumb <idiom>
green with envy از حسادت ترکیدن
as green as grass <idiom> کم تجربه و ناشی
deep green رنگ سبز تند و تیره
prophet's green رنگ سبز نبی [این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
green stool مدفوع سبز رنگ [پزشکی]
Green architecture معماری سبز
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
green roof [سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
green beans لوبیا سبز
to turn green سبز رنگ شدن
Dear Mr. Green . آقای گرین عزیز ( محترم )
Light green. رنگ سبز روشن
Green Party حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
green ball توپسبز
green beam شعلهیسبز
green cabbage کلمسبز
green peas نخودفرنگی
green russula نوعیقارچسبز
green space فضایسبز
green walnut گردویتازه
practice green شروعبهسبزشدن
bottle green سبزپررنگ
green with envy <idiom>
Green Beret تکاور - کماندو
green fingers متبحردرپرورشگیاهانوسبزیجات
Green Paper برگهنظرخواهی
green vitriol زاج سبز
emerald green زمردین
green corn ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
green crop علیق سبز
green dragon ارن
green dragon فیل گوش
green dragon لوف کبیر
green dragon درافیون
green eye رشک
green eye حسد
green eyed حسود
green flag پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
green gun لوله پرتاب سبز
green house گلخانه
green house گرمخانه
green jaundice سبزی
green jaundice یرقان سبز
green concrete بتن تازه
green concrete بتن تازه ریخته شده
emerald green زمردی
forest green سبز زیتونی
drive the green با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
dark green سبزسیر
forest green رنگ سبز تیره مایل بزرد
grass green رنگ سبز چمنی
green alga جلبک سبز
emerald green سبززمردی
bromocresol green سبز برموکرزول
almond green رنگ مغز پستهای
green bean لوبیای سبز
green bice رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
green blind نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
green bone نیزه ماهی
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
green manure گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
green meat گوشت کهنه
green concrete بتن تر
green phosphor فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
green room انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
green run اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
green sand ماسه تر
green crop علف تازه
green light چراغ سمت راست
green soap صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
green stuff سبزی
green stuff سبزیجات
green tea چای سبز
green tea چایی سبز
green thumb استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
green thumbed کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
green turtle لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
green vegetable سبزی خوراکی
green onion پیازچه
putting green چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
bowling green چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
pea-green سبز نخودی
green belts کمربند سبز
green old age پیری باتندرستی وزنده دلی
green old wound زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد
green old wound زخم تازه
green mold کفک سبز
green belt کمربند سبز
green pea نخود سبز
green pea نخود اتابکی
green meat گیاه خوراکی
green peak دارکوب سبز
green meat سبزی
green revolution انقلاب سبز
putting green قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
moss green color رنگ سبز ماشی
give someone the green light چراغ سبز نشان دادن
all nature looked green طبیعت سراسر سبز بود
moss green color سبز جلبکی
crown green bowls بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
fine green marble سنگ گندمی
green sand mold قالب تر
yellow green alga جلبک دارای رنگدانه زرد تا سبز
to paint adoor green رنگ سبز بدری زدن
to paint adoor green دری را رنگ سبز زدن
green mountain boy مرد بومی یا ساکن ورمونت
green with a blue tint سبز مایل به ابی
red, green, blue سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
red, green, blue سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
red green blindness رنگ کوری سبز- قرمز
green sand molding قالب ریزی تر
all nature looked green همه جا سبز بود
To turn green with envy. از حسد ترکیدن
This painting has a green background. زمینه این تابلو سبز است
green barley for fodder قصیل
green barley for fodder خصیل
give someone the green light <idiom> اجازه ادامه به کار رادادن
Here ist my Green card. بفرمائید این کارت سبز من است.
red green blue monitor مانیتور قرمز- سبز- ابی
A green leaf is the gift of a dervish . <proverb> برگ سبزى است تیفه درویش .
the Green Dot® [recycling symbol] علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]
As sure as [God made] little green apples he'll be back. او [مرد] صد در صد دوباره می آید.
Green tea is esteemed for its health-giving properties. ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com