English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
high tech پیشرفته بودن از نظر فناوری
Other Matches
tech مخفف فنی
tech به طور فنی
hi tech بسیار مدرنو امروزی
tech فن
tech تکنولوژی
low-tech وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری
tech inspection بازرسی اتومبیلها پیش ازمسابقه
low-tech دارای فنآوری ابتدایی
low-tech کم فنآور
eco-tech فناوری زیست بوم
high وسیله گران یا با کارایی بالا
high فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high زبان سطح بالا
high روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high ت
high value قیمتی
high برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high value گران قیمت
you were then that high ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
very high ارتفاع خیلی بالا
on high به اسمان
on high در بالا
about as high تقریبا` همان اندازه بلند
on high در اسمان
high-up فردیباقدرتونفوذفراوان
high خیلی بزرگ
high اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high واچرخه
high سخت گران
high خشمگینانه
high وافر گران گزاف
high عالی
high زیاد
high متعال رشید
high بلند پایه
high جای مرتفع
high مرتفع
high بلند
high فراز
high (1 9 to 36) بلند
high خشن متکبر
high متکبرانه
high تند زیاد باصدای زیر
high بزرگ
high بالا
high ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high اندکی فاسد
high بوگرفته
high عظیم
high باصدای بلند
to fly high بلندپروازی کردن
high interest بهره سنگین
high interest بهره گران
high hat کلاه بلند
high hat متکبر وپر افاده اشرافی ماب
high hat افاده کردن
high horse مغرور
to fly high بلندهمت بودن
high impedance امپدانس بالا
high jinks جشن و پایکوبی
very high frequency فرکانس خیلی زیاد
high hurle مانع بلند
high hurdles مسابقه کوتاه دو بامانع
high horse پر افاده
high jack دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
high jumper پرنده پرش ارتفاع
high money پول گران
high minded مغرور
high minded بزرگ منش
high minded بامناعت
high mind با مناعت دارای احساسات بلند
mast high تمام افراشته
mean high water مد میانگین
mean high water اب بالای میانگین
high line پل طنابی نقل مکان بین ناوها
high line پل رابط اصلی
high limit حد نهایی
high lights موضوعات مهم مطالب مهم
high light تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
high light نکات برجسته یا جالب
high lights نکات مهم
to be in a high feather سرخلق بودن
high land زمین کوهستانی
high moral روحیه عالی
with a high hand امرانه
high-pitched ارجمند
high-pitched والا
high-pitched متعال
high-pitched زیر
high-class درجه یک
high-class مرغوب
high seasoned پرادویه
high-class کهبد
high-class والا مقام
high-pitched هیجان زده
high-pitched شوریده
high-pitched بسیار شیبدار
high card کارتبالا
high-rise وابسته به ساختمان چند اشکوبه
high-rise ساختمان بلند
high-powered مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
high-powered توانمند
high-powered پر توان
high-powered پر زور
high-powered پر نیرو
high-pitched میان فراز
high-class از طبقات بالا
high-class بلندپایه
high life زندگی شیک و پر تجمل
high jinks جشن و بیا و برو
high jinks سروصدا و شادی
high jinks جست و خیز
high grown بلند بالا
high grown بلند قد
high grown دارای سبزیکای یا درخت کاری بلند
high handed امرانه
high handed خودخواهانه
high life زندگی پر ریخت و پاش
high grade خیلی پیشرفته پرقدرت
high grade قوی
high wires سیم بندبازی
high wire سیم بندبازی
high gear دنده قوی خودرو
high gloss پر جلاء
high life نوعی رقص تند
high grade درجه اعلی
high grade عالی
high grade مرغوب
high handed مکارانه
high moral روحیه قوی
high priest کشیش اعظم
high run حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
high sea دریای ازاد
high seas ابهای برون مرزی
high seas دریای ازاد
high seas ابهای بین المللی
high seas دریاهای ازاد
high seas دریاهای باز
high seasoned خوش طعم پرچاشنی
high road جاده عمده
high road شاهراه
high priest کاهن اعظم
high proof سنگین
high proof تند
high proof برنده
high ranking عالی رتبه
high relief نقوش برجسته
high relief نقش تمام برجسته
high resistance پر مقاومت
high resistance پرمقاومت
high resolution وضوح بالا
high souled با جرات
high souled با همت
high stick بالا بردن غیرمجاز چوب
high sticking بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high temperature دمای بالا
high sticking خطا با ضربه چوب لاکراس
high storage انباره بالا
high tension فشار قوی
high tender به مزایده گذاشتن
high strung بسیار حساس
high strung عصبانی
high strung کوک
high status بلندپایه
high spirited دارای روح خودسری وجسارت
high speed سریع السیر
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
high speed دنده سریع
high tension فشارقوی
high spin پرچرخش
high spin چرخش زیاد
high spin پر اسپین
high spirited جسور
high spirited متکبر
high tender مزایده
mast high پرچم افراشته
high port حالت دست فنگ
high port حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
high potential فشار قوی
high yield با بازده زیاد
high yield پر بازده
high wrought شدید
high wrought با استادی ساخته شده
high wrought صنعتی
high wrought پرکار
high wing بال بالا
high polymer بسپار بزرگ
high polymer بسپار سنگین
high oblique عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
high octane دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
knee high بزانو رسیده
high order رتبه بالا
knee high تا زانو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com