Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 221 (11 milliseconds)
English	Persian
high pressure	دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
high pressure	قوی
high pressure	فشار زیاد
Search result with all words
high pressure turbin	توربین فشار قوی
high pressure area	منطقه پر فشار
high pressure area	واچرخه
high pressure blower	دمنده فشار قوی
high pressure burner	مشعل فشار قوی
high pressure compressor	منراکم کننده فشار قوی
high pressure cylinder	کپسول فشار قوی
high pressure line	خط فشار قوی
high pressure lubrication	روغنکاری فشار قوی
high pressure pump	پمپ فشار قوی
high pressure stage	طبقه فشار قوی
high pressure steam	بخار فشار قوی
high pressure sterilizer	استرلیزه کننده فشار قوی
high pressure tube	لوله فشار قوی
high pressure tunnel	تونل فشار قوی
high pressure valve	سوپاپ فشار قوی
to work at a high pressure	با فشار یا فعالیت زیاد کارکردن
xenon high pressure lamp	لامپ فشار زیاد گزنون
Other Matches
To bring pressure to bear . To exert pressure .	اعمال فشار کردن
To bring pressure to bear . To exert pressure .	فشار خون دارد
pressure	مشقت
pressure	بار سنگین مصائب وسختیها
pressure	فشار
pressure from outside	فشار از بیرون [خارج]
pressure	فشار هوا
pressure	فشردن مضیقه
pressure	بار
pressure	سنگین
f.pressure	فشارمایع
pressure surface	سطح فشار
centre of pressure	مرکز فشار
pressure suit	لباس مخصوص پرواز درارتفاعات زیاد
center of pressure	مرکز فشار
cabin pressure	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
brush pressure	فشار زغال
sense of pressure	حس فشار
brake pressure	نیروی ترمز
pressure sense	حس فشار
pressure regulator	شیر فشار شکن
boost pressure	فشار گاز بالاتراز اتمسفر که از سوپرشارژ کردن موتورناشی میشود
blast pressure	فشار کوره بلند
pressure surface	سطح پیزومتریک
pressure sweeping	روبیدن فشاری
water pressure	فشار اب
wave pressure	فشار حاصل از موج
wheel pressure	فشار چرخ
wind pressure	فشار باد
pressure weld	جوش دادن فشاری
pressure wave	موج فشار
compression pressure	فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
collapse pressure	حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
pressure points	نقطههای گیرنده فشار
pressure transducer	مبدل فشار
pressure tendency	گرایش فشار
pressure taping	انشعاب فشار سنجی
pressure regulator	شیر تنظیم
bearing pressure	فشار یاطاقان
back pressure	فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
back pressure	فشار عقب نشینی
axial pressure	فشار مرکزی
axial pressure	فشار اسهای
atmospheric pressure	فشار هوا
atmospheric pressure	فشار جو
atmospheric pressure	فشار اتمسفری
ambient pressure	فشار محیط
pressure hull	بدنه ضد فشار
pressure head	ارتفاع فشار
air pressure	فشار هوا
back pressure	فشار مخالف جریان اصلی درسیستمهای بسته سیالات
back pressure	پی فشار
bearing pressure	فشار بردگاهی
bearing pressure	فشار تکیه گاهی
barometric pressure	فشار بارومتری
barometric pressure	فشار جو
barometric pressure	فشار هوا
pressure of speech	فشار تکلم
pressure lubrication	دستگاه روغنکاری فشاری
pressure lamp	چراغ تلمبهای
back pressure	فشار متقابل
pressure gradient	گرادیان فشار
vapour pressure	فشار بخار اب
gage pressure	فشار مانومتری
economic pressure	فشار اقتصادی
earth pressure	فشار خاک
group pressure	فشار گروهی
earth pressure	فشار حاصل از خاک
soil pressure	رانش خاک
static pressure	فشار ایستایی
dynamic pressure	فشار پویا
dynamic pressure	فشار محرکه درونی
dynamic pressure	فشار دینامیکی
reservoir pressure	فشار مخزن
reduced pressure	فشار کاهیده
discharge pressure	فشار تخلیه
edge pressure	فشار لبه
effective pressure	فشار موثر
static pressure	فشار ثابت هوا
starting pressure	فشار استارت
seepage pressure	فشار روان ابی
flow pressure	فشار روان ابی
gauge pressure	فشار در عمق معین برحسب فشارسنج
external pressure	فشار برونی
external pressure	فشار خارجی
excess pressure	فشار اضافی
sound pressure	فشار صوت
social pressure	فشار اجتماعی
equilibrium pressure	فشار تعادلی
direct pressure	تعاقب کردن مستقیم دشمن
direct pressure	فشار مستقیم
pressure welding	جوشکاری فشاری
pressure welding	جوش فشاری
constant pressure	فشار ثابت
pressure weldable	قابل جوشکاری فشاری
systolic pressure	فشارخون انقباضی
tire pressure	فشار هوای لاستیک
to bear pressure upon	فشار اوردن بر
total pressure	فشار کل
uplift pressure	فشار بالابرنده
vapor pressure	فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
vapor pressure	فشار بخار
contact pressure	فشار تماسی
contact pressure	فشار تماس
differential pressure	اختلاف فشار بین دو سیستم یادو حجم
diastolic pressure	فشار دیاستولی
diastolic pressure	فشار خون انبساطی
deflationary pressure	فشار ضدتورمی
deflationary pressure	فشار انقباضی
reacted pressure	فشار واکنش شده
swelling pressure	فشار در اثر ازدیاد حجم
head pressure	ارتفاع فشاری
critical pressure	فشار بحرانی
radiation pressure	فشار تشعشع
pulse pressure	فشار نبض
earth pressure	رانش خاک
pore pressure	فشار درونی
oil pressure	دستگاه اندازه گیری فشار روغن
oil pressure	فشارسنج روغن
molding pressure	فشار پرس
molding pressure	فشار قالب
mean effective pressure	فشار موثر متوسط
manifold pressure	فشار گازگاه
partial pressure	[فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
low pressure	منطقه کم فشار
low pressure	سهل العبور
low pressure	فشار خفیف
He always works best under pressure .	اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
The pressure of the atmosphere	فشار جو ؟( اتمسفر )
pitot pressure	فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
pitot pressure	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
piston pressure	فشار پیستون
pressure groups	گروه فشار
pressure group	گروه فشار
partial pressure	فشار جزیی
partial pressure	فشار جزئی
partial pressure	فشار جرئی یا سهمی
osmotic pressure	فشار اسمزی
low pressure	فشار کم
gage pressure	فشار گیج
loss of pressure	افت فشار
hydrostatic pressure	فشار ایستابی
hydrostatic pressure	فشار عمق
hydrostatic pressure	فشار عمق اب
hydrostatic pressure	فشار ایستائی
hydraulic pressure	فشار اب
hydraulic pressure	فشار هیدرولیکی
time pressure	فشار زمانی
pressure of time	فشار زمانی
ice pressure	رانش یخ
impact pressure	فشار اصابت
lateral pressure	فشار جانبی
pressure gage	فشارسنج
kinetic pressure	فشار سینتیک
internal pressure	فشار درونی
intermediate pressure	فشار متوسط
intake pressure	فشار ورودی
initial pressure	فشار ابتدایی
inflationary pressure	فشار تورمی
increase of pressure	افزایش فشار
impact pressure	نیروی اصابت فشار ترکش
to be under deadline pressure	عجله داشتن
pore pressure	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
pressure gaverner	تنظیم کننده فشار
pressure curve	خم فشار
pressure cookers	دیگ زودپز
pressure curve	منحنی فشار
pressure cook	تحت فشار پختن
pressure cook	دردیگ زودپزپختن
pressure cook	دیگ زودپز
pressure casting	قطعه ریخته گری فشاری
pressure bar	قسمتفشار
pressure change	تغییراتفشار
pressure control	کنترلفشار
pressure cabin	بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
pressure device	ماسوره فشاری
pressure device	عامل فشاری مین
pressure gaverner	ناطم فشار
pressure gauge	فشارسنج
pressure gauge	فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
acoustic pressure	فشار صوتی
pressure front	جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
absolute pressure	فشار مطلق
pressure fraction	کسر فشاری
pressure face	سمت فشار
pressure drop	افت فشار
pressure dial	درجهفشار
pressure cabin	هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
pressure vessel	فرف
pressure vessel	فشار
blood pressure	فشارخون
pressure screw	پیچفشرده
blood pressure	فشار خون
pressure breathing	تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pressure balance	فشارسنج
pressure tube	لولهفشار
pressure plate	صفحهنگهدار
pressure above the atmosphere	فشار بالای جو
pressure adjustment	تنظیم فشار
water under pressure	آبتحتفشار

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com