Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
heating/air conditioning equipment	وسائلگرمادهی
heating/air conditioning equipment	تهویه
Other Matches
high frequency heating equipment	تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
conditioning	شرطی شدن
conditioning	شرطی کردن شرطی سازی
conditioning	اصلاح مشخصههای اطلاعات در یک خط انتقال صدا ازطریق تصحیح خصوصیات فازدامنه تقویت کنندههای خط شایسته سازی
conditioning	امادگی
conditioning	شایسته سازی
air-conditioning	تهویه هوا
vicarious conditioning	شرطی شدن مشاهدهای
vicarious conditioning	شرطی شدن جانشینی
cross conditioning	شرطی شدن ضمنی
eyelid conditioning	شرطی کردن پلک چشم
air conditioning	تهویه مطبوع
type r conditioning	شرطی شدن نوع ار
trace conditioning	شرطی کردن ردی
delayed conditioning	شرطی سازی درنگیده
differential conditioning	شرطی سازی افتراقی
instrumental conditioning	شرطی شدن وسیلهای
classical conditioning	شرطی سازی کلاسیک
mass conditioning	جهت دادن به توده مردم
backward conditioning	شرطی کردن وارونه
type s conditioning	شرطی شدن نوع اس
avoidance conditioning	شرطی کردن اجتنابی
pavlovian conditioning	شرطی شدن پاولفی
operant conditioning	شرطی شدن عامل
Is there air conditioning?	آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
operant conditioning	شرطی شدن کنش گر
air conditioning unit	محلتهویههوا
air conditioning plant	تاسیسات تهویه مطبوع
higher order conditioning	شرطی سازی سطح بالا
d.c. heating	گرمایش جریان دائم
heating	گرمایش
Is there heating?	آیا سیستم حرارتی وجود دارد؟
heating	سیستم حرارتی
heating	گرمایی
heating value	ارزش گرمایی
heating value	گرمای احتراق
heating	گرمسازی
heating value	گرمای سوختن
heating battery	باطری فیلامان
heating zone	منطقه یا ناحیه حرارتی
heating effect	اثر گرمایشی
heating chamber	اطاق گرمکن
heating element	المان یا عنصر حرارتی
heating flame	شعله
heating flue	تنوره گربه رو
dielectric heating	گرمای ایجاد شده در یک دی الکتریک که تحت تاثیر میدان فرکانسهای زیاد اچ اف قراردارد
heating furnace	کوره حرارتی
impedance heating	گرمایشی امپدانسی
gas heating	گرمایش گاز
heating current	جریان گرم کننده
heating coil	سیم پیچ حرارتی
heating installation	تاسیسات حرارتی
heating capacity	فرفیت گرمایش
heating blower	دمنده ی حرارتی
internal heating	گرمایش خودی
heating unit	سازه گرمساز
heating voltage	ولتاژ گرمایش
heating tape	نور حرارتی
heating surface	سطح گرمایش
heating jacket	ژاکت حرارتی
heating wire	سیم حرارتی
heating power	توان حرارتی
induction heating	گرمکن القائی
induction heating	گرمایش القائی
auxiliary heating	سیستمگرمایی
heating duct	محفظهآبداغ
heating grille	محفظهگرماده
heating oil	سوختگرمازا
aerodynamic heating	افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
heating resistor	مقاومت حرارتی
central heating	گرمایش مرکزی
central heating	حرارت مرکزی
in-floor heating	سیستم گرمایش از کف زمین
underfloor heating	سیستم گرمایش از کف زمین
under slab heating	سیستم گرمایش از کف زمین
armature heating	گرم شدن ارمیچر
steam heating	ایجاد حرارت با بخار
internal heating	گرمایش داخلی
heating mantle	ژاکت حرارتی
preliminiary heating	پیش گرمکنی
indirect induction heating	گرمایش القایی غیرمستقیم
induction heating apparatus	شوفاژ القائی
hot air heating	گرمایش هوا
induction heating coil	اندوکتور
induction heating coil	بوبین گرمایش القائی
continous heating furnace	کوره حرارتی دائمی
floor heating (system)	سیستم گرمایش از کف زمین
The heating doesn't work.	این سیستم حرارتی کار نمیکند.
radiant tube heating	گرمایش لوله تابان
low voltage heating	گرمایش فشار ضعیف
cathode heating time	مدت گرم سازی کاتد
The heating doesn't work.	این سیستم گرمایشی کار نمیکند.
high frequency heating	گرمایش فرکانس بالا
central heating system	دستگاه حرارت مرکزی
cooling/heating coils	فنرسردوگرم کننده
pre heating time	مدت گرم شدن
equipment	تجهیزات
equipment	ساز وبرگ
equipment	خطای سخت افزاری و نه نرم افزاری
equipment	وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
equipment	تجهیز
equipment	لوازم
equipment	اثاثیه
equipment	اثاثه
equipment	ساز و برگ
equipment	تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
equipment	دستگاه
sonic equipment	وسایل اوازی
standby equipment	تجهیزات جانشینی
table of equipment	جدول ساز و برگ
technical equipment	تجهیزات فنی
telephone equipment	دستگاه تلفن
test equipment	وسایل ازمایش
test equipment	دستگاه ازمایش لامپ
sonic equipment	وسایل اوایی
sampling equipment	دستگاه نمونه گیر
auxiliary equipment	تجهیزات کمکی
auxiliary equipment	وسایل یدکی
protective equipment	تجهیزات حفافتی
auxiliary equipment	وسایل کمکی
pool equipment	وسایل تعمیرگاه
pool equipment	وسایل پارک موتوری
authentication equipment	وسایل تعیین نشانی
transfer equipment	تجهیزات
accessory equipment	وسایل یدکی
ancillary equipment	تجهیزات اضافی
equipment rack	پایهوسایل
equipment lock	قفلتجهیزات
radar equipment	تجهیزات رادار
camping equipment	لوازم مخصوصاردو
ancillary equipment	وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
ancillary equipment	equipment peripheral
x ray equipment	تجهیزات اشعه رونتگن
ancillary equipment	وسیله جانبی
ancillary equipment	تجهیزات جانبی
ventilating equipment	تجهیزات تهویه
ancillary equipment	تجهیزات پیرامونی
authentication equipment	وسایل تعیین معرف
two way telephone equipment	تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
equipment compartment	کوپهتجهیزات
peripheral equipment	تجهیزات جنبی
equipment bay	محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
mechanical equipment	تجهیزات مکانیکی
equipment bag	ساک دستی بازیگر
accessory equipment	تجهیزات یدکی
machine equipment	تجهیزات ماشین
check out equipment	وسایل ازمایشگاهی
equipment failure	خرابی تجهیزاتی
check out equipment	وسایل بازدید محل
extra equipment	تجهیزات اضافی
electric equipment	تجهیزات الکتریکی
control equipment	ابزار وارسی ابزار پایش
cryptoancillary equipment	وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
deadlined equipment	لوازم و تجهیزات از کار افتاده
honing equipment	تجهیزات سنگ زنی
equipment compatibility	همسازی تجهیزاتی
equipment logbook	دفتر تجهیزات
equipment logbook	دفترچه خدمتی تجهیزات
output equipment	تجهیزات خروجی
control equipment	ابزار نظارت
handling equipment	تجهیزات بار
garage equipment	تجهیزات گاراژ
telephone equipment	تجهیزات تلفن
auxiliary equipment	تجهیزات جانبی
auxiliary equipment	وسائل کمکی
extra equipment	متعلقات ویژه
nitriting equipment	تجهیزات ازت دهی
equipment reserve	ذخیره تجهیزاتی
aircraft role equipment	تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft mission equipment	وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
airborne intercept equipment	وسایل استراق سمع هوابرد
error of measuring equipment	خطای وسیله اندازه گیری [ریاضی]
dust collection equipment	وسایل گردگیری
technical equipment compartment	قسمتوسایلتخصصی
I expended all my capital on equipment.	تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
fired process equipment	دستگاه خشک کن شعلهای
emergency brake equipment	تجهیزات ترمز اضطراری
ground airport equipment	تجهیزاتزمینیهواپیما
digital equipment corporation	سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
mobile lubricating equipment	تجهیزات روغنکاری متحرک
t parameter equipment circuit	مدار معادل به صورت " T "
automobile radio equipment	رادیوی اتومبیل
mold making equipment	تجهیزات قالب سازی
oil reclamation equipment	تجهیزات احیا روغن
original equipment manufacturer	سازنده تجهیزات اصلی
producer durable equipment	تجهیزات با دوام تولیدی
precision measuring equipment	تجهیزات سنجش دقیق
paint spraying equipment	تجهیزات رنگ پاشی
peripheral equipment operator	متصدی تجهیزات جانبی
mobile equipment pool	بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
original equipment manufacturer	شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
data terminal equipment	تجهیزات ترمینال داده
data communications equipment	تجهیزات ارتباطات داده ها
crushing and grinding equipment	دستگاههای خرد کننده
core blowing equipment	تجهیزات دمیدن هسته
heat treating equipment	تاسیسات عملیات حرارتی
induction melting equipment	تجهیزات ذوب القائی
concrete vibrating equipment	ویبراتور بتن
image conversion equipment	دستگاه مبدل تصویر
high tension bridge equipment	دستگاه ازمایش فشار قوی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com