Dictiornary-Farsi | hand plane | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
hand plane	رنده کردن دستی


Other Matches

Hand to hand fighting	جنگ تن به تن
to shuffle from hand to hand	دست بدست کردن
pass from hand to hand	ترتب ایادی
plane	صاف هواپیما
plane	هموار
plane	رنده کردن
plane	سطح مستوی
plane	صفحه
plane	صاف مسطح
plane	جهش شبیه پرواز سطح تراز
plane	صاف کردن پرواز
plane	با رنده صاف کردن
plane	سطح هموار
plane	افقی سطح افق افقی کردن
plane	یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
z-plane	صفحه مختلط [ریاضی]
plane	سطح تراز مسطح
plane	سطح صاف
plane	رویه هموار
plane	هواپیما
to plane a way or down	بارنده صاف کردن
plane	مسطح
plane	رنده
incline plane	سطح مایل
jack plane	رنده درشت تراش
crystal plane	سطح کریستالی
cross plane	رنده کردن
crystal plane	سطح بلوری
crossing plane	سطح تقاطع
horizontal plane	صفحه عرضی
inclined plane	سطح شیبدار
back plane	یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
attack plane	هواپیمای تک
inclined plane	سطح مورب
into plane service	تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
jack plane	رنده دستگاه
jack plane	رنده بزرگ
jointing plane	رنده دستگاه
jointing plane	رنده بلند
map plane	سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
inclined plane	سطح شیب دار
battle plane	هواپیمای جنگی
incline plane	غفلت گاه
core plane	صفحه چنبره ها
compass plane	رنده سینه
cleavage plane	سطح مرزی
chord plane	صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
transverse plane	صفحه افقی
transverse plane	صفحه عرضی
image plane	سطح تصویر
incidence plane	صفحه تابش
plane of incidence	صفحه تابش
bedding plane	بستره
air plane	طیاره
tooth plane	رنده دندانه دار
focal plane	افق کانونی
focal plane	صفحه کانونی
To board a plane.	سوار هواپیما شدن
What time does the plane take off?	چه وقت هواپیما پرواز می کند؟
frontal plane	سطح تاجی
plane [Platanus]	درخت چنار
complex plane	صفحه مختلط [ریاضی]
grooving plane	رنده کام کنی
grooving plane	رنده شیار
gyro plane	سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
scheduled plane	هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
focal plane	افق مار بر کانون عدسی
plane projection	طرحمسطح
crystal plane	صفحه بلور
glide plane	سطح لغزش
cutting plane	صفحه برش
horizontal plane	صفحه افقی
dado plane	رنده کام کنی
rebate plane	رنده کام کنی
datum plane	سطح مبنای ارتفاع
datum plane	افق مبنا
datum plane	سطح مبنای اب دریا
toothing plane	رنده خشخاش
toothing plane	رنده خط گیری
torpedo plane	هواپیمای اژدر افکن
diving plane	پرهزیردریایی
normal plane	توزیع نرمال
plane figure	شکل مسطح
air plane	هواپیما
slip plane	سطح لغزش
polarization plane	صفحه قطبش
plane wave	موج مسطح
plane wave	موج صفحهای
plane table	سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
plane polarized	تابشهای الکترومگنتیک
plane of symmetry	صفحه تقارن
plane of symmetry	سطح تقارن
plane of site	سطح قائم مار بر سکوی تیر
plane of rotation	سطح دوران
plane of reflection	صفحه بازتاب
plane of fire	سطح مبنای مسیر تیراندازی
plane tree	درخت چنار
plane of fire	افق مسیرتیراندازی
symmetry plane	صفحه تقارن
rabbet plane	رنده دو راهه
rabbet plane	رنده کام کنی
slant plane	صفحه مسیر هدف
smooth plane	رنده صاف کاری
smooth with the plane	رنده کردن
sea plane	هواپیمایی دریایی
sash plane	رنده بغل
sagittal plane	صفحه سهمی
smoothing plane	رنده پرداخت
smoothing plane	رنده دو تیغ
routing plane	رنده کفرند
routing plane	رنده تهرند
rolling plane	صفحه غلطشی
stick plane	رنده میله دار
stick plane	رنده با تیغه گرد
reflection plane	صفحه انعکاس
reflection plane	صفحه بازتاب
plane of fire	سطح تیر
adjustable plane	رنده درجه دار
plane angle	زاویه مستوی
this line is p to that plane	این خط نسبت به ان سطح عموداست
oblique plane	سطح مورب
objective plane	افق هدف
objective plane	سطح افق هدف
passenger plane	هواپیمای مسافربری
normal plane	صفحه قائم
moulding plane	رنده ابزار
middle plane	صفحه میانتار
plane as a pikestaff	مانند آفتاب روشن
plane of departure	سطح قائم مسیر گلوله
plane of asymmetry	سطح مسیر لغزش انحرافی
plane of asymmetry	سطح انحراف مسیر
plane knife	تیغه رنده
plane iron	تیغه نجاری
plane iron	تیغ رنده
plane guard	ناو نجات
plane guard	ناوگارد نجات
plane geometry	هندسه مسطحه
plane of departure	سطح قائم تیر
plane director	نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
plane of bending	صفحه خمش
to miss a flight [plane]	پرواز [خود] را از دست دادن
The plane to ... departs at ... o'clock.	هواپیمای ... ساعت ... پرواز می کند.
scheduled service plane	هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
meteorological datum plane	ایستگاه مبنای هواسنجی
plane table map	نقشه مسطحه عوارض نما
plane polarized light	نور قطبیده مسطح
focal plane shutter	صفحهروم دریچهعدسی
plane sinusoidal wave	موج سینوسی صفحهای
inclined shear plane	سطح برش مایل
negative photo plane	افق شیشه عکاسی
negative photo plane	سطح افق شیشه عکس
plane of mirror symmetry	صفحه تقارن اینهای
mirror plane of symmetry	صفحه تقارن اینهای
backing iron of plane	پشت تیغ
body of carpenter's plane	کوله رنده نجاری
european type plane	رنده فرنگی
to bring to the same plane [height]	به یک صفحه [بلندی] آوردن
high focal plane buoy	ارتفاعکانونیپروانهراهنمایشناور
on the one hand <adv.>	یکی انکه
near at hand	در دسترس
near at hand	نزدیک
second hand	مستعمل دست دوم
second hand	عاریه
first-hand	مستقیم
first-hand	اصلی
to hand	دردسترس
on the other hand <adv.>	به ترتیب دیگر
to get ones hand in	دست یافتن به
to get ones hand in	تسلط پیداکردن در
near at hand	دم دست
on hand	موجود
out of hand	فورا
off hand	بی تهیه
off hand	بی مطالعه
little hand	عقربه کوچک [ساعت]
hand	عقربه [ساعت ...]
to come to hand	بدست امدن
on the one hand <adv.>	در یک طرف
to come to hand	رسیدن
second hand	نیم دار
second hand	کار کردن
to hand down	بارث گذاشتن
to hand down	بدوره بعدانتقال دادن
better hand	تقدم
in hand	گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
in hand	در جریان
in hand	در دست اقدام
to take in hand	دردست گرفتن
on the other hand <adv.>	ازطرف دیگر
on the other hand <adv.>	از سوی دیگر
to take in hand	بعهده گرفتن
under hand	درنهان به پنهانی
under the hand of	به امضای
better hand	پیشی
on the other hand <adv.>	درمقابل
on the other hand <adv.>	طور دیگر
to hand out	از پنجره اویزان کردن
to hand over	تحویل دادن
at first hand	مستقیما
at first hand	در وهله نخست

hand plane

رنده کردن دستی