English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
hidden line خط پنهان
Search result with all words
hidden line removal حذف خط پنهان
Other Matches
hidden مخفی
hidden غایب
hidden مخفی شده
hidden پنهان کرده شده پوشیده
hidden پنهان کرده
hidden آنچه قابل دیدن نیست
hidden فرمول ریاضی که خط وط پنهان را از تصویر دو بعدی شی D پاک میکند
hidden اثری که در حین آزمایش برنامه دیده نشده بود
hidden خط وی تشکیل دهنده شی سه بعدی ولی هنگام نمایش آن به صورت دوبعدی پاک می شوند
hidden فایلهای سیستم مهم که در لیست دایرکتوری نشان داده نمیشوند و توسط کاربر قابل خواندن نیستند
hidden مکتوم
hidden پاک کننده خط وطی که در هنگام مشاهده شکل دوبعدی یک شی سه بعدی نباید دیده شوند
hidden surface سطح پنهان
hidden unemployment بیکاری پنهان
hidden codes کدهای پنهان
hidden agenda جلسهمخفیوغیرعلنیسیاستمداران
hidden file فایل مخفی
hidden inflation تورم پنهان
hidden inflation تورم خزنده
hidden surface سطح ناپیدا
hidden pocket جیبمخفی
hidden codes رمزهای مخفی
hidden objects اشیاء پنهان
hidden file فایل پنهان
hidden information اطلاعات پنهان کرده
hidden figures test ازمون شکلهای نهفته
hidden momentum of population growth سبب گستردگی والدین اینده میشود
hidden momentum of population growth نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
hidden momentum of population growth به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
line by line milling فرز کردن سطری
line to line fault اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault تماس خطوط
line to line spacing فاصله سطور
line to line voltage ولتاژ بین دو خط
line to line voltage ولتاژ زنجیر شده
line to line fault اتصال کوتاه دوقطبی
line by line analysis تجزیه سطر به سطر
line by line milling فرز کردن سطر به سطر
out of line خارج از خط جبهه
off line منفصل
line up به خط شدن
off line برون خطی
off line قطع
off line غیر متصل
off line وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
below the line درامد یا هزینه غیر مترقبه
by-line کار یاشغل اضافی وزائد
line-up به ترتیب ایستادن
line-up به خط شدن
line up ردیف ایستادن تیم
line-up ردیف ایستادن تیم
the line صف
line up به ترتیب ایستادن
on the line هواپیمای اماده پرواز
on line داخل رده
on line مورداستعمال
on line در خط
on line متصل
line up <idiom> به صف کردن
in line همراستا
o o line خط دیدبانی سپاه
o o line خط تقسیم دیدبانی
in line شمشیر در وضع حمله
down the line <idiom> درآینده
necessary line خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
mean line خط میان
line out قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
along line در امتداد خطوط
all along the line درامتدادهمه خط
all along the line در همه جا
line by line سطر به سطر
line up <idiom> به درستی میزان کردن
line up <idiom> سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
on line مستقیم
line of d. حد فاصل
line of d. مرز
on line help کمک مستقیم
down the line ضربه از کنار زمین
old line محافظه کار
down line بار کردن پایین خطی
Which line goes to ... ? کدام خط راه آهن به ... میرود؟
Which line goes to ... ? کدام خط به ... میرود؟
old line دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
along line در خط
in line <idiom> با محدودیت متداول
out of line <idiom> ناصحیح
line out با خط علامت گذاشتن
line : خط
line طناب خط
line خط صف
line صفی در خط
line در سمت
line جبهه جنگ
line لوله منفردی در سیستم سیالات
line رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line نسب
line خط زدن
line حدود رویه
line طرز
line خط
line پوشاندن
line سطر
line ردیف
line رشته بند
line ریسمان
line رسن
line طناب سیم
line جاده
line دهنه
line لجام
line : خط کشیدن
line خط انداختن در
line خط دار کردن
line بخط کردن
line اراستن
line ترازکردن
line استرکردن
line رشته
line لاین
line محصول
on line درون خطی
Are you still on the line? هنوز پشت تلفن هستی؟
by-line خط فرعی راه اهن
by line خط دوم یافرعی
Are you still on the line? خط را قطع نکردی؟
line سیم
by line خط فرعی راه اهن
by line کار یاشغل اضافی وزائد
by-line خط دوم یافرعی
to come in to line در صف امدن
to come in to line موافقت کردن
out of line جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
line شعبه
line اتصال فیزیکی به ارسال داده
lubber's line علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
line transformer مبدل خط
line up billiard بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
line terminal ترمینال خط
line tester ازمایش کننده خط
load line خط بار
line width پهنای خط
line voltage ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
line voltage ولتاژ شبکه
marriage line عقدنامه سند ازدواج
lubber line خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
lubber line خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
loop line دوراهی
lumber's line خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
local line خط محلی
lumber's line خط سینه ناو
mach line موج ضربهای ضعیف
lyman line خط لیمان
marline or line طناب کوچک دولا
marriage line گواهینامه ازدواج
mason's line ریسمان کار
line voltage ولتاژ خط
median line میانه
message line خط مخابره
mooring line طناب مهار مین
mooring line سیم مهار
load line خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
lubber's line نشانگر سینه
possibilities line خط بودجه
penny a line ارزان
peaked line خط پاره پاره
pass a line رد کردن طناب
overhead line خط هوایی
overhead line سیمکشی هوایی
outhaul line برون کش
out of line coding کدگذاری برون خطی
out line font قلم متغیر
out line font فونت متغیر
penny a line پست
penny a line ارزان نویس بی مایه
possibilities line خط امکانات
pitch line مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
pipe line خط لوله
phantom line خط فرضی
phantom line خط سری
phase line خط مبداء حرکت جنگی
phase line خط خیز
percolation line خط نفوذ
orienting line خط توجیه
on line system سیستم درون خطی
peaked line خط چین
night line ریسمان ماهی گیری شبانه
new line character دخشه تعویض سطر
neutral line خط بی اثر
multipoint line خط چند نقطهای
multidrop line پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
multicore line خط چند رشتهای
mould line خط حاصل از تلاقی دو سطح
morning line امتیاز شرطبندی پیش ازمسابقه
no fire line خط منع اتش
no fire line خط منع اتش توپخانه
on line storage حافظه درون خطی
on line operation عمل درون خطی
on line operation عملکرد درون خطی
on line database پایگاه داده درون خطی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com