Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 20 (3 milliseconds)
English	Persian
handler	دسته گذار
handler	رسیدگی کننده مربی
handler	نگاهدارنده
handler	مددکار بوکسور
handler	بخشی از سیستم عامل یا برنامه که یک وسیله جانبی را کنترل میکند
handler	گرداننده
handler	برنامهای با یک کار منحصر بفرد که کنترل یک ورودی
handler	خروجی
handler	یا دستگاه ذخیره
handler	یک فایل یا تسهیلات وقفه را بعهده دارد دستگذار
Other Matches
tape handler	unit tape magnetic
notify handler	مجموعه دستورات که در صورت دریافت پیام مهم اجرا می شوند
interrupt handler	گرداننده وقفه
event handler	گرا
device handler	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler	نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
ammunition handler	متصدی جابجایی مهمات
ammunition handler	سربازمهمات
ammunition handler	متصدی مهمات
document handler	گردانندهمدراک

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com