Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 49 (5 milliseconds)
English	Persian
hanging stile	شیارپنجره
Other Matches
stile	نردبان
stile	پلکان
stile	سنگچین
stile	باهو چوب عمودی چهارچوب درب
stile	بائو
frame stile	قالبنردبانی
shutting stile	شیارسمتبستندر
central stile	چهارچوبدربمیانی
stile groove of sash	لولایحمایل
stile tongue of sash	زبانهحمایل
hanging	معلق
hanging	عمل اویختن
hanging	اعدام
hanging	بدار زدن چیز اویخته شده
hanging	معلق شدن
hanging	[فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
hanging	محزون مستحق اعدام
hanging	دار زدن
hanging	به دارکشیدن
hanging	اویز
hanging	اویزان درحال تعلیق
hanging cupboard	قفسهیآویزانکننده
hanging glacier	تودهیخغلتانآویزانشده
hanging pendant	چراغآویزان
hanging sleeve	آستینآویزان
hanging-post	[تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
To leave something hanging.	چیزی رابلاتکلیف گذاشتن
hanging-buttress	[پشت بند نگهدارنده] [معماری]
hanging step	پله معلق
wall hanging	تزئینات دیواری
hanging valley	فراز دره
hanging arrow	تیر اویزان شده به هدف
hanging committee	انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
hanging gale	اجاره پس افتاده
hanging gale	پس افت
hanging indent	تورفتگی معلق
hanging ladder	چوب بست دستی
hanging ladder	چوب بست متحرک
hanging ladder	گاه بست
hanging pawns	پیادههای اویزان شطرنج
hanging prevention	ممانعت از تعلیق
hanging rod	میله رخت اویز
hanging test	ازمایش کشش
hanging scaffold	گاهبست
hanging scaffold	چوب بست اویزان
Our life is hanging by a thread .	زندگی مابه تار مویی بند است
leave hanging (in the air) <idiom>	بدون تصمیم قبلی
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]	آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com