Dictiornary-Farsi | high tension bridge equipment | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
high tension bridge equipment	دستگاه ازمایش فشار قوی


Other Matches

high tension test bridge	پل ازمایش فشار قوی
high tension measurement bridge	پل اندازه گیری فشار قوی
high tension	فشار قوی
high-tension	تانسیون
high-tension	فشار قوی
high tension	فشارقوی
high tension generation	تولید فشار قوی
high tension generator	مولد فشار قوی
high tension maine	شبکه فشار قوی
high tension winding	سیم پیچی فشار قوی
high tension fuse	فیوز فشار قوی
high tension indicator	مقره فشار قوی
high tension system	سیستم فشار قوی
high tension protection	حفافت فشار قوی
high tension porcelaine	چینی فشار قوی
high tension magneto	مگنت پر فشار
high tension connector	رابطارتفاعکشش
high tension engineering	مهندسی فشار قوی الکتریکی
high tension diode	دیود فشار قوی
high tension battery	باطری فشار قوی
high tension breaker	کلید فشار قوی
high tension line	خط فشار قوی
high tension switch	کلید فشار قوی
high tension test	ازمایش فشار قوی
high tension capacitor	خازن فشار قوی
high tension apparatus	دستگاه فشار قوی
high tension cable	کابل فشار قوی
high tension distributor	مقسم فشار قوی
high tension power plant	نیروگاه فشار قوی
high-tension electricity transmission	امتدادبلندناقلالکتریسیته
high tension transmission line	خط انتقال فشار قوی
d.c. high tension power transmission	انتقال فشار قوی دی . سی .
high tension transmission tower	دکل انتقال فشار قوی
impluse high tension generator	مولد فشار قوی ضربهای
high tension electrolytic capacitor	خازن الکترولیت فشار قوی
high frequency heating equipment	تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
tension	سفتی
tension	بحران تحت فشار قرار دادن
tension	قدرت
tension	تمدد
tension	امتداد
tension	کشش
tension	فشار
tension	تنش کشمکش
tension	تنش
tension	قوره کشش زور
tension	قوه انبساط
tension head	بار کشش
tension member	قطعه کششی
tension member	میله کششی عضو کششی
load tension	ولتاژ بار
low tension	دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
low tension	فشار ضعیف
track tension	تنظیم شنی تانک
tension field	میدان کششی
ring tension	کشش حلقوی
tension flange	عضو کششی
tension load	بار کششی
tension test	ازمایش کشش
track tension	کششی شنی
warp tension	کشش نخ های تار [میزان کشیدگی نخ های چله در دار که یکنواختی آن در بوجود آمدن فرشی یکنواخت و صاف امری ضروری است.]
tension spring	کششنخ
surface tension	کشش سطحی
interfacial tension	کشش سطحی
electric tension	ولتاژ
moisture tension	کشش نم
tension screw	پیچکشش
electric tension	فشار الکتریکی
tension dial	درجهریزودرشتبافت
tension adjuster	حافظ کشش طناب
tension adjustment	میزان فشار
tension disc	صفحهکشش
tension rod	میلهفشار
tension block	کششقرقره
tension relaxation	تنش- ارمش
equipment	تجهیز
equipment	خطای سخت افزاری و نه نرم افزاری
equipment	اثاثه
equipment	لوازم
equipment	اثاثیه
equipment	ساز و برگ
equipment	تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
equipment	دستگاه
equipment	وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
equipment	ساز وبرگ
equipment	تجهیزات
tension test diagram	نمودار ازمایش کشش
tension pulley wheel	محلکشیدگیدندهای
abrasive belt tension	کشش تسمه
low tension magneto	مگنت کم فشار
low tension winding	سیم پیچ فشار ضعیف
abrasive belt tension	کشش تسمه سنگ سمباده
low tension battery	باتری فشار ضعیف رادیو
yarn tension unit	قسمتکششنخبافندگی
auxiliary equipment	وسائل کمکی
auxiliary equipment	تجهیزات جانبی
accessory equipment	وسایل یدکی
ancillary equipment	تجهیزات جانبی
authentication equipment	وسایل تعیین نشانی
accessory equipment	تجهیزات یدکی
pool equipment	وسایل پارک موتوری
ancillary equipment	وسیله جانبی
ancillary equipment	تجهیزات اضافی
radar equipment	تجهیزات رادار
ancillary equipment	وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
ancillary equipment	equipment peripheral
auxiliary equipment	وسایل کمکی
ancillary equipment	تجهیزات پیرامونی
peripheral equipment	تجهیزات جنبی
sonic equipment	وسایل اوایی
authentication equipment	وسایل تعیین معرف
sonic equipment	وسایل اوازی
nitriting equipment	تجهیزات ازت دهی
standby equipment	تجهیزات جانشینی
output equipment	تجهیزات خروجی
pool equipment	وسایل تعمیرگاه
protective equipment	تجهیزات حفافتی
sampling equipment	دستگاه نمونه گیر
machine equipment	تجهیزات ماشین
auxiliary equipment	تجهیزات کمکی
mechanical equipment	تجهیزات مکانیکی
auxiliary equipment	وسایل یدکی
handling equipment	تجهیزات بار
equipment rack	پایهوسایل
two way telephone equipment	تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
ventilating equipment	تجهیزات تهویه
deadlined equipment	لوازم و تجهیزات از کار افتاده
x ray equipment	تجهیزات اشعه رونتگن
camping equipment	لوازم مخصوصاردو
equipment lock	قفلتجهیزات
electric equipment	تجهیزات الکتریکی
equipment bag	ساک دستی بازیگر
equipment bay	محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
equipment compatibility	همسازی تجهیزاتی
equipment failure	خرابی تجهیزاتی
equipment logbook	دفترچه خدمتی تجهیزات
equipment reserve	ذخیره تجهیزاتی
extra equipment	تجهیزات اضافی
extra equipment	متعلقات ویژه
garage equipment	تجهیزات گاراژ
cryptoancillary equipment	وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
test equipment	دستگاه ازمایش لامپ
test equipment	وسایل ازمایش
telephone equipment	دستگاه تلفن
technical equipment	تجهیزات فنی
check out equipment	وسایل بازدید محل
control equipment	ابزار نظارت
equipment logbook	دفتر تجهیزات
transfer equipment	تجهیزات
table of equipment	جدول ساز و برگ
equipment compartment	کوپهتجهیزات
check out equipment	وسایل ازمایشگاهی
honing equipment	تجهیزات سنگ زنی
control equipment	ابزار وارسی ابزار پایش
telephone equipment	تجهیزات تلفن
fault tension protective switch	کلید محافظ ولتاژ عیب
cable rigging tension chart	جدولی که ارتباط بین تنش کابل کنترل و درجه حرارت رانشان میدهد
medium tension distribution line	خطسیرپخشفشارمتوسط
low-tension distribution line	خطسیرپخشفشارضعیف
automobile radio equipment	رادیوی اتومبیل
heat treating equipment	تاسیسات عملیات حرارتی
induction melting equipment	تجهیزات ذوب القائی
core blowing equipment	تجهیزات دمیدن هسته
mobile lubricating equipment	تجهیزات روغنکاری متحرک
data communications equipment	تجهیزات ارتباطات داده ها
data terminal equipment	تجهیزات ترمینال داده
mold making equipment	تجهیزات قالب سازی
fired process equipment	دستگاه خشک کن شعلهای
oil reclamation equipment	تجهیزات احیا روغن
concrete vibrating equipment	ویبراتور بتن
digital equipment corporation	سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
image conversion equipment	دستگاه مبدل تصویر
mobile equipment pool	بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
emergency brake equipment	تجهیزات ترمز اضطراری
dust collection equipment	وسایل گردگیری
crushing and grinding equipment	دستگاههای خرد کننده
aircraft role equipment	تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
I expended all my capital on equipment.	تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
technical equipment compartment	قسمتوسایلتخصصی
error of measuring equipment	خطای وسیله اندازه گیری [ریاضی]
producer durable equipment	تجهیزات با دوام تولیدی
precision measuring equipment	تجهیزات سنجش دقیق
ground airport equipment	تجهیزاتزمینیهواپیما
peripheral equipment operator	متصدی تجهیزات جانبی
paint spraying equipment	تجهیزات رنگ پاشی
t parameter equipment circuit	مدار معادل به صورت " T "
aircraft mission equipment	وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
original equipment manufacturer	سازنده تجهیزات اصلی
original equipment manufacturer	شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
airborne intercept equipment	وسایل استراق سمع هوابرد
heating/air conditioning equipment	تهویه
aviation life support equipment	وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات
table of organization and equipment (toe	جدول سازمان و تجهیزات
heating/air conditioning equipment	وسائلگرمادهی
bridge	وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge	سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge	تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridge	استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridge	دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge	پل