Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 34 (4 milliseconds)
English	Persian
his prayers was granted	دعایش مستجاب شد
Other Matches
prayers	نماز
prayers	دعا
prayers	تقاضا
My thoughts and prayers go out to you. <idiom>	با تو همدردی می کنم و برایت دعا می کنم.
granted	واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted that ...........	فرض میکنیم که .......
his was granted	دعایش پذیرفته شد
that is taken for granted	بدیهی است
that is taken for granted	محتاج بدلیل نیست
to take for granted	مسلم دانستن
to take for granted	فرض مسلم گرفتن
It must be granted that …	باید تصدیق کر د که …
take for granted <idiom>	تقلید از چیزی
granted	اجازه دادن
granted	بورس تحصیلی یا پژوهشی
granted	اهداء
granted	بخشش
granted	عطا
granted	امتیاز اجازه واگذاری رسمی
granted	کمک هزینه تحصیلی
granted	دادن بخشیدن
granted	اعطا کردن
granted	تصدیق کردن
granted	مسلم گرفتن
granted	موافقت کردن
granted	کمک بلاعوض
granted	کمک دولتی اعانه
be granted a divorce by	طلاق گرفتن از
god granted her wish	خدامرادش راداد
god granted her wish	خداحاجت اورابراورد
He was granted a grade promotion.	یک پایه ترفیع ( ارتقاء درجه ) گرفت
the export of ... is granted the premium.	صدور ... جایزه دارد.
divorce granted at the a woman's request	طلاق خلع

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com