Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 140 (7 milliseconds)
English
Persian
heads up display
وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
Other Matches
heads
تختههای افرا در 61 متری قسمت اول مسیر بولینگ
heads up
سمت مسیر پیشروی
heads up
در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
heads up
وضعیت مسیر پیشروی
Can you give me a heads up?
<idiom>
آیا میتوانید قبلش به من خبر بدهید؟
Can you give me a heads up?
<idiom>
آیا میتونین قبلش به من خبر بدین؟
heads or tails
شیر یا خط
they put their heads together
با هم مشورت کردند
big heads
خودپسندی
big heads
غرور
big heads
انواع بیماریهای دامی که نشان آن آماس سر وگردن است
put our heads together
<idiom>
مشورت کردن ،بحث کردن
You cannot put old heads on young shoulders .
<proverb>
سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
h display
ارائه اچ
display
نمایاندن
j display
ارائه جی
g display
ارائه جی
f display
ارائه اف
n display
ارائه ان
d display
ارائه دی
i display
ارائهای
k display
ارائه کی
l display
ارائه ال
m display
ارائه ام
p display
ارائه پی
self display
خودنمایی
self display
جلوه گری
c display
ارائه سی
display
نمایش دادن
display
ارائه
display
نمایشگری
b display
ارائه ب
display
ویترین
display
در معرض نمایش
display
اشکار کردن
display
نمایش
display
جلوه نمایاندن
display
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
display
نشان دادن اطلاعات
display
نمایشگر صفحه نمایش
display
تظاهر
display
اشکارکردن نمایش
display
نشان دادن ابراز کردن
plasma display
نمایشگرپلاسمایی
message display
نمایشپیغام
plasma display
نمایش پلاسما
plasma display
صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
menu display
روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
graphics display
نمایش گرافیکی
marching display
وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
pyrotechnic display
اتش بازی
raster display
نمایش محل تصویر
raster display
صفحه نمایش شبکهای
function display
نمایشگرتابع
display setting
تنظیمصفحهنمایش
display cabinet
بوفه
display tube
لامپ نمایشگر
colour display
نمایشرنگ
digital display
صفحهنمایشعددی
visual display
نمایش بصری
vector display
نمایش برداری
teletype display
نمایش تله تایپ
teletype display
نمایش تایپ راه دور
situation display
صفحه نمودار وضعیت افق دیدرادار
simultaneous display
نمایش سیمولتانه
RGB display
سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال و ورودی قرمز و سبز و آبی استفاده میکند تا اشعه تصویر را کنترل کند
text display
نمایشگرمتن
affect display
نمایش عاطفه
display foreground
پیش نمای تصویر
display unit
واحد نمایشگر
display console
پیشانه نمایشگر
display unit
واحد نمایش
display console
کنسول نمایش
display type
نوع نمایش
display controlled
نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
backlit display
صفحه نمایش پشت نور
display tolerance
میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
display terminal
ترمینال نمایش
display terminal
پایانه نمایشگر
display surface
سطح نمایش
display menu
فهرست نمایش
display menu
فهرست انتخاب نمایشی
display cycle
چرخه نمایش
display device
دستگاه نمایش
display highlighting
جلوه دادن تصویر
display board
تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
display image
نمای تصویر
data display
داده نمایی
data display
داده نما
graphic display
یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
formatted display
نمایش شکل یافته
backlit display
واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
display adapter
اداپتور صفحه نمایش
display architecture
معماری نمایشی
display background
زمینه نمایش
visual display terminal
ترمینال نمایش بصری
liquid crystal display
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal display
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
visual display terminal
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
character mapped display
نمایش طرح دخشهای
digital frequency display
شمارهتکرارنمایش
row number display
نمایشگرتعدادرجها
data display unit
واحد داده نما
liquid-crystal display
نمایشکریستالمایع
dial-type display
نمایشصفحهاعداد
language display button
دکمهنمایشگر
aperture/exposure value display
دهانهنمایشیمقدارنمایش
video display unit
واحد نمایش تصویری
video display terminal
ترمینال نمایش تصویری
graphic display mode
مد نمایش گرافیکی
monochrome display adapter
اداپتور نمایش تک رنگ
flat panel display
صفحه نمایش مسطح
full page display
نمایش تمام صفحه
alphanumeric display terminal
ترمینال نمایش الفبا عددی
gas plasma display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display
صفحه نمایش پلاسمای گازی
gas plasma display
صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
gas discharge display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
visual display unit
واحد نمایش دیداری
visual display unit
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
graphic display resolution
وضوح نمایش گرافیکی
enhanced graphics display
صفحه نمایش نگاره سازی پیشرفته
vector graphics display
بردار نمایش گرافیکی
touch sensitive display
صفحه نمایش حساس لمسی
thin window display
نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
ibm /a display adapter
IBاداپتور نمایش A/4158
refresh display cycle
زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
range bearing display
ارائه بی
visual display unit
واحد نمایشگر بصری
plasma panel display
وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
plasma display panel
صفحه نمایش گازی
data display illumination button
دکمهنمایشگراطلاعات
glass-fronted display cabinet
بوفه
alarm threshold display button
دکمهنمایشسرحدهشدار
To assert oneself . To display ones merit .
خودی را نشان دادن
high resolution bit mapped display
تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
liquid crystal display colour pigmented
صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
battery integration end radar display
وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
battery integration end radar display
equipment
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com