Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
high level programming language
زبان برنامه نویسی سطح بالا
Other Matches
low level programming language
زبان برنامه نویسی سطح پایین
high level language
زبان سطح بالا
programming language
زبان برنامه نویسی
object language programming
برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
turning programming language
زبان برنامه نویسی تورینگ
object oriented programming language
زبان برنامه نویسی موضوعی
special purpose programming language
زبان برنامه نویسی تک منظوره
low level language
زبان سطح پایین
high level
قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
high-level
استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
high level
استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
high-level
قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
high level cistern
ابفشان مرتفع
high level format
فرمت یا قالب بندی سطح بالا
high level manpower
نیروی انسانی بالا
high level modulation
مدولاسیون سطح بالا
high level signal
سیگنال بزرگ
high level data link control
کنترل پیوند دادههای سطح بالا
programming
نوشتن برنامه برای کمپیوترها
programming
نوشتن داده در وسیله PROM
programming
نرم افزاری که به کاربر امکان نوشتن مجموعه دستورات مشخص برای کاری را میدهد که بعداگ به قالبی ترجمه میشود که توسط کامپیوتر قابل فهم است
programming
قوانینی که برنامه باید به آنها تبدیل شود تا کد سازگار ایجاد شود
programming
برنامه نویسی
programming
برنامه ریزی
programming
GOLORP
programming
برنامه نویسی کامپیوتر
non numeric programming
برنامه ریزی غیر عددی
conventional programming
برنامه نویسی قراردادی
optimm programming
برنامه نویسی بهینه
optimum programming
برنامه نویسی بهینه
nonlinear programming
برنامه ریزی غیر خطی
programming aids
ادوات برنامه نویسی
modular programming
برنامه نویسی پیمانهای
multi programming
سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
mathematical programming
برنامه نویسی ریاضی
linear programming
برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
linear programming
برنامه ریزی خطی
linear programming
برنامه نویسی خطی
modular programming
برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
logic programming
برنامه نویسی منطقی
elegant programming
نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است
discrete programming
برنامه سازی گسسته
dynamic programming
برنامه سازی پویا
dynamic programming
برنامه نویسی پویا
dynamic programming
برنامه ریزی پویا
defensive programming
برنامه نویسی تدافعی
systems programming
برنامه نویسی سیستم
conversational programming
برنامه سازی محاورهای
integer programming
برنامه ریزی عدد صحیح
bottom up programming
ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
concurrent programming
برنامه نویسی همزمان
computer programming
برنامه نویسی کامپیوتری
top down programming
برنامه سازی از بالا به پایین
automatic programming
برنامه نویسی اتوماتیک
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
system programming
برنامه نویسی سیستم
application programming
برنامه نویسی کاربردی
programming specification
مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
integer programming
برنامه سازی صحیح
programming statement
حکم برنامه نویسی
programming team
تیم برنامه نویسی
interactive programming
برنامه سازی فعل و انفعالی
programming linguistics
زبان شناسی برنامه نویسی
quadratic programming
برنامه ریزی غیرخطی
quadratic programming
تابع هدف درجه دوم است
programming librarian
بایگان برنامه نویسی
quantitative programming
برنامه ریزی کمی
programming aids
کمک برنامه نویسی
symbolic programming
برنامه نویسی سمبلیک
structured programming
برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
structured programming
برنامه نویسی ساخت یافته
functional programming
برنامه نویسی تابعی
goal programming
برنامه ریزی ارمانی
programming methods
روشهای برنامه ریزی
certificate in computer programming
CCP
object oriented programming
برنامه نویسی مقصود گرا
planning programming budgetting
system
planning programming budgetting
نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
ego loss programming
تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
input output programming system
سیستم برنامه سازی ورودی- خروجی
mail application programming interface
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
mail application programming interface
مجموعه استانداردها
pl. language
زبان پی ال وان
language
زبان برنامه نویسی که حاوی دستورات کد دولویی است و مستقیما توسط CPU قابل فهم است
language
ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
language
نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
language
بصورت لسانی بیان کردن
language
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
language
سخنگویی تکلم
language
برنامهای که به عنوان مترجم
for a language course
برای یک دوره زبان
language
کلام
language
زبان اصلی که برنامه با آن نوشته میشود تا توسط کامپیوتر پردازش شود
language
زبان
language
زبان
language
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language
سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
I am here for a language course
من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
language
تبدیل و اجرا میکند
second language
زباندوم
language
قالب و فرمت دستورات و داده ها در یک زبان مشخص
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
language
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
language
زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
language
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
language
در زمان اجرا
language
لسان
language
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
language
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
first language
زبانیکهازهمهبهآنبیشترتسلطدارید
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
technical language
زبان فنی
rpg language
زبان ار پی جی
target language
زبان مقصود
symbolic language
زبان نمادی
target language
زبان هدف
dumb language
زبان بی زبانی
dumb language
زبان حال
design language
زبان طراحی
declarative language
زبان تشریحی
declarative language
زبان اعلانی
declarative language
زبان برنامه سازی در برنامههای کاربردی پایگاه داده ها که آنچه می خواهید بدست آورید وارد می کنید و نه دستورالعمل را
extensible language
زبان توسعه پذیر
enquiry language
زبان پرس و جو
dancing language
زبان رقص
technical language
زبان تخصصی
the persian language
زبان فارسی
indecent language
سخن ناشایسته
indecent language
سخن زشت
basic language
زبان بیسیک
bad language
فحش
bad language
دشنام
the turkish language
زبان ترکی
human language
زبان بشری
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
assembly language
زبان اسمبلی
assembly language
زبان همگذاری
artificial language
زبان مصنوعی
apt language
زبان ای پی تی
appropriation language
شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
comit language
زبان کامیت
command language
زبان فرماندهی
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
conversational language
زبان محاورهای
control language
زبان کنترل
indelicate language
سخن زشت
computer language
زبان کامپیوتر
computer language
زبان کامپیوتری
compiler language
زبان همگردانی
compile language
زبان کامپایل
common language
زبان مشترک
common language
زبان عمومی
indelicate language
سخن خارج از نزاکت
commerical language
زبان تجاری
command language
زبان دستوری
command language
زبان فرمان
syntax language
زبان تشریح نحو
object language
زبان مقصد
procedural language
زبان رویهای
program language
زبان برنامه نویسی
program language
زبان برنامه
mute language
زبان حال
musical language
زبان موسیقی
mnemonic language
زبان یادمان
mechanical language
زبان ماشینی
maternal language
زبان مادری
machine language
زبان ماشین
language translator
مترجم زبان
language subset
زیر مجموعه زبان
language processor
پردازشگر زبان
mute language
زبان بیزبانی
native language
زبان بومی
object language
زبان مقصود
objective language
زبان مقصود
official language
زبان رسمی
non procedural language
بلکه یک مجموعه قواعدی وضع میکند که اعمال می شوند
non procedural language
زبان برنامه سازی که دستورات را پشت سرهم اجرا نمیکند و نه توابع فراخوان را
natural language
زبان طبیعی
native language
زبان طبیعی
original language
زبان اصلی
parliamentary language
زبان مجلسی
parliamentary language
اصطلاخات پارلمانی
parliamentary language
زبان مودبانه
pascal language
زبان پاسکال
native language
زبان اختصاصی
language processor
زبان پرداز
source language
زبان منبع
source language
1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
halophrastic language
زبان تک واژهای
source language
زبان اصلی
grss language
زبان جی پی اس اس
graphic language
زبان نگارهای
standard language
زبان متعارف
foul language
دشنام
foul language
فحش
formmal language
زبان صوری
formal language
زبان صوری
snobol language
زبان اسنوبول
simulation language
زبان شبیه سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com