English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
high tailed aircraft هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
Other Matches
tailed کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
tailed دم یک لولا
tailed دم
tailed واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tailed قسمت عقبی تخته موج
tailed ته
tailed دامنه
tailed تعقیب کردن
tailed عقب
tailed دنباله
tailed داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tailed قسمت عقب اسکی
ring tailed دم حلقهای
ring tailed دارای حلقههای رنگی در دم
draggle tailed شلخته
swallow tailed دم فاختهای
two tailed test ازمون دو دامنه
swallow tailed دم چلچلهای
one tailed test ازمون یک دامنه
white tailed دم سفید
fan tailed pigeon کبوتر یا کفتر چتری
white-tailed deer آهویدم سفید
fat tailed sheep گوسفند ایرانی
aircraft طیاره
aircraft هواپیما
aircraft arrestment مهارکردن هواپیما
aircraft repair تعمیر هواپیما
aircraft records اسناد هواپیما
aircraft plumping لوله کشی هواپیما
aircraft handover تعویض کنترل هواپیما
aircraft defective هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
aircraft defective هواپیمای معیوب
aircraft battery منبع الکتریکی برای هواپیما
aircraft handover تبادل کنترل هواپیما
aircraft inspection بازرسی هواپیما
aircraft plotter وسیله ناوبر هواپیما
The aircraft got off the ground . هواپیما اززمین بلند شد
aircraft engine موتور هواپیما
aircraft plotter وسیله ترسیم مسیر هواپیما
light aircraft هواپیمای سبک
aircraft guide مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
aircraft arrestment عملیات مهار هواپیما
anti-aircraft ضد هواپیما
aircraft carriers ناو هواپیمابر
aircraft carrier carrier : syn
aircraft carrier ناو هواپیمابر
unmanned aircraft هواپیمای بدون سرنشین
ultralight aircraft هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
active aircraft هواپیمای فعال
active aircraft هواپیمای درگیر در رزم
aircraft accident سانحه هوایی
aircraft alternation اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
aircraft arresting دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
aircraft arresting دستگاه مهار هواپیما
aircraft carriers carrier : syn
tactical aircraft هواپیمای جنگی
large aircraft هواپیمای بزرگ
lead aircraft هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
marine aircraft هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
maritime aircraft هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
anti aircraft پدافند هوایی
naval aircraft هواپیمای ناوپایه
notional aircraft هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
program aircraft جمع کل هواپیماهای موجودیک کشور
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
assault aircraft هواپیمای هجومی
one aircraft was shot down یک هواپیما
one aircraft was shot down سرنگون گردید
shipboard aircraft هواپیمای ناو پایه
axial of an aircraft محور هواپیما
civil aircraft هواپیمای غیر نظامی
escort aircraft هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
tailless aircraft هواپیمای بی دم
anti aircraft ضد هوایی
landing aircraft هواپیمای در حال فرود
clean aircraft هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
aircraft specification خصوصیات هواپیما
passenger aircraft هواپیمای مسافربری
aircraft section رسدهواپیمایی
aircraft section قسمت هواپیمایی
aircraft scrambling دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft rigging تنظیم نهایی هواپیما
aircraft structure ساختمان هواپیما
aircraft vectoring کنترل مسیر سمتی هواپیما
aircraft company شرکت ساخت هواپیما [اقتصاد]
aircraft vectoring کنترل سمتی هواپیما
integrated aircraft هواپیمای یک پارچه
aircraft turn around اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
aircraft system سیستم ساختمان هواپیما
rotary wing aircraft هواپیما با بال گردنده
aircraft role equipment تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft arresting hook قلاب مهار هواپیما
aircraft gun laying رادار هواپیما
aircraft arresting gear جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
aircraft arresting complex وسایل مهار هواپیما
lighter than air aircraft هواپیمای سبکتر از هوا
variable geometry aircraft هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
aircraft accident report گزارش سانحه هوایی
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
heavier than air aircraft هواپیمای سنگین تر از هوا
anti aircraft artillery توپخانه ضد هوایی
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
aircraft maintenance truck کامیونتعمیرهوایی
anti-aircraft missile گلولهموشکضدهوایی
aircraft climb corridor دالان صعود هواپیما
aircraft control unit قسمت کنترل هواپیما
aircraft control unit کابین کنترل هواپیما
aircraft cross servicing سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aircraft modification and control کنترل و هدایت هواپیما
anti aircraft artillery توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft defense پدافند ضد هوایی
The lights of the aircraft were blinking. چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
fixed wing aircraft هواپیما با بال ثابت
control line aircraft نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
aircraft log book بایگانیها هواپیما
awaiting aircraft availability زمان انتظار درخط تعمیر
awaiting aircraft availability زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
attack aircraft carrier ناو هواپیمابر تهاجمی
aircraft arresting hook مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
aircraft mission equipment وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft arresting reset unit وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
very high ارتفاع خیلی بالا
you were then that high ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
high value قیمتی
high value گران قیمت
about as high تقریبا` همان اندازه بلند
on high در بالا
on high به اسمان
on high در اسمان
high-up فردیباقدرتونفوذفراوان
high وافر گران گزاف
high (1 9 to 36) بلند
high متکبرانه
high تند زیاد باصدای زیر
high بوگرفته
high اندکی فاسد
high اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high خشن متکبر
high باصدای بلند
high جای مرتفع
high بلند پایه
high متعال رشید
high مرتفع
high بلند
high فراز
high زیاد
high عالی
high خشمگینانه
high وسیله گران یا با کارایی بالا
high فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high عظیم
high ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high سخت گران
high بزرگ
high خیلی بزرگ
high معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high واچرخه
high رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high زبان سطح بالا
high عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high ت
high برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high بالا
high priced پر قیمت
high resistance پر مقاومت
high sticking خطا با ضربه چوب لاکراس
high seas دریای ازاد
high resistance پرمقاومت
high spin چرخش زیاد
high spin پر اسپین
high spirited جسور
high spirited متکبر
high spirited دارای روح خودسری وجسارت
high status بلندپایه
high stick بالا بردن غیرمجاز چوب
high sticking بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high storage انباره بالا
high strung بسیار حساس
high strung عصبانی
high strung کوک
high ball شوت کردن بالا توپ [فوتبال]
high temperature دمای بالا
high tender مزایده
high tender به مزایده گذاشتن
high spin پرچرخش
high speed دنده سریع
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
high resolution وضوح بالا
high road شاهراه
high road جاده عمده
high run حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
high sea دریای ازاد
high seas ابهای برون مرزی
high seas ابهای بین المللی
high seas دریاهای ازاد
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com