English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
growth ring دایره سالیانه
growth ring دایره رشد
Other Matches
ring wall or ring fence حصار گرد
ring wall or ring fence پرچین یامحجرگرداگرد
growth بلوغ
growth نمو
growth اثر حاصل
growth نمود
growth روش
growth افزایش ترقی
growth پیشرفت
growth گوشت زیادی تومور
growth چیز زائد
growth نتیجه
growth رشد
mental growth رشد ذهنی
horizontal growth رشد افقی
growth stocks سهام پر سود
ovular growth رشد تخمچه
climate for growth محیط رشد
bangaloid growth خانه ییلاقی
mushroom growth زود رویی
mushroom growth رویش تند
zero population growth رشد جمعیت صفر
zero economic growth نرخ رشد اقتصادی صفر
vertical growth رشد عمودی
lush growth رشد سرسبز
ovular growth رویش تخمک
climate for growth شرایط لازم برای رشد
growth reaction واکنش رشد
growth areas نواحی رشد
growth line خطرشد
growth centers مراکز رشد
growth company شرکت در حال گسترش
growth curve منحنی نمو
growth effects اثار رشد
growth factor عامل رشد
epitaxial growth رشد همبافته
economic growth رشد اقتصادی
growth motives انگیزههای رشددهنده
crystalline growth نمو بلورین
crystalline growth رشد بلورین
crystal growth رشد بلور
growth poles قطبهای رشد
growth rate نرخ رشد
geometric growth رشد هندسی
growth factors عوامل رشد
quick growth تندرویی
steady growth رشد پایدار
self sustaining growth رشد خود پایدار
sustaining growth رشد مداوم
proportional growth رشد تناسبی
stable growth رشد با ثبات
population growth رشد جمعیت
unbalanced growth رشد نامتوازن
unbalanced growth رشد نامتعادل
quick growth رشدسریع
particle growth رشد ذره
characters of economic growth خصوصیات رشد اقتصادی
balanced growth model الگوی رشد متوازن
rate of economic growth نرخ رشد اقتصادی
stages of economic growth مراحل رشد اقتصادی
steady state growth رشد پایدار
crystal growth affinity رشد خواهی بلور
step growth polymerization بسپارش مرحلهای
steady state growth رشد مداوم
current rate of growth نزخ رشد جاری
rate of crystalline growth سرعت نمو تبلور
potential rate of growth نرخ رشد بالقوه
warranted rate of growth نرخ رشد تضمین شده
chain growth polymerization بسپارش زنجیری
chain growth polymerization بسپارش افزایشی
general rate of growth نرخ عمومی رشد
undersirable rate of growth نرخ رشد نامطلوب
natural rate of growth نرخ رشد طبیعی
annual rate of growth نرخ رشد سالانه
stages theory of economic growth نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
hidden momentum of population growth سبب گستردگی والدین اینده میشود
full employment rate of growth نرخ رشد در اشتغال کامل
hidden momentum of population growth نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
hidden momentum of population growth به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
ring up به کسی تلفن کردن
to ring up کسیرا پشت تلفن خواستن
ring with منعکس کردن
ring off قطع کردن تلفن
ring off قطع کردن تلفن یا مکالمه تلفنی
ring d. قمری
v ring تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
ring d. فاخته
o-ring حلقهoشکل
o ring واشر
to ring up با زنگ فراخواندن
to ring up تلفن کردن به
to ring the changes کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
v ring مثلث شکاف درجه
to ring off قطع کردن
to ring off بریدن
to ring for با زنگ صدا کردن
there was no ring کسی زنگ نزد
there was no ring کسی تلفن نکرد
x ring دایره مرکزی هدف تیراندازی
ring صدای زنگ تلفن طنین
ring لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
ring تلفن زدن
ring احاطه کردن
ring تلفن حلقه
ring up <idiom> تلفن زدن
ring up <idiom> اضافه کردن آمار پولی
ring حلقه زدن
ring چرخ خوردن
ring صحنه ورزش
ring تویولوژی شبکه که در آن سیم پیچی به ترتیب ایستگاههای کاری را بهمم وصل میکند
ring سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
ring ناقوس
ring زنگ زدن
ring رینگ بوکس
ring احاطه کردن زنگ اخبار
ring صدا کردن
ring گرد امدن
ring میدان
ring نوعی شبکه که هر ترمینال آن در حلقه یکی پس از دیگری متصل هستند
ring طوقه
ring جسم حلقوی
ring گود
ring طنین انداختن صدای زنگ
ring محوطهای باطناب محصور شده به اندازه 6 متر مربع
ring حلقه
ring محفل
ring گروه
ring عرصه
ring انگشتر میدان
there is a ring at the door دم در زنگ میزنند
ear-ring گل آویز
eye ring هرقهچشم
Lantern ring رینگ مشبک یا پنجره ای
split ring فنر نمونه گیر
to ring a bull حلقه دربینی گاوکردن
ring topology در حلقه بهم وصل هستند
ring topology معماری شبکه که هر گره
ring tension کشش حلقوی
ring tailed دم حلقهای
ring tailed دارای حلقههای رنگی در دم
seal ring خاتم
seal ring انگشتر خاتم
the ring finger بنصر
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
the ring finger انگشت حلقه
speed ring میز سایت
snap ring خار حلقوی
slip ring اسلیپ رینگ
slip ring حلقه سایشی
six membered ring حلقه شش عضوی
teething ring حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد
ring structure ساختار حلقهای
setting ring حلقه استقرار یا ثبات
setting ring حلقه تنظیم کننده
ear-ring آویز
setting ring حلقه تنظیم
focusing ring حلقهکانونی
ring gate دهانهحلقوی
ring motorway شاهراهحلقوی
ring nut حلقهمهره
ring post لبهزمینبوکس
ring step پلههایورودبهزمینبوکس
sealing ring حلقهآببند
solitaire ring حلقهتکنگینی
stay ring حلقهثابت
retaining ring حلقهنگهدارنده
rein ring دهانهحلقه
pulling ring حلقهکشش
double ring گوددوبله
focussing ring حلقهکانون
hang-up ring حلقهمحلآویزسشوار
hoisting ring حلقهاتصال
keeper ring حلقهنگهدارنده
lock ring حلقهقفل
locking ring حلقهقفلکننده
to ring the knell of anything فاتحه چیزی راخواندن
tip-ring حلقهنوک
dioptric ring حلقهانکسارنور
gas ring لولهگازچراغخوراکپزی
To be in the ring (arena). تو گود بودن ( درمتن قرار داشتن )
ring a bell <idiom> یک مرتبه موضوعی را به خاطر آوردن
walking ring پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
to tilt at the ring سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
arch-ring منحنی باربر
corbel-ring نواره
to ring the knell of anything موقوف شدن چیزی را اعلام کردن یاجار زدن
umbrella ring حلقهچتر
trim ring حلقهدورشعله
annual ring حلقهیکساله
cooker ring شعلهیگاز
class ring حلقهطبقهای
cheek ring حلقهاصلی
burner ring حلقهچراغخوراکپزی
bucket ring زبانهحلقه
bottom ring حلقهزیرین
band ring حلقهنواری
treble ring حلقهسهلایه
to ring the curtain up or down پرده نمایش را باصدای زنگ بالاوپائین بردن
prize ring گود مسابقه
jack ring طوق جک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com