English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
half court زمین سرویس
half court قسمت سرویس زمین تنیس
Other Matches
It is for the Court to fix the terms. [ The terms are a matter for the Court to fix.] این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
court محکمه
court زمین ورزشهای محوطهای
court عشق بازی کردن
court دادگاه
court خواستگاری
court دادگاه افهار عشق
court حیاط
right court زمین سرویس سمت راست
to take somebody to court کسی را محاکمه کردن
court بارگاه
court of a محکمه استیناف
out of court داد باخته
ad court زمین سرویس سمت چپ تنیس
the court above محکمه بالاتر
court دربار
to appear before the court در دادگاه ظاهر شدن
out of court محکوم علیه
right service court داورسرویسراست
court referee داورزمینبازیسرپوشیده
centre court حیاطمیانی
law court دادگاه قضایی
kangaroo court دادگاه غیرقانونی
court of law دادگاه
out of court settlement توافق بدون محکمه [حقوق]
crown court دادگاهیدر انگلستانو ولز
High Court دادگاهویژهجرائممهم
hold court <idiom> همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
kangaroo court <idiom>
to settle out of court به توافق رسیدن خارج از دادگاه
kangaroo court دادگاه مندرآوردی
to apply to a court به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
criminal court دادگاه جنایی
criminal court راز و نیاز کردن
criminal court عشق بازی کردن
criminal court محکمه جنائی
court tennis تنیس داخل سالن
court session جلسه دادگاه
court procedure محاکمه
court plume پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
court order قرار صادره از دادگاه
court of review دادگاه تجدید نظر
court of record در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
cross court بسمت مخالف زمین در قطر
deuce court زمین سرویس سمت راست تنیس
disciplinary court محمکه انتظامی
to have recourse to a court به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
grenade court میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
court yard حیاط
front court محوطه جلو خط سرویس اسکواش
front court نیمهای که به ان حمله میشود
dut of court ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
district court صلحیه
district court دادگاه بخش
disciplinary court دادگاه انتظامی محکمه اداری
court of record دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
high court of دیوانعالی تمیز
municipal court دادگاه داخلی
open court محکمه عمومی
open court دادگاهی که همه مردم حق مراجعه به ان را دارند
out door court زمین هوای ازاد
peace court دادگاه بخش
peace court صلحیه
playing court زمین بازی
police court ضابطین شهربانی
police court کلانتری
police court دادگاه خلاف
police court محکمه خلاف
practice court دادگاه مخصوص رسیدگی به کفالت
president of the court رئیس دادگاه
prize court شعبهای از دادگاه اداره نیروی دریایی که باامور....کاردارد
municipal court دادگاه شهرداری
moot court دادگاه تمرینی دانشجویان حقوق
military court دادگاه نظامی
high court of دیوانعالی کشور
inns of court کانون چهار انجمن قانونی درلندن که حق دارندمردم رااجازه وکالت بدهند
international court دادگاه بین المللی
judicial court محاکم عدلیه
judicial court دادگاههای دادگستری
jurisdiction of the court صلاحیت دادگاه
kangoroo court دادگاه پوشالی و پرهرج ومرج
kangoroo court دادگاه محلی
left court زمین سرویس سمت چپ
odd court زمین سرویس سمت چپ
lower court محکمه تالی
magistrates court دادگاه جنحه
martial court دادگاه نظامی
mid court وسط زمین
probate court دادگاه وصایا و ارث
probate court محکمه امور حسبی
the superme court دیوانعالی کشور
to court favour توجه و التفات کسی را طلب کردن
to pay court عرض بندی کردن
to put out of court شایسته مطرح کردن ندانستن
to put out of court از دستور خارج کردن
traffic court دادگاه تخلفات رانندگی
traffic court دادگاه عبور و مرور
traffic court دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
trailer court محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trial court دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
volleyball court زمین والیبال
volleyball court 9 در 81 متر
court shoe رجوع شود به pump
court shoes رجوع شود به pump
tennis court 07/32 در59/01 متر
tennis court زمین تنیس
supreme court دیوان تمیز
provost court دادگاه پادگانی
provost court دادگاه فرمانداری نظامی یا نیروی اشغالی
rear court انتهای زمین
religious court محکمه شرع
service court محل فرود سرویس
service court محل فرود سرویس اسکواش
motor court متل
squash court زمین بازی اسکواش
summary court دادگاه بدوی
summary court دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
superior court دادگاه عالی
superior court دادگاه تمیز
supreme court دیوان عالی کشور
kangaroo court دادگاه پوشالی
court of inquiry بازپرسی
contempt of court اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
base-court حیات بیرونی
ante-court [اولین صحن در خانه های بزرگ]
to bring somebody before the court [s] کسی را دادگاه بردن
court of appeal دادگاه استان
court of appeal محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
court of appeal دادگاه استیناف
court of appeal دادگاه پژوهش
The ball is in your court. <idiom> حالا نوبت تو است.
court of appeal دادگاه عالی محکمه استیناف
assize court محاکم سیار جنایی
assize court دادگاه جنایی
base court حیاط بیرونی یاعقبی
court rug فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
change court تعویض زمین
court of inquiry دادگاه تفتیش
court of inquiry کمیسیون تحقیق
court division بخش دادگاه
court division دادگاه
juvenile court دادگاه نوجوانان
juvenile court دادگاه اطفال
The ball is in your court. <idiom> حالا نشان بده که چند مرد حلاجی!
court-martial دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialled دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialling دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martials دردیوان حرب محاکمه کردن
court style سبک کورت [دوره جدیدتری از سبک گوتیک شعاع ساز و گوتیک در فرانسه]
contempt of court توهین به دادگاه [جرم جنایی]
master of the court مدیر دفتر دادگاه
court of province دادگاه استان
court of first instance محکمه بدایت
country court دادگاه بخش
contempt og court اهانت به دادگاه
court martial در دادگاه نظامی محاکمه کردن
clerk of the court کاتب
court card بی بی
commercial court دادگاههای صنفی
court martiall دادگاه نظامی
court of first instance دادگاه شهرستان
court martiall شورای نظامی
court of appeals دادگاه استیناف
court of first instance دادگاه بدوی
court martial دادگاه نظامی
court material دادگاه نظامی
court card صورت :شاه
court card سرباز
ball is in your court <idiom> [نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
circuit court دادگاه منطقهای
court of justice دادگاه
court games بازیهای محوطهای
court of iquiry دادگاه رسیدگی
court of grievances دادگاه مظالم
court martial محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
circuit court دادگاه استیناف
court martial order رای دادگاه نظامی
petition to court of first instance عرضحال بدوی
to seek redress in court به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
united court of customs appeals patent and دادگاه متحد استیناف و امورگمرکی و ثبت اختراعات
one who appeals to the supreme court فرجام خواه
the court penalized his act دادگاه عمل او را جزایی تلقی کرد
court of petty offences محکمه خلاف
court of petty offences دادگاه لغزش
court of minor offence محکمه خلاف
purging a contempt of court جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
respondent in court of cassation فرجام خوانده
petition to court of appeal عرضحال استینافی
to apply to the court of arbitration به دادگاه حکمیت رجوع کردن [حقوق]
criminal court division بخش دادگاه جنایی
civil court division بخش دادگاه مدنی
team handball court زمین بازی هند بال
team handball court مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
ping pong court محوطه بازی پینگ پنگ
chief clerk of the court مدیر دفتر دادگاه
left service court داورسرویسچپ
hight court of cassetion دیوان عالی کشور
home court advantage امتیاز بازی در خانه
singles service court سرویستکیزمین
appeal to the supreme court فرجام خواستن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com