Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
high level signal
سیگنال بزرگ
Other Matches
signal level
سطح سیگنال
signal level
سطح علامت
low level signal
سیگنال ضعیف
high frequency signal generator
سیگنال ژنراتور فرکانس بالا
high level
قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
high-level
قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
high-level
استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
high level
استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
high level cistern
ابفشان مرتفع
high level format
فرمت یا قالب بندی سطح بالا
high level language
زبان سطح بالا
high level modulation
مدولاسیون سطح بالا
high level manpower
نیروی انسانی بالا
high level programming language
زبان برنامه نویسی سطح بالا
high level data link control
کنترل پیوند دادههای سطح بالا
signal
نشان راهنما
signal
علامت
signal
اخطار
signal
مخابره کردن
signal
سیگنال
signal
علامت نشانه
signal
سیگنال علامت دادن
signal
اشکار مشخص
signal
علامت راهنمای خودرو
signal
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signal
پیام
signal
رسته مخابرات
signal
علایم مخابراتی مخابرات
signal
مخابره کردن علامت دادن
signal
نشانه
signal
علامت دادن
signal
خبردادن
signal
با اشاره رساندن
signal
با علامت ابلاغ کردن
signal
اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
signal
نشان
you must w the signal
ناهار را برای خاطر من معطل نکنید
g y signal
پیام روشنایی جی ایگرگ
signal
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
q signal
پیام کیو
r y signal
پیام روشنایی ار ایگرگ
signal
شماره محل بیت ها با محتوای مختلف در دو کلمه داده
i signal
پیام ای
signal
ارسال پیام به کامپیوتر
signal
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signal
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
b y signal b y
پیام روشنایی ب- ایگرگ
signal
کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
command signal
علامت فرمان
signal generator
پیام ساز
chrominance signal
بخشی از سیگنال مانیتور رنگی که حاوی اطلاعات رنگ کم رنگ واشباع است
signal flag
پرچم مخابراتی
communication signal
سیگنال مخابراتی
signal fidelity
وفاداری علائم
clock signal
علامت زمان سنجی
signal generator
علامت زا
signal engineering
تکنیک جریان ضعیف
signal corps
رسته مخابرات
alarm signal
علامت اژیر خطر
air signal
علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
advisory signal
علامت یادآوری کننده
advisory signal
علامت هشدار
signal bridge
پل مخابرات ناو
signal bridge
پل مخابره ناو
signal axis
محورارتباطات
acoustic signal
علامت صوتی
acoustic signal
سیگنال صوتی
signal axis
محور مخابرات
signal area
منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
second signal system
دستگاه علامتی دوم
return to zero signal
علامت مراجعه ضبط که به عنوان سطح نوار مغناطیسی نشده به کارمی رود.
request signal
علامت درخواست
reference signal
سیگنال مرجع
danger signal
اژیرخطر
signal caller
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
analog signal
علامت قیاسی
chrominance signal
پیام رنگ تابی
signal element
عنصر علامتی
buzzer signal
علامت یا سیگنال شماره گیری
busy signal
علامت اشغال
signal electrode
الکترد پیام ساز
brightness signal
پیام روشنایی
signal distance
فاصله علامتی
blanking signal
پیام خاموشی
signal detection
علامت یابی
signal corps
قسمت مخابرات
signal communications
ارتباطات مخابراتی
signal communications
ارتباط و مخابرات
signal center
مرکز پیام
signal center
مرکزارتباطات
audible signal
علامت سمعی
signal center
مرکز مخابرات
buzzer signal
ایمپولز شماره گیری
control signal
علامت کنترل
warning signal
علامت خطر
grid signal
سیگنال شبکه
ghost signal
تصویر دوگانه
telegraph signal
علامت تلگرافی
synchronizing signal
پیام همزمان ساز
fog signal
علایم مه
fog signal
علامت مه
start signal
علامت شروع
implusing signal
سیگنال ضربهای
spurious signal
علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
flashlight signal
سیگنال چراغ قوه
flash signal
سیگنال فلاش
flash signal
علامت فلاش
first signal system
دستگاه علامتی اول
sound signal
علائم صدا
signal gantry
علامتزیرپلی
warning signal
علامت اعلام خطر
visual signal
علایم بصری
visual signal
علامت بصری
video signal
سیگنال ویدئویی
video signal
سیگنال یا علامت ویدئو
video signal
پیام ویدئو
light signal
علامتنور
traffic signal
نشانه روشن
points signal
نقاطعلامتدار
traffic signal
چراغ راهنمایی
traffic signal
علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
signal ahead
چراغراهنماپیشرویشماست
signal voltage
ولتاژ سیگنال
signal voltage
ولتاژ دریافتی
signal voltage
ولتاژ ورودی
guard signal
علامت نگهبان
signal panel
پرده مخابرات
signal of distress
شلیک خطر
signal normalization
هنجارسازی علامت
danger signal
اژیر یا بوق اعلام خطر
signal man
دیدبان
cut off signal
علامت قطع
signal man
متصدی علائم
signal light
چراغهای سفید و سرخ اعلام رای وزنه برداری
signal letters
معرف
signal lamp
لامپ خبر دهنده
signal lamp
لامپ سیگنال
signal generator
سیگنال مولد
dial signal
بوق ازاد برای شماره گیری
digital signal
علامت رقمی
signal transformation
ترادیسی علائم
error signal
سیگنال خطا
signal tracing
ردگیری پیام
signal strength
شدت صوت
signal services
قسمتهای مخابراتی
enabling signal
علامت توانا سازی
signal services
خدمات مخابراتی
drift signal
علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
signal security
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
signal security
تامین مخابراتی
signal regeneration
باززایی علائم
disconnect signal
علامت انفصال
digital signal
سیگنال دیجیتالی
signal generator
سیگنال ژنراتور
operating signal
چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
signal box
توقف گاه متصدی علائم
signal boxes
توقف گاه متصدی علائم
line signal
سیگنال خط
picture signal
سیگنال تصویر
picture signal
علامت تصویر
input signal
سیگنال ورودی
operating signal
سیگنال دستگاه
intelligence signal
پیام خبری
main signal
سیگنال اصلی
input signal
سیگنال اولیه
railroad signal
علامت یا سیگنال راه اهن
hooting signal
سیگنال اتومبیل
identify signal
علامت یا سیگنال مشخصه
morse signal
سیگنال مورس
monochrome signal
پیام تکرنگ
composite television signal
پیام مرکب تلویزیونی
To give a signal ( sign) .
علامت دادن
Signal a car to stop .
علامت بده که یک اتوموبیل بایستد
criminal inattention to signal
بزه بی اعتنائی به نشانها جرم بی توجهی بعلائم
line clear signal
علامت ازاد
line clear signal
سیگنال ازاد
composite color signal
پیام رنگی مرکب
standing signal instructions
دستورات ثابت مخابراتی
minus color signal
پیام رنگی منفی
carrier chrominance signal
پیام رنگ تابی
carrier color signal
پیام رنگ تابی
carrier color signal
پیام رنگی حامل
area signal center
مرکز مخابرات منطقه
axis of signal communication
محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
color difference signal
پیام اختلاف رنگ
color sync signal
پیام همزمان ساز رنگ
command destruct signal
علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
command destruct signal
علامت تخریب موشک با فرمان دور
area signal center
مرکزمخابرات منطقهای
signal background plate
صفحهپشتعلامت
signal to noise ratio
نسبت پیام به همهمه
digital signal processing
پردازش دیجیتالی سیگنال
day distress signal
مشعل اعلام خطر در روز
free line signal
سیگنال خط ازاد
to signal a ship to anchor
باعلامت اخطارکردن به کشتی
signal quality detector
اشکارگر کیفیت سیگنال
signal to nise ratio
نسبت سیگنال به نویز
idle indicating signal
علامت ازاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com