Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
half tracked
نیمه شنی
Other Matches
tracked
پیگردی کردن
tracked
ردیابی کردن
tracked
تعقیب مسیر کردن
tracked
تعقیب کردن
tracked
در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
tracked
ایز
tracked
ایز راه
tracked
خط سیر
tracked
رد
tracked
زمین بازیهای میدانی
tracked
ادامه گوی در مسیربولینگ
tracked
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked
مسیرطی شده
tracked
باریکه
tracked
لبه
tracked
شیار
tracked
اثر
tracked
خط اهن جاده
tracked
راه
tracked
مسابقه دویدن
tracked
پیدا کردن
tracked
تسلسل
tracked
توالی ردپاراگرفتن
tracked
پی کردن
tracked
رد پا
tracked
مسیر
tracked
اثار
tracked
با طناب کشیدن راه
tracked
جاده
tracked
دنبال کردن
tracked
یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
tracked
محل شیار مشخص روی دیسک مغناطیسی
tracked
شیار روی دیسک مغناطیسی که حاوی آدرس فایل ها و... که روی شیارهای دیگر ذخیره شده اند است
tracked
تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
tracked
نشان
tracked
خط
tracked
مسیر دو
tracked
دنبال کردن یک مسیر به درستی
tracked
راهچه
full tracked
تمام زنجیر
full tracked
تمام شنی
tracked layer
ریل گذار
tracked vehicle
وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
full tracked
خودرو تمام شنی
half and half
نوعی ابجو انگلیسی
half and half
نصفانصف
half way
نیمه راه
half way
واقع در نیمه راه
i thank you be half of
از طرف ... تشکر می کنم
half and half
بالمناصفه
half a d.
نیم دو جین
half a d.
شش تا
one half of
نیمی از
one half of
یک نصف
one is half of two
یکی نیمی است از دو
one's better half
زن بطور کنایه
ones better half
زن
to go off half
بی گدارباب زدن
half
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
outside half
هافبک کناری
half
سو
right half
نیمهراست
first half
نیمه نخست
half
نصفه
half
نیمه نخست
half
نصف
half
طرف
half
شریک ناقص
half in half out
دو پشتک به عقب با نیم وارو
half
نیمی
half
یکی از دو بخش معادل
half
مجموعه بیتتها که نیمی از کلمه استاندارد را می گیرند ولی به عنوان واحد مجزا قابل دسترسی اند
second half
نیمه دوم
to go off half
بی اندیشه سخن گفتن وزیاددیدن
half
نیم
half
حرکت یا نمایش گرافیکی با نیمی از شدت معمولی
half
دیسک درایویی که مقابل آن نیمی از حالت استاندارد باشد.
half
کارتن با طول نصفه
half
بطور ناقص
half
ارسال داده در یک جهت در واحد زمان روی کانال یک سویه
half
مودمی که در هر لحظه در یک حالت کار میکند.
half sister
خواهر ناتنی
half sidestep
روش صعود با اسکی گام به گام
half mad
اندکی دیوانه
half shadow
نیم سایه
half section
نیم مقطع
half slip
ژوپن
half step
نیم قدم
half tone
نیم پرده
half timer
شاگردیکه درنیمی ازوقت خوددرس میخواندودرنیمه دیگرکارمیکند
half time
نیمه بازی
half time
نیم وقت
half time
نصف وقت
half timber
ساخته شده از الوار کوتاه
half timber
الوار کوتاه
half tide
حالت وسط جزر ومد
half slip
زیر پیراهنی
half thickness
ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
half step
نیم گام
half staff
نیم افراشته
half sovereign
سکه زر ده شیلینکی انگلیس
half sole
نیم تخت زدن
half sole
نیم تخت انداختن
half sole
نیم تخت
half tone
رنگ متوسط سایه رنگ
half section
نیم برش
half seas over
پاتیل
half moon
هرچیزهلالی شکل
half nephew
پسرنابرادری
half nephew
پسرناخواهری
half of my time
نیمی ازوقت من
half pace
شاه نشین
half pace
تخت گاه
half pace
سکو
half pay
حقوق ناتمام
half pay
حق انتظار خدمت
half pint
کوتاه تر از مقدارمتوسط
half pint
کوچک
half pint
کوچولو
half reaction
نیم واکنش
half relief
نیم برجسته
half round
نیم گرد
half moon
هلالی
half moon
تربیع اول وثانی زن قحبه
half moon
نصفه ماه
half seas over
مست خراب
half pay
حق مستمری
half round
گج بری نیم گرد
half life
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
half loaded
سلاح نیمه پر
half loaded
سلاح نیمه خرج گذاری شده
half long
حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
half mad
خل
half made
اندکی دیوانه
half made
نیم دیوانه
half mast
نیم افراشتگی
half mast
نیم افراشتن
half mast
نیم افراشته
half mast
نیم افراشتگی پرچم
half mast
نیم افراشتن پرچم
half round
نیم دایره
half tone
سایه روشن
half-timbering
ساختمان نیمه چوبی
He is only half a man .
مردانگی ندارد (فاقد قدرت وشجاعت )
half-term
تعطیلیبینترم
half-price
نیمبها
half-day
کارنیمروز
half board
هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
left half
نیمهچپ
half-slip
زیرداخلی
half-side
نصفیکطرف
half-glasses
عینک یک چشمی
half indexing
فهرستسازینیمه
half handle
نیمدسته
half barb
پیکاننصفه
fly half
نیمهپرتابمرتفعتوپ
go off half-cocked
<idiom>
صحبت یا انجام کاری بون آمارگی قبلی
half-baked
<idiom>
احمق
half-pace
شاه نشین نیم گرد
half-moon
سنگر نیم هلالی
half-figure
پیکره انتهایی
half-bat
آجر نیمه
Give me half
[some of it]
of it!
نصف آن
[یکخورده از آن]
را به من بده!
half price
نصف قیمت
for half board
برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
for half board
برای نیم پانسیون
meet someone half-way
<idiom>
به توافق رسیدن با کسی
six of one and half-a-dozen of the other
<idiom>
دوقلو بودن
have half a mind
<idiom>
احساس وسوسه کردن بیشتر از تحمل نداشتن
half the battle
<idiom>
قسمت بزرگیاز کار
centre half
نیمهمیانی
to see with half an eye
ازگوشه چشم دیدن
to meet half way
درنیمه راه کسی را دیدن یابرخورد کردن
half yearly
شش ماهه
half word
نیم کلمه
half worcester
ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 9 یا 2 و 8 را جامی گذارد
half width
نیم پهنا
half way houses
خانههای امادگی
half-timbered
نیمه چوبی
half volley
ضربه بلافاصله پس ازتماس توپ با سطح
half volley
پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
half view
نیم نما
half truth
حقیقت ناقص
half truth
سخن نیم راست
half track
خودرو نیمه شنی یا نیم زنجیر
half track
هاف تراک
half yearly
نیم ساله
he did half swear
سخت سوگندیادکردن
standoff half
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
right half back
نگهبان راست
half-column
نیمه ستون
one and half pass
یک و نیم گذری
of half blood
ناتنی
meet half way
مصالحه کردن سازش کردن
meet half way
مدارا کردن
lap half
پیوند نیم نیم
it is not half bad
انجا بداست
it is not half bad
هیچ بد نیست
it is half cooked
نیم پخته است
i had half a mind to go
چندان مایل برفتن نبودم انقدر ها میل نداشتم بروم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com