Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
half open file
ستون نیمه باز شطرنج
Other Matches
open file
فایل باز
open file
ستون باز شطرنج
open half wave line
خط نیم موج باز
com file
در سیستم عاملهای PC مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان کننده این است که فایل حاوی کد ماشین است به صورت دودویی وتوسط سیستم عامل قابل اجراست
half and half
نصفانصف
half and half
نوعی ابجو انگلیسی
half a d.
نیم دو جین
i thank you be half of
از طرف ... تشکر می کنم
half a d.
شش تا
com file
COفایل
half and half
بالمناصفه
first half
نیمه نخست
I/O file
داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
half
مودمی که در هر لحظه در یک حالت کار میکند.
half
ارسال داده در یک جهت در واحد زمان روی کانال یک سویه
half
کارتن با طول نصفه
half
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
half
مجموعه بیتتها که نیمی از کلمه استاندارد را می گیرند ولی به عنوان واحد مجزا قابل دسترسی اند
half
یکی از دو بخش معادل
to keep on file
درپرونده نگاه داشتن
keep on file
بایگانی کردن
to file off or away
زدودن
file name
نام فایل
to file off
رژه رفتن
file name
نام پرونده
one's better half
زن بطور کنایه
ones better half
زن
second half
نیمه دوم
outside half
هافبک کناری
half way
واقع در نیمه راه
to file off or away
باسوهان بردن
to go off half
بی اندیشه سخن گفتن وزیاددیدن
right half
نیمهراست
associated file
سیستم عامل به طور خود کار از ابتدای برنامه کار بردی آغاز میکند
associated file
وقتی فایل را انتخاب می کنید
associated file
متن یا فایلی که به برنامه کاربردی اصلی اش متصل است
one half of
نیمی از
one half of
یک نصف
to keep on file
ضبط کردن
one is half of two
یکی نیمی است از دو
to go off half
بی گدارباب زدن
half in half out
دو پشتک به عقب با نیم وارو
half
دیسک درایویی که مقابل آن نیمی از حالت استاندارد باشد.
half
حرکت یا نمایش گرافیکی با نیمی از شدت معمولی
file
بایگانی
file
اصلاح کردن
file
به خط کردن
file
ردیف صف به صف کردن
file
پرونده ستون
file
ستون
file
ستون کردن بایگانی کردن
file
رژه رفتن
file
در صف راه رفتن
file
سوهان
file
اهن سای
file
سوهان زدن
file
ساییدن پرداخت کردن
file
پرونده
file
دسته کاغذهای مرتب
file
صورت
file
فهرست
file
قطار
file
صف درپرونده گذاشتن
file
بایگانی کردن
file
در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
file
بخشی از داده روی کامپیوتر
half
نیمی
half
شریک ناقص
half
نیمه نخست
half
بطور ناقص
half
نصف
file
فایل
half
طرف
half
نصفه
half
سو
half
نیم
half way
نیمه راه
file
به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است
half pay
حقوق ناتمام
half view
نیم نما
half section
نیم مقطع
half moon
تربیع اول وثانی زن قحبه
half volley
پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
half relief
نیم برجسته
half reaction
نیم واکنش
half mast
نیم افراشتن پرچم
half moon
نصفه ماه
half moon
هلالی
half moon
هرچیزهلالی شکل
half nephew
پسرنابرادری
half nephew
پسرناخواهری
half of my time
نیمی ازوقت من
half pace
شاه نشین
half pace
تخت گاه
half pace
سکو
half pay
حق انتظار خدمت
half pay
حق مستمری
half penny
سکه نیم پنی
half pint
کوتاه تر از مقدارمتوسط
half pint
کوچک
half mast
نیم افراشتگی پرچم
half truth
حقیقت ناقص
half sovereign
سکه زر ده شیلینکی انگلیس
half staff
نیم افراشته
half step
نیم قدم
half step
نیم گام
half track
خودرو نیمه شنی یا نیم زنجیر
half track
هاف تراک
half tone
سایه روشن زدن
half tone
سایه روشن
half tide
حالت وسط جزر ومد
half timber
الوار کوتاه
half timber
ساخته شده از الوار کوتاه
half time
نصف وقت
half time
نیم وقت
half time
نیمه بازی
half timer
شاگردیکه درنیمی ازوقت خوددرس میخواندودرنیمه دیگرکارمیکند
half tone
نیم پرده
half sole
نیم تخت زدن
half sole
نیم تخت انداختن
half truth
سخن نیم راست
half pint
کوچولو
half thickness
ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
half round
نیم گرد
half round
نیم دایره
half round
گج بری نیم گرد
half seas over
مست خراب
half seas over
پاتیل
half section
نیم برش
half shadow
نیم سایه
half sidestep
روش صعود با اسکی گام به گام
half tracked
نیمه شنی
half sister
خواهر ناتنی
half slip
ژوپن
half slip
زیر پیراهنی
half sole
نیم تخت
half tone
رنگ متوسط سایه رنگ
half back
میان بازی کن
half caste
دارای پدر اروپایی ومادر هندوستانی
half caste
دورگه
half century
05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
half circle
چرخش نمیدایره ژیمناست
half column
نیم ستون
half column
شبه ستون
half court
زمین سرویس
half court
قسمت سرویس زمین تنیس
half crown
سکه معادل دوشلیلینگ وشش پنس
half dead
نیم جان
half deck
نیمه پل
half deck
پل فرعی
half dime
سکه پنج سنتی
half dollar
سکه سیمین نیم دلاری
half dome
نیم گنبد
half duplex
یک طرفه
half duplex
پروتکل کامل یکسو
half cap
سلام با اندک تکانی درکلاه
half cap
نیم سلام
half back
میان
half baked
نیم پخته
half baked
ناپخته ناقص
half baked
خل
half baked
بی تجربه
half baked
خام
half binding
جلدنیم چرم
half blood
نابرادری یا ناخواهری دورگه
half blooded
دورگه
half boot
نیم چکمه
half bound
درپشت وگوشه هاچرمی ودردوطرف پارچهای چرمی پارچهای
half bred
دورگه
half bred
بی تربیت
half breed
از نژاد مختلف
half breed
ادم دورگه
half brother
نابرادری
half brother
برادر ناتنی
half duplex
نیم دو رشتهای
half eagle
سکه زر پنج دلاری
half evergreen
دارای برگهای نیمه سبز درفصل زمستان
half hour
03 دقیقه
half knot
نیم گره
half knot
گره خفتی
half left
فرمان نیم به چپ چپ یا نیم به راست راست
half length
نیم پیکر
half length
تصویر نیم تنه مجسمه نیم تنه
half length
نصف درازا
half life
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
half loaded
سلاح نیمه پر
half loaded
سلاح نیمه خرج گذاری شده
half long
حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
half mad
اندکی دیوانه
half mad
خل
half made
اندکی دیوانه
half made
نیم دیوانه
half mast
نیم افراشتگی
half mast
نیم افراشتن
half hour
نیم ساعت
half hose
جوراب مردانه
half hitching
نیم خفت زدن
half face
نیمرخ
half face
نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
half faced
نیمرخ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com