Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (8 milliseconds)
English
Persian
hair clip
گلسر
Other Matches
clip
بست
clip
شانه فشنگ
clip
خشاب
clip
دستگیره
clip
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clip
ترمینال باطری بست
clip
لوله
clip
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clip-on
متصلبهم
clip-on
<adj.>
گیره دار
[چیزی با گیره برای بستن]
clip
قلاب نوار
clip
بست مخصوص کابل و سیم
clip
گیره
clip
پشم چینی کوتاه کردن
clip
برش
clip
موزنی
clip
مفصل کابل
clip
شانه فشنگ گیره کاغذ
clip
گیره یاپنس چیدن
clip
بغل گرفتن
clip
محکم گرفتن
clip someone's wings
<idiom>
محدود کردن فعالیت یاامکانات شخصی
brace clip
سگکبندشلوار
paper clip
گیرهی کاغذ
wave clip
گیرهفر
grid clip
اتصال شبکه
grid clip
ترمینال شبکه
grid clip
گیره
fuse clip
گیره فیوز
clip joint
<idiom>
شغل سطح پایینی که پراز کلاهبرداری باشد
branch clip
گوشیپزشکی
bulldog clip
گیرهورق
to clip one's wings
دست
pipe clip
گیره لوله
clip earrings
گوشوارهگیرهدار
test clip
گیره ازمایش
join clip
گیره اتصال
stage clip
سطحنمایش
toe clip
کلیپپا
to clip one's wings
کسیرابستن هزینه کسی رامحدودکردن بال کسیراچیدن
yarn clip
گیرهنخبافندگی
fahnestock clip
گیره فنری
clip ejector
خشاب پران
alligator clip
انبر سوسماری
clip laten
خشاب گیر
cable clip
پل کابل
clip art
هنر ارایش
clip angle
نبشی قوسی
clip ejector
شانه پران
crocodile clip
گیره تمساح
clip laten
شانه گیر
hard clip area
حدودی که خارج از ان خطوط نمیتوانند روی یک رسام دیجیتالی رسم شوند
tube retention clip
گیرهنگهدارندهلوله
water bottle clip
گیرهنگهدارندهغمغمه
soft clip area
محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
She had let her hair down .
موهایش را ریخته بود روی شانه اش
against the hair
ازبیراهه
hair
زلف
hair
گیسو
to keep ones hair on
دست پاچه نشدن
to keep one's hair on
خون سردبودن
to keep one's hair on
دست پاچه نشدن
to a hair
بادقتی هرچه تمامتر
to a hair
موبمو
hair
مو
keep one's hair on
خونسردبودن
keep one's hair on
دست پاچه نشدن
hair
موی سر
let down one's hair
<idiom>
تمدد اعصاب کردن
in one's hair
<idiom>
عصبانی کردن شخصی
out of one's hair
<idiom>
ازشر کسی راحت شدن
to let down one's hair
غفلت کردن از خود
hair
[الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
to let down one's hair
کنترل از دست دادن
hair dryer
سشوار
goat hair
موی بز
[الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
to part one's hair
فرق سر خود را باز کردن
hair bulb
ساقهمو
To part ones hair .
فرق سر باز کردن
hair tint
رنگ مو
loss of hair
ریزش مو
[پزشکی]
hair loss
ریزش مو
[پزشکی]
hair grip
سنجاقسر
hair roller
بیگودی
My hair is falling.
موهایم دارد می ریزد
To dye ones hair.
موها را خاموش کردن
My hair is growing.
موهایم دارد بلند می شود
hair-grip
تل - گلسر
hair's breadth
آنچهبهفاهراتفاقنیفتادهاست
It is exact to hair.
مو نمی زند ( کاملا"یکسان است )
camel hair
پارچهکلفتو پشمی
hair loss
آلوپسی
[پزشکی]
loss of hair
آلوپسی
[پزشکی]
some hair gel
کمی ژل مو
I'd like some hair gel.
من کمی ژل مو میخواهم.
My hair is falling out.
موهای سرم دارند میریزند.
mane hair
موی یال
hair shaft
ساقهمو
wavy hair
گیسوی مجعد
wavy hair
موی فردار
hair raising
مهیج
hair esthesiometer
بساوایی سنج مویی
hair follicle
پیاز مو
hair line
طناب مویی
hair line
خط سربالایی دراخرحروف
hair pencil
قلم مو
hair pulling
مو کنش
hair pulling
کندن مو
hair raiser
مهیج
hair raiser
موی برتن سیخ کننده
camels hair
پارچه پشم شتر
hair shirt
پیراهن مویی که برای ریاضت میپوشند
hair sieve
الک مویی
hair crack
شکاف خوردگی ترک خوردگی
hair crack
ترک مویی
hair crack
ترک موئی
hair raising
ترسناک
hair-raising
مهیج
hair-raising
ترسناک
camel's hair
کرک یا پشم شتر پارچه پشم شتر
camels hair
کرک یاپشم شتر
hair brush
ماهوت پاک کن
cross hair
تار موی وسط دوربین
cross hair
خط داخل دوربین
disheveled hair
موی ژولیده
disheveled hair
زلف پریشان
hair cells
یاختههای مویی
hair compass
پرگار سوزنی
hair seal
خوک پرموی بی گوش
to put up ones hair
مویاگیس خودرازنانه درست کردن
hair spring
فنر رقاصک
hair stroke
خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
part the hair
فرق بازکردن
hair worm
کرم رشته
hair stroke
نازک کاری درخوشنویسی
matted hair
موی کرک شده
hair trigger
ماشه دوم تفنگ
hair trigger
باسانی حرکت کننده
hair worm
کرم پیوک
hair worm
کرم مویی
he did not turn a hair
خم به ابرویش نیاورد
pubic hair
موی زهار
hair splitting
موشکاف
hair space
فضای باریکی درچاپ
hair space
باریکه
to powder the hair
پودر به مد یا بسرزدن
hair splitter
ادم مو شکاف
to part the hair
فرق گذاشتن موی را از هم باز کردن
he did not turn a hair
هیچ خستگی وانمودنکرد
to part the hair
فرق باز کردن
tangled hair
موی ژولیده یادرهم وبرهم
hair splitting
موشکافی
split hair
موشکافی
I'd like a shampoo for dry hair.
من یک شامپو برای موهای خشک میخواهم.
root-hair zone
بخشموییریشه
hair colour
[British]
رنگ مو
cross hair reticule
تار چلیپا
one's hair stands on end
موی تن ادم راست میشود
einnow not thy hair
زلف بربادمده
hair of golden wire
گیسوان طلایی
He (his hair) turned grey.
مویش خاکستری شد
You have cut my hair very short .
سرم را ( موهایم را ) خیلی کوتاه کردید
Comb ( brush ) your hair .
موهایت را شانه کن
I found a hair in the soup .
توی سوپ یک موبود (پیدا کردم )
My hair stood on end .
مو بر بدنم راست شد ( از وحشت وغیره )
To get in somebodys hair . To irritate someone.
موی دماغ کسی شدن
hair stand on end
<idiom>
سیخ شدن موها ازترس
hair pin bend
مارپیچ
I'd like a shampoo for normal hair.
من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
hair roller pin
سوزنبیگودی
hair pin bend
مارپیچ کوهستان
I'd like a shampoo for greasy hair.
من یک شامپو برای موهای چرب میخواهم.
Straight hair (road,line).
موی ( جاده و خط ) صاف
Thick ( sparse , thin ) hair .
موی پرپشت ( کم پشت )
It makes ones hair stand on end .
موبرتن آدم راست می شود
make one's hair stand on end
<idiom>
ترسیدن
Not to turn a hair. Not to bat an eyelid.
خم به ابرو نیاوردن
To spilt hair . To make a fine distinction .
مورااز ماست کشیدن ( مو شکافی کردن )
semi-permanent hair color
[American]
رنگ مو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com