Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
high fidelity receiver
گیرنده رابط
Other Matches
high fidelity
ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
high fidelity
دستگاه گیرنده عالی وخوش صدا
high fidelity amplifier
تقویت کنندههای فا
high fidelity amplifier
امپلی فایرهای فا تقویت کننده باکیفیت عالی
high fidelity music reproducing system
سیستم بازیابی موسیقی باکیفیت عالی
fidelity
صحت
fidelity
هماندهی
fidelity
فیدلیتی
fidelity
درستی
fidelity
راستی
fidelity
وفاداری
fidelity
صداقت
signal fidelity
وفاداری علائم
to swear fidelity to somebody
به کسی قول وفاداری دادن
receiver
وسیله الکترونیکی که میتواند سیگنالهای ارسالی را تشخیص دهد و به صورت مناسبی نمایش دهد
receiver
ثبات ذخیره موقت برای دادههای ورودی پیش از پردازش
receiver
فرف گیرنده
receiver
خبرگیر
receiver
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
receiver
مال خر
receiver
گیرنده
receiver
دستگاه گیرنده
receiver
گوشی
receiver
متصدی دریافت
receiver
گیرنده رادیویی
receiver
جعبه خوراک دهنده
receiver
دستگاه خوراک دهنده
receiver
جعبه خزانه
receiver
توپگیر
receiver
مدیر تصفیه
receiver
ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
receiver
دریافت کننده
d.c. receiver
رادیوی جریان مستقیم
receiver
گوشی تلفن
receiver
دستگاه گیرنده بی سیم
distilling receiver
گیرنده تقطیر
television receiver
گیرنده تلویزیونی
telephone receiver
گوشی تلفن
superheterodyne receiver
گیرنده سوپر هترودین
superheterodyne receiver
رادیوی سوپرهترودینی
regenerative receiver
رادیوی واکنشی
receiver gating
ولت افزایی گیرنده
dust receiver
مخزنگردوخاک
radio receiver
گیرنده رادیویی
portable receiver
رادیوی قابل حمل
portable receiver
رادیوی دستی
mouthpiece receiver
دریافتکنندهتکهدهانی
intercept receiver
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
sound receiver
دریافتگر صدا
tube receiver
گیرنده لامپی
universal receiver
گیرندهای که با دی سی و هم ا سی کار میکند و دارای وسایل محافظ متعددی است
official receiver
اعتصاب رسمی
official receiver
اعتصاب باجایزه سندیکا
official receiver
عضو نافر
official receiver
مدیر تصفیه
acid receiver
مخزن اسید
all wave receiver
رادیوی تمام موج
communication receiver
گیرنده مخابرات
beat receiver
گیرنده تداخلی
battery receiver
رادیو باتری
amateur receiver
گیرنده اماتور
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
two valve receiver
گیرنده دو لامپی
universal receiver
رادیو برق و باتری
receiver of stolen goods
مال خر
receiver of stolen goods
خریدار مال مسروقه
receiver output volume
شدت صوت گیرنده
long wave receiver
گیرنده موج بلند
receiver volume control
کنترلصدایدریافتی
single circuit receiver
گیرنده یک مداره
tuned radio frequency receiver
رادیو با بسامد میزان شده
high
عالی
high
جای مرتفع
high
بلند پایه
high
متعال رشید
high
زیاد
high
وافر گران گزاف
high
خشمگینانه
high
خشن متکبر
high
بوگرفته
high
مرتفع
high
بلند
high
فراز
on high
به اسمان
high
روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high
زبان سطح بالا
on high
در بالا
on high
در اسمان
high
عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high
متکبرانه
high
تند زیاد باصدای زیر
you were then that high
ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
high
اندکی فاسد
high
بالا
high
سخت گران
high
ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high
عظیم
high
واچرخه
high
معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high
برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high
ت
very high
ارتفاع خیلی بالا
high
باصدای بلند
high
رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high
خیلی بزرگ
high value
قیمتی
high
وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
about as high
تقریبا` همان اندازه بلند
high (1 9 to 36)
بلند
high
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high
وسیله گران یا با کارایی بالا
high
فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high
بزرگ
high value
گران قیمت
high-up
فردیباقدرتونفوذفراوان
high grown
دارای سبزیکای یا درخت کاری بلند
high grown
بلند قد
high grown
بلند بالا
high seas
ابهای برون مرزی
high sticking
بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high sticking
خطا با ضربه چوب لاکراس
high storage
انباره بالا
high tension
فشار قوی
high tender
به مزایده گذاشتن
high tender
مزایده
high temperature
دمای بالا
high strung
کوک
high souled
با همت
high sea
دریای ازاد
high strung
بسیار حساس
high strung
عصبانی
high seas
دریای ازاد
high handed
امرانه
high hat
متکبر وپر افاده اشرافی ماب
high hat
کلاه بلند
high speed
سریع السیر
high handed
خودخواهانه
high seas
دریاهای ازاد
high seas
دریاهای باز
high seasoned
پرادویه
high souled
با جرات
high handed
مکارانه
high seas
ابهای بین المللی
high speed
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
high stick
بالا بردن غیرمجاز چوب
high status
بلندپایه
high spirited
دارای روح خودسری وجسارت
high spirited
متکبر
high spirited
جسور
high spin
پر اسپین
high spin
چرخش زیاد
high spin
پرچرخش
high speed
دنده سریع
high seasoned
خوش طعم پرچاشنی
high moral
روحیه عالی
high land
زمین کوهستانی
high jumper
پرنده پرش ارتفاع
high jack
دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
high interest
بهره سنگین
high interest
بهره گران
high impedance
امپدانس بالا
high hurle
مانع بلند
high hurdles
مسابقه کوتاه دو بامانع
high horse
پر افاده
high horse
مغرور
high hat
افاده کردن
high order
رتبه بالا
high light
نکات برجسته یا جالب
high light
تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
high lights
نکات مهم
high moral
روحیه قوی
high oblique
عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
high money
پول گران
high minded
مغرور
high minded
بزرگ منش
high octane
دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
high minded
بامناعت
high mind
با مناعت دارای احساسات بلند
high line
پل طنابی نقل مکان بین ناوها
high line
پل رابط اصلی
high limit
حد نهایی
high lights
موضوعات مهم مطالب مهم
high pass
پاس بلند
high pheasant
تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
high polymer
بسپار سنگین
high proof
تند
high proof
برنده
high ranking
عالی رتبه
high relief
نقوش برجسته
high relief
نقش تمام برجسته
high resistance
پر مقاومت
high resistance
پرمقاومت
high resolution
وضوح بالا
high road
شاهراه
high road
جاده عمده
high priest
کاهن اعظم
high proof
سنگین
high priest
کشیش اعظم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com