Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 89 (6 milliseconds)
English
Persian
height of centers
ارتفاع مرکز
Other Matches
centers
میان
centers
نقط ه میانی چیزی
centers
قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
centers
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centers
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centers
شخصی که مراقب عملیات کامپیوتر مرکزی است
centers
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers
محل
centers
وسط
centers
مرکز
centers
وسط ونقطه مرکزی
centers
درمرکز قرارگرفتن
centers
تمرکز یافتن
active centers
مراکز فعال
distance between centers
طول دوران
financial centers
مراکز مالی
growth centers
مراکز رشد
higher brain centers
مراکز عالی مغز
it was at its height
به منتهای درجه رسیده بود
height overall
ارتفاع ساختمان
They are of the same height.
هم قد یکدیگرند
x height
ارتفاع x
height
بلندی
height
رفعت
height
ارتفاع
height
جای مرتفع
height
اسمان
height
عرش
height
منتهادرجه
height
تکبر
height
عظمت
height
ارتفاعات
height
قد
height
دربحبوحه
line height
ارتفاع خط
pile height
ارتفاع پرز
[این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
wave height
ارتفاعموج
height of site
ارتفاع سکوی موشک یاموضع
height of site
ارتفاع پایگاه
height of site
ارتفاع ایستگاه
optimum height
حداکثر ارتفاع
optimum height
ارتفاع حداکثرقابل استفاده
optimum height
ارتفاع مطلوب
height scale
پایهارتفاع
height of the dive
ارتفاعپرش
height control
تنظیماتفاع
height adjustment
میزان ارتفاع
bench height
ارتفاعگسل
How tall are you ? what is your height ?
قدت چقدر است ؟
vertex height
قله مسیرگلوله حداکثر ارتفاع منحنی
vertex height
قله منحنی مسیر
height of rise
ارتفاع برجستگی
height of rise
ارتفاع ابگیر
closed height
حداکثر ارتفاع لیفتراک
height clearance
ارتفاع مجاز
height of fill
بلندی اکند
drop height
ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
decision height
حداکثر ارتفاع مسیر فرودهواپیمای بی خلبان از سطح زمین
critical height
بلندی بحرانی
bombing height
ارتفاع بمباران
bombing height
ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
critical height
ارتفاع بحرانی
cap height
ارتفاع حروف بزرگ
height datum
سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
height delay
زمان تاخیر رسیدن هواپیمابارتفاع معین
altitude height
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
height hole
چاه هوایی
height money
اضافه بهای کار در ارتفاع
height of building
بلندی ساختمان
absolute height
ارتفاع نسبت به سطح دریا
height of fill
ارتفاع خاکریز
height of burst
ارتفاع ترکش
height of eye
ارتفاع راصد
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
no vehicles over height shown
عبوروسایلنقلیهکهبیشترازحدنشاندادهشدهاندممنوع
to bring to the same plane
[height]
به یک صفحه
[بلندی]
آوردن
half height drive
نیم گردان دیسک
cloud top height
ارتفاع صعود قارچ اتمی
height adjustment screw
پیچ تنظیم ارتفاع
height of the volleyball net
بلندای تور والیبال
height of the volleyball net
34/2متر برای مردان و 42/2 متربرای زنان
jump height curve
منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
blade height adjustment
پهنای تنظیم بلندی
condenser height adjustment
تنظیم انقباض ارتفاع
height adjustment foot
پایه تنظیم ارتفاع
height adjustment scale
پایه تنظیم ارتفاع
Line up the children in order of height.
بچه ها رابترتیب قد بخط کنید
height equivalent of theroretical plate
ارتفاع معادل بشقابک نظری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com